نياز مبرم رييسجمهور به «درك و حمايت»
درست همين جاست كه ميزان هوش و درايت و بزرگي و فراست و شجاعت آقاي پزشكيان خود را نشان خواهد داد. مثلا اگر وي بتواند امريكا را متقاعد كند كه از خود حسن نيت واقعي به خرج دهد تا او بتواند پشتيباني داخلي را كسب كند، كارستان تاريخي كرده است، البته كاملا واقفيم كه لابيهاي اسراييل در امريكا تا چه حد نفوذ دارند و احساسات ضد جمهوري اسلامي در اين كشور تا چه حد پرورانده شده است. اين چالش ديرپا و بنبستنما كار سرمايهگذاري خارجي را دچار ركود كرده است و چون سرمايهگذاري نباشد بيكاري بيداد ميكند و توليد ثروت هم پا در هوا خواهد ماند و اقتصاد كشور نميتواند مسير معمول اقتصادهاي جهان را بپيمايد. نمونه مورد اشاره كه انواع آن در داخل كشور هم هست، بيانگر عمق مشكلاتي است كه آقاي پزشكيان با آنها روبهرو است و جز از طريق پايمردي و استفاده از خرد جمعي نميتواند بر آنها غالب آيد. اما انداختن همه بار مشكلات كشور بر دوش رييسجمهور سزاوار نيست و اگر وي از درون و برون حكومت قويا مورد درك و حمايت قرار نگيرد، بعيد است ره به جايي ببرد.اگر مردم و حاميان دكتر پزشكيان محدوديتهاي وي را درك كنند و انتظارات خود را معطوف به واقعيتها نكنند و با اندك موانعي سرخورده شوند، وي در مقابل كوهي از مشكلات تنها خواهد ماند و آسيب و عدم موفقيتش متوجه همه خواهد شد.در اين ميان انتظار از نخبگان و سياسيون و آشنايان با محدوديتهاي موجود در كشور بيشتر است.كسي كه سهوا كلام آقاي رييسجمهور (كه اتفاقا فعلا تا مسلط شدن او امكان رخ دادنش كم نيست) را يا هضم نميكند يا چونان مچگيران رفتار ميكند، اولا حامي رييسجمهور نيست و ثانيا درك درست و عميقي از انواع مناسبات معمول انساني ندارد.ياران و همپيمانان نه تنها در ابتداي كار، بلكه در طول سالهاي پرچالش پيش رو و هنگام خطر و حتي بهرغم سليقه و نظر خود بر عهد و پيمان خود ميمانند.از سوي ديگر رييسجمهور در برابر دريايي از انتظارات مردمي نياز مبرم به حمايت حاكميت و همه اركان قدرت دارد. او براي موفقيت دستاني باز ميخواهد تا استعدادهاي بنبستشكني خود را نشان دهد. اگر نرمش قهرمانانه در اختيار دولت آقاي روحاني قرار گرفت اكنون هم انعطاف مدبرانه و مستمر بيش از گذشته ميتواند دولت چهاردهم را كمك كند.بهترين كسي كه ميتواند گزاره «نگذاشتند كار بكند» را باطل كند، حاكميت است. كاش در هر دو سوي ماجرا و پس از آن همه افتوخيزهاي كثير يكبار به دولت اقتدار لازم داده شود تا فارغ البال به مصاف كوه مشكلات برود و اگر نتوانست حداقل تقصير متوجه ديگران نباشد. اما از وجنات و رفتار دولتي كه مردم روي كار آوردهاند، پيداست كه عزمي نيكو و عهدي ناگسستني دارد و حيف خواهد بود اگر با تنگنظريها و سطحينگريها و منفعتطلبيها و تعجيلها و موقعيتناشناسي ما باز هم اين فرصت خدادادي از كف برود.