نامهربانی با میراث جهانی ایران در فهرست یونسکو
فرزانه قبادي
هگمتانه بالاخره در فهرست ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيد. اين تپه باستاني كه شواهدي از دورههاي ماد، هخامنشي، اشكاني و ساساني در آن به دست آمده، در چهل و ششمين نشست كميته ميراث جهاني يونسكو در شهر دهلي، به عنوان بيست و هشتمين اثر جهاني ايران ثبت شد. با توجه به ايراداتي كه ايكوموس به پرونده «هگمتانه و مركز تاريخي همدان» وارد كرد، تنها بخشي از پرونده ارايه شده از سوي ايران، مورد تاييد اعضاي كميته قرار گرفت و بخش مربوط به «مركز تاريخي همدان» به دليل نداشتن شرايط مورد نظر براي ثبت، از عنوان پرونده حذف شد.
فراز و نشيبهاي پرونده هگمتانه بار ديگر وضعيت بناها و محوطههاي تاريخي و باستاني ايران را يادآوري كرد. نبود تعامل سازنده ميان مديران شهري و ميراث فرهنگي جهت حفاظت از آثار تاريخي، آفت توسعه، اجراي طرحهاي عمراني و... فصل مشترك ميان تمام آثار تاريخي ايران است. بدون شك ثبت هگمتانه در فهرست ميراث جهاني، اتفاق مثبتي است، اما وضعيتي كه محدوده عرصه و حريم اين اثر ارزشمند دارد، به باور بسياري از كنشگران ميراث فرهنگي در شأن اين اثر سه هزار ساله -كه حالا جهاني هم شده- نيست.
تنها هگمتانه نيست كه از سوء مديريت شهري و نبود قاطعيت لازم از سوي مديران ميراث فرهنگي براي حفاظت رنج ميبرد. مرور وضعيت آثار جهاني ايران، نشان ميدهد هر يك از اين آثار -كه ظرفيتي بالقوه براي رونق گردشگري محسوب ميشوند- با چالشها و مسائلي روبهرو هستند كه اين شك را به دل علاقهمندان ميراث فرهنگي مياندازد كه اصولا بايد از ثبت يك اثر در فهرست ميراث جهاني، خوشحال باشيم يا نگران؟! چرا كه گاهي با جهاني شدن يك اثر آسيبهاي بيشتري متوجه آن ميشود كه ممكن است حيات آن را تحت تاثير قرار دهد يا طمع ساخت و ساز در حريمش را به سر سوداگران بيندازد و اتفاقات ديگر...
پيشكسوتان حوزه ميراث فرهنگي بارها تاكيداتي با اين مضمون داشتهاند كه«ثبت جهاني يك اثر گام نخست است، نه گام پاياني» و «مهمتر از ثبت يك اثر در فهرست جهاني، حفاظت و نگهداري و نظارت بر اين آثار است»، اما هنوز اين باور در ميان مديران شهري و ميراث فرهنگي شكل نگرفته كه ثبت جهاني يك اثر تنها دستاوردي نيست كه هنگام توديع به آن استناد كنند و به تعداد پروندههاي ثبت شده در دوران مديريت خود افتخار كنند-كه اگر افتخاري هم باشد از آنِ ايران است- بلكه دليل ثبت جهاني آثار تاريخي اين است كه آثار در سطح جهاني معرفي شده و با استانداردهاي تعيين شده از سوي نهادهاي بينالمللي از آنها حفاظت شود، چرا كه به باور كميته ميراث جهاني يونسكو، آثار ثبت شده در فهرست جهاني، متعلق به تمام بشريت است، نه يك حكومت و دولت و مدير، در نتيجه تصميمگيري در مورد سرنوشت آن اثر هم بايد با توجه به اين ملاحظات صورت گيرد نه انتفاع نهاد و گروه و شركت و...
بازخواني اخبار ناگوار در خصوص آثار ثبت جهاني در ايران، تجاوز به حريم اين آثار، بي توجهي و تسامح نسبت به وضعيت آنها، شيريني جهاني شدن يك اثر را به كام بسياري از ما تلخ ميكند. تيترهاي مرتبط با خبر آسيب و تخريب آثار ثبت جهاني گوياست: «احداث كارخانه قند در حريم درجه يك چغازنبيل»، «آسيب به كتيبه بيستون بر اثر فعاليت شركت پتروشيمي»، «مرمت غير اصولي گنبد مسجد امام در ميدان نقش جهان»، «قطع درختان كهنسال در باغ فين كاشان»، «ادامه تخريب جنگلهاي هيركاني بعد از ثبت جهاني»، «پاسارگاد، تخت جمشيد و نقش رستم در معرض خطر فرونشست زمين»، «رها شدن بافت تاريخي يزد پس از سيل» كاخ گلستان، گنبد قابوس، قره كليسا و بسياري ديگر از آثار ثبت شده در فهرست ميراث جهاني هم حال خوشي ندارند. حتي اگر اين تيترها مربوط به آسيبي ولو اندك يا تهديدي موقت براي يك اثر بوده باشد هم اتفاق ناگواري است. وقتي كشوري به اين نتيجه ميرسد كه اثري تاريخي يا طبيعي در اختيار دارد كه ميتواند در معرض بازديد جهانيان قرار گيرد و اين نياز را احساس ميكند كه نهادي بينالمللي او را براي حفظ اثر يا مرمت آن ياري كند، بي توجهي و قصور در مورد آن اثر هيچ توجيهي ندارد. ساخت و ساز يا صدور مجوز اجراي پروژه عمراني در حريم آن اثر كه جاي خود دارد.
بخشي از وضعيت ناگوار آثار ثبت جهاني ايران، نتيجه بيتوجهي مديران ميراث فرهنگي به حفاظت از اين آثار طبق اصول و ضوابط علمي و بخشي مربوط به قصور متوليان و وزرا در حوزههاي ديگر است كه با اجراي پروژههاي عمراني نفس آثار تاريخي ايران را تنگ كردهاند و به بهانه توسعه هر روز زخم تازهاي بر تن آنها وارد ميكنند. گويي نميدانند كه ثبت يك اثر در فهرست ميراث جهاني، علاوه بر اينكه منجر به حفاظت بيشتر از آن و پيشگيري از آسيب و تخريبش در جنگها ميشود، آن اثر را تبديل به گزينهاي براي سفر گردشگران جهان ميكند. فهرست آثار جهاني ايران، فهرستي متنوع از آثار تاريخي، طبيعي و صنعتي است كه ميتواند طيف گستردهاي از گردشگران داخلي و خارجي را جذب كند. اما از اين فرصت هم آنگونه كه بايد استفاده نشده است. با اينكه چند سالي است وضعيت گردشگري ورودي ايران مطلوب نيست، اما در حوزه گردشگري داخلي هم اقدام قابل توجهي در خصوص معرفي آثار جهاني صورت نگرفته است.
با ثبت جهاني هگمتانه، مدتي مديران كشوري و استاني از احتمال رونق گردشگري در استان خرسند خواهند بود و وعدههايي خواهند داد كه خيلي زود فراموش ميشوند. همانگونه كه وعدهها درباره لوت و يزد و هيركاني و راهآهن و... فراموش شدند. گويي تمام تلاشها در جهت آوردن نقيضي بر اين جمله است كه«ثبت جهاني يك اثر گام نخست است، نه گام پاياني».