ماجرای شوهرکشی در محله ستارخان تهران
جواب پزشکی قانونی تناقضگویی زن جوانی که همسرش را به قتل رسانده بود، فاش کرد.
ساعت 3 بعدازظهر شنبه 28 بهمن ماه سال 1402، زن جوانی در تماس با پلیس از خودکشی همسرش خبر داد. به دنبال این تماس، بازپرس محسن اختیاری و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند که طبقه اول ساختمانی در محدوده ستارخان بود، آنها داخل آشپزخانه با جسد مردی 42 ساله مواجه شدند، سر و صورت مرد زخمی و خونین بود.
همسرش در تحقیقات ابتدایی مدعی شد: «۱۳ سال قبل ازدواج کردیم اما در این مدت با وجود درمانهای بسیار نتوانستیم صاحب فرزندی شویم همین موضوع اختلافهای ما را بیشتر کرده بود، همسرم دچار بیماری روحی و روانی شده بود و روزانه حدود 10 قرص اعصاب مصرف میکرد، امروز دوباره با هم دعوایمان شد و طبق معمول موضوع بر سر بچهدار شدن بود، ناگهان شوهرم بلند شد و به آشپزخانه رفت و ماهیتابه را برداشت و شروع به زدن خودش کرد، هرچه سعی کردم مانعش شوم فایده نداشت، بهقدری ضربههایش محکم بود که دسته ماهیتابه شکست و روی زمین افتاد، بعد هم همسرم با سر و صورت خونین روی زمین افتاد، من هم با اورژانس و پلیس تماس گرفتم که دیگر مرده بود.»
درحالی که زن جوان چنین اظهاراتی داشت؛ متخصصان پزشکی قانونی در بررسی جسد، متوجه آثار خراش و درگیری روی دستان مرد جوان و همچنین، کبودی روی لبها و شکم او و شکستگی ترقوهاش شدند، آثاری که بهنظر نمیرسید بهواسطه خودزنی به وجود آمده باشد، از طرفی زن جوان اظهار داشت که این حادثه ساعاتی قبل رخ داده، اما معاینات پزشکی قانونی نشان میداد که از زمان مرگ بیش از 12 ساعت گذشته است.
از طرفی همسایهها اظهار کرده بودند که هر چند وقت یکبار صدای درگیری و دعوای آن مرد و همسرش را میشنیدند، این درحالی بود که یکی از همسایهها از درگیری شبانه آن زوج صحبت کرد و گفت: «شب گذشته صدای دعوایشان خیلی زیاد بود، اما از آن به بعد دیگر هیچ صدایی شنیده نشد.»
در تحقیق از خانواده زن نیز آنها مدعی شدند که او شب قبل از حادثه با آنها تماس گرفته و اعلام کرده است که حال همسرش بد شده و بیهوش روی زمین افتاده است.
با کنار هم قرار دادن مدارک پلیسی و اظهارات ضدونقیض زن جوان، فرضیه قتل خانوادگی پررنگ شد. زن جوان زمانی که مدارک پلیس را مشاهده کرد، گفت: «با شوهرم اختلاف داشتیم. او تحت درمان روانی بود، شنبه آخر شب داخل پذیرایی نشسته بودیم که او قرصهایش را خورد وقتی دارو میخورد کمی بیحال و منگ میشد در همین موقع صحبتهایمان بار دیگر به دعوا کشیده شد. من به آشپزخانه رفتم و او هم دنبالم آمد بعد از شدت عصبانیت ماهیتابه را برداشت و چندبار به سرش کوبید ناگهان دسته ماهیتابه شکست و از دستش رها شد و او چهارزانو روی زمین نشست.»
زن جوان گفت: «از دستش خیلی عصبانی بودم، نمیدانستم چهکاری انجام میدهم. صدای فریادهایش مرا آزار میداد دلم میخواست صدایش قطع شود، شال گردن را برداشتم و آن را روی دهان شوهرم گذاشتم تا فریاد نزند و سروصدا نکند، تصور کردم بیهوش شده است همین که صدایش قطع شده بود برایم کافی بود، بدون توجه به وضعیت او به اتاق رفتم و خوابیدم، ساعت حدود 12 ظهر روز بعد بود که از خواب بیدار شدم، از اتاق که بیرون آمدم دیدم شوهرم با همان وضعیت هنوز در آشپزخانه افتاده است، بدنش یخ کرده و نفس نمیکشید، من همسرم را به قتل نرساندم.»
تحقیقات همچنان ادامه داشت تا اینکه متخصصان پزشکی قانونی که از جسد نمونهبرداری کردند و پس از آزمایشهای آسیبشناسی و سمشناسی اعلام کردند مقتول بهخاطر فشار بر گردن خفه شده است که بدین ترتیب دروغ زن جوان فاش شد.
صبح روز ۲ مرداد ماه جاری متهم برای تحقیقات میدانی از بازداشتگاه اداره آگاهی به شعبه اول دادسرای امور جنایی اعزام شد، اما پس از مواجهه با مدارک و شواهد موجود پرونده همچنان منکر قتل بود.
با دستور قاضی اختیاری از شعبه اول دادسرای امور جنایی، متهم جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده دراختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.