مترو
حسن لطفي
مترو براي هاروكي موراكامي در كتابي به همين نام نشانه اتفاق وحشتناكي است . براي كساني كه تصور ميكردند دوشنبه 20 مارس 1995 يك روز بهاري معمولي است و سوار قطار شماره a725k خط چيوداي متروي توكيو شدند و بعد از منتشر شدن گاز سارين زندگي و هستي شان نابود شد هم همينطور است . اينكه دو نفر با حماقت، دنائت، وحشيگري، تماميتخواهي يا هر صفت بدي كه در مورد آدمها وجود دارد زندگي عدهاي را به خطر انداختهاند عميقا وحشتناك است . براي درك حرفها و عمق آن فاجعه كه ميتواند به تمام فجايعي ربط پيدا كند كه آدمهاي بد، خيلي بد، خيلي خيلي بد براي ديگران درست ميكنند بهتر است اگر كتاب مترو را نخواندهايد هر چه زودتر مطالعهاش كنيد . البته اين را ننوشتم تا از مترو مكان وحشتناكي بسازم . خواهش ميكنم بعد از خواندن كتاب هم وقتي وارد مترو يا ايستگاهش ميشويد نگران نباشيد . آن فاجعه يك در چند ميليونيم بار حركت مترو در دنيا است . باقي دفعاتش با آنچه ديدهام و ديدهايد چيزي بهتر از بسياري از مكانها است . در گرماي تابستان كه اين روزها با همه وجود لمسش ميكنيم مكان خنكي براي دور شدن از عرق ريزان جسم است . اگر دوستدار لحظات عاشقانه هستيد ميتوانيد زوجهايي را ببينيد كه اگر دست در دست هم نداده باشند نيز وقت نگاه كردن به يكديگر برق نگاهشان زيباترين برق دنيا است . چرا كه رنگ و بوي عشق دارد . خريدار هم كه باشيد فروشندگان بسياري شما را به خريد دعوت ميكنند. جنسهاشان ارزان و گاهي بنجل است اما فروشندگانش گاهي بهترين بازيگران و گاهي بهترين آدمهاي نشسته يا ايستاده در مترو هستند . چند روز پيش يكي از جذابترينهايي كه ديدهام داشت زيرانداز ميفروخت . نحوه تبليغ و تكيهاش بر كيفيت جنس براي فروش جاي خودش، خيلي جذاب و شيرين صحبت ميكرد . از آن دلنشينتر اين حرفش بود كه ميگفت اگر پول نداريد زيرانداز را ببريد پولدار كه شديد پولش را به شماره كارتي كه ميدهم بريزيد، نريختيد هم ايرادي ندارد ! هرچند كسي را نديدم كه پول نداده زيراندازي را ببرد اما حرفش حتي اگر هم تعارف بود كه گمانم نبود؛ نشانه دل بزرگش بود . البته اينها تنها خصوصيات مترو نيست؛ مترو نشانه اعتراضات مدني، مكان تبليغاتي بزرگ شهرداريها، مكاني براي انتظار، جايي كه آدمهاي عجول كنار آدمهاي آرام قرار ميگيرند و.... است . با تمام اينها خيلي دوست دارم بدانم وقتي هاروكي موراكامي و همه كساني كه آنروز بهاري اثرات گاز سارين ناكارشان كرد (بهطور مستقيم يا غير مستقيم) هنگام ورود به مترو چه حسي پيدا ميكنند . هر حسي باشد بيشك شبيه احساس تمام كساني است كه ناخواسته سر راه موجي قرار گرفتهاند كه دنائت و زيادهخواهي و خود برتر بيني آدمها به وجودش آورده است.