• ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5822 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۹ مرداد

سخني با دولت چهاردهم

باشد براي ثبت در تاريخ

علي مغازه‌اي

بيش از سه سال ما اهالي موسيقي بي‌كار مانديم و در اين ساليان كسي از ما نپرسيد خرتان به چند است، جز خودمان از خودمان. تنها بوديم و جز خود هنرمندان موسيقي، كسي به فكرمان نبود به وقت عسرت و تنگدستي‌ها و شكستن‌ها. بر ادعاها و عملكرد مديران اعتراض كرديم اما اگر همگي اعتراضات به زير نگاه امنيتي نرفتند، همگي اما بي‌پاسخ ماندند. در برابر مديراني هم كه ادعاي حمايت از آثار هنري و توليدكنندگان آثار هنري داشتند، گاهي طرح و پيشنهادهايي هم از سوي برخي هنرمندان ارايه شد اما هرگز به هيچ پيشنهادي اندك‌توجهي هم نشد.

بارها در نوشته‌ها و مصاحبه‌ها گفتيم و نوشتيم كه بس است اين‌همه ادعاي بي‌سر و ته اما يا چاپ نشد يا با تعديل (اگر نگوييم سانسور) منعكس شد. گفتيم كه وظيفه دولت جز حمايت از هنر نيست اما نبود گوش شنوايي در دولت و اگر حمايتي هم بود، صرفا از برخي نورچشمي‌ها و آثار كم‌ارزش و خاصي بود كه جز اهداف ايدئولوژيك بهانه‌اي براي توليدشان نبود و حاصلي نداشت جز كاهش سطح كيفي توليدات هنري و فرهنگي.

براي اثبات ادعاي اين نوشتار، در سال گذشته به پيشنهاد و مشورت دوستان شخصا دو طرح ارزشمند و اثرگذار به صندوق اعتباري هنر و يك طرح جامع بين‌رشته‌اي به معاونت اجتماعي منطقه آزاد قشم ارايه كردم. شاهداني هم هستند كه در زيرلايه آن اندك انتظار و توقع پذيرش طرح‌ها، نيتم اين بود كه در آينده نگويند شما نخواستيد يا قدم به پيش ننهاديد وگرنه ما از تمام طرح‌هاي هنري بدون هرگونه ملاحظاتي استقبال و حمايت مي‌كرديم.

از همان ابتدا از مديريت صندوق اعتباري هنر انتظاري نداشتم چراكه براي من مثل روز روشن بود كه هيچ اتفاق حمايتي در اين نهاد براي طرح‌هايم نخواهد افتاد اما از مديران ‌منطقه آزاد قشم به سبب اصرار و استقبالي كه از كارهاي هنري در اثناي جشنواره عودنوازان داشتند و در يك ديدار رسمي با حضور همگي چهره‌هاي شناخته شده موسيقي دخيل در جشنواره اشتياق فراواني براي انجام كار از خود بروز دادند، دست‌كم هرگز توقع بي‌پاسخ گذاشتن تماس‌ها و‌ پيغام‌ها را نداشتم. اگرچه كه اميد واقعي و عميقي هم به اجراي درست آن طرح كم‌مانند در ذهنم نبافته بودم. معاون اجتماعي و فرهنگي منطقه و در كنارش رياست منطقه بسيار خوش‌استقبال بودند اما گويا فقط تا زماني اين استقبال دوام داشت كه خرشان از پل بگذرد تا آنان بتوانند كارنامه و بيلان كار لازم را براي خود بسازند .

در نيمه دوم سال گذشته با همراهي گروهي از هنرمندان موسيقي، جشنواره‌اي در سطح كيفي بالايي با طراحي و حضور شخصيت‌هاي هنري برجسته موسيقي اجرا شد اما‌ اي كاش اين جشنواره هم هرگز اجرا نمي‌شد.‌اي كاش هرگز كاري با دولتيان اجرا نشود. چرا كه اجرا و انجام كاري ضربتي با هدف خودنمايي مديريتي، در دنياي هنر به ويژه هنر موسيقي، جز ضرر و زيان رواني و اعتباري، هيچ فايده و دستاوردي براي هنر و هنرمند ندارد و نمي‌تواند داشته باشد. طرح‌هاي ارزشمندي كه عموما در زير الطاف مديران ابن‌الوقت، هرگز با اهدافي مدون و شفاف با اراده و تصميم و چشم‌انداز بلندمدت به اجرا در نمي‌آيند.

صندوق اعتباري هنر هم كه گويا صندوقي براي لابي مديرانش در لابلاي مراودات و مجاورت با برخي هنرمندان است و ارتزاق و‌ رضايت دو سوي چنين مناسباتي، شرط لازم و كافي براي تدارك كارنامه كار مديريتي اين نهاد مهم است و همين براي‌شان كافي است و جز اين هم حاجتي نيست. امروز كه جمعي از افراد سياسي و برخي چهره‌هاي علمي و هنري و فرهنگي شناخته‌شده در تكاپوي تعيين نام‌هايي براي پست‌ها و مقام‌هاي وزارت و معاونت و مديريتي در دولت آينده هستند، اين چند جمله را نوشتم كه ثبت شوند براي تاريخ. همچنين مديران آينده جايگاه‌هاي مديريت هنر و فرهنگ در دولت جديد، بخوانند و بدانند كه ما از پيش مي‌دانيم شما هم ممكن است همچون گذشتگان عمل كنيد ولي اگر ما هنرمندان نيامديم و نخواستيم، نگويند خودتان قدم به پيش نگذاشتيد. ما پيشتر آزموده‌ايم شما مديران دولتي را. اصولا اين شما نيستيد كه كاري نمي‌كنيد بلكه ذات و نفس مديريت در دولت‌هاي ما چنين است كه اگر كاري هم بكنند، در جهت خنثي كردن انرژي هنرمندان باشد نه در تبديل انرژي آنان به اثر هنري.

بله ما با مديران چنين نهادهايي هيچ كاري نداريم و كاش آنان هم كاري به ما نداشته باشند. اما مديران گذشته و آينده بايد بدانند كه نبايد به وقت احتياج‌شان سراغ هنرمندان مستقل را بگيرند تا اعتباري براي دوره خود بسازند كه اين‌بار از پيش رنگي براي حناي‌شان باقي نمانده است مگر بتوانند خلافش را به اثبات برسانند.

دولت آن است كه بي‌خون دل آيد به كنار

ورنه با سعي و عمل باغ جنان اين همه نيست

روشن است كه مراد حافظ از دولت در اين غزل آسايش است اما سال‌هاست كه آسايش هنرمندان با دست بي‌كفايت دولت و دولتمردان جز خون دل خوردن براي هنرمندان حاصلي نداشته است. پس اين سخنان باشد به يادگار بر جريده اين روزگار براي دولتيان آن روزگاري كه مدعاي‌شان، حمايت‌شان از هنرمندان خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون