سيدمحمدعلي سيدحنايي٭
آرين خانقاهي رضايي٭٭
در يك نگاه واقعبينانه، ضروري است كه بگوييم در سالهاي اخير، وجهه بينالمللي ايران در نگاه عموم مردم منطقه و جهان دچار آسيبها و صدمات جدي شده است؛ اين وضعيت ناشي از كاهلي مسوولان داخلي و تلاش فعال رقباي منطقهاي و فرامنطقهاي در راستاي سياست ايرانهراسي است.
ديپلماسي فرهنگي به عنوان ابزاري قدرتمند و پويا براي بهبود تصوير جهاني يك كشور عمل ميكند. براي جمهوري اسلامي ايران كه به دليل چالشهاي سياسي و اقتصادي، با تبليغات منفي گسترده در رسانههاي بينالمللي مواجه است، استفاده و بهرهگيري از ديپلماسي فرهنگي به عنوان يك راهحل بسيار موثر ميتواند فرصتي براي تغيير اين تصوير و پايان دادن به تلاشهاي ايرانهراسانه باشد؛ جمهوري اسلامي ايران ميتواند با معرفي فرهنگ، هنر، تاريخ و ارزشهاي برجسته ايراني و اسلامي، تصويري مثبت و متعادل از خود به جهان ارايه دهد؛ در سايه اين تصوير مثبت و متعادل ميتوان منافع ملي كشور را در عرصه سياست خارجي، آسانتر و بدون حاشيه پيگيري كرد لذا عقلا و منطقا بر جمهوري اسلامي ايران واجب است با تجديدنظر در رويكردهاي معمول، يك رويكرد و استراتژي نوين در دستور كار قرار دهد.
ديپلماسي فرهنگي به عنوان ابزاري نرم در روابط بينالملل كه فرهنگ و ارزشهاي فرهنگي يك كشور را براي ايجاد تعامل و همگرايي با كشورهاي ديگر به كار ميگيرد، تعريف ميشود. با عنايت به شرايط كنوني جهان به ويژه منطقه خاورميانه و تلاشهاي ضد ايراني رقبا در مصادره آشكار افتخارات، مشاهير و دستاوردهاي فرهنگي و تمدني جمهوري اسلامي ايران و همچنين با عنايت به وجود نگاههاي منفي و ضدايراني در منطقه ، ديپلماسي فرهنگي ميتواند در جهت بهبود تصوير بينالمللي ايران، تقويت روابط دوجانبه با كشورهاي هدف و استفاده از ظرفيتهاي فرهنگي براي مقابله با تبليغات منفي عليه ايران اهميت قابل توجه و غيرقابل انكاري داشته باشد كه غفلت از ظرفيتهاي آن باعث استمرار تصويرسازيهاي منفي از جمهوري اسلامي ايران ميشود.
اهميت ديپلماسي فرهنگي براي ايران
اهميت ديپلماسي فرهنگي براي كشورهايي مانند ايران كه در موقعيت جغرافيايي حساس و با تاريخ و فرهنگ غني قرار دارند، دو چندان است. در همسايگي ما سه كشور تركيه، عربستان و امارات متحده عربي با سياستگذاريهاي علمي و صرف هزينههاي بسيار اما مفيد و سازنده توانستهاند در حوزه ديپلماسي فرهنگي عملكرد برجستهاي داشته باشند؛ به عنوان مثال تركيه با سرمايهگذاري در صنعت سينما، فيلم و سريال و مراكز فرهنگي و هنري توانسته است تصويري مثبت و جذاب از خود در جهان اسلام و حتي در اروپا ارايه دهد. اين كشور با سرمايهگذاري سنگين در صنايع فرهنگي و رسانههاي بينالمللي، جايگاه خود را به عنوان يك قدرت نرم منطقهاي تثبيت كرده است.
عربستان سعودي نيز بهطور فزايندهاي به ديپلماسي فرهنگي توجه ميكند. اين كشور كه در سالهاي اخير به سبب قتل جمال خاشقچي و نقض حقوق بشر تبديل به يك كشور منفور در عرصه بينالملل شده بود توانست با جذب فوتباليستهاي برتر و معرفي خود بهواسطه شهرت اين فوتباليستها، افتتاح موزهها و مراكز فرهنگي، برگزاري جشنوارههاي هنري و مشاركت در رويدادهاي بينالمللي، يك تصوير نوين و متمدن از فرهنگ و تاريخ خود را به جهان معرفي كند. ضمن اينكه، عربستان با سرمايهگذاري در ورزش و هنر بهطور ويژه به دنبال تغيير تصوير سنتي خود در جهان است.
امارات متحده عربي نيز با استفاده از سياستهاي فرهنگي مبتني بر نوآوري و فناوري، موفق شده است خود را به عنوان يك مركز فرهنگي و هنري در خاورميانه معرفي كند. اين كشور با ميزباني از نمايشگاههاي بينالمللي، تاسيس موزهها و برگزاري فستيوالهاي هنري معتبر، ديپلماسي فرهنگي خود را به سطحي جهاني ارتقا داده است.
بررسي وضعيت كنوني ديپلماسي فرهنگي ايران
ديپلماسي فرهنگي در سياست خارجي ايران از زمان انقلاب اسلامي ۱۳۵۷ به يكي از ابزارهاي كليدي براي پيشبرد اهداف ملي و تقويت قدرت نرم كشور تبديل شده است. پس از انقلاب، ايران با تكيه بر ايدئولوژي انقلاب اسلامي، تلاش كرد تا پيامها و ارزشهاي خود را به كشورهاي ديگر، بهويژه كشورهاي اسلامي و جهان سوم منتقل كند. اين رويكرد مبتني بر مفاهيمي مانند وحدت اسلامي، حمايت از مستضعفين و مبارزه با امپرياليسم بود؛ نقش و جايگاهي كه تاكنون ديپلماسي فرهنگي براي جمهوري اسلامي ايران داشته حول محورهاي زير ميچرخد:
ترويج ايدئولوژي انقلاب اسلامي: پس از انقلاب اسلامي، ايران تلاش كرد تا ايدئولوژي اسلامي و انقلابي خود را از طريق ديپلماسي فرهنگي به ساير كشورها، بهويژه كشورهاي اسلامي و جهان سوم، معرفی كند. اين رويكرد شامل حمايت از جنبشهاي اسلامي و ضد استعماري، برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي و ارسال پيامهاي انقلاب از طريق نهادهاي فرهنگي و رسانهاي بود.
تقويت پيوندهاي فرهنگي و تاريخي: ايران با تاكيد بر مشتركات فرهنگي و تاريخي خود با كشورهاي همسايه، بهويژه در خاورميانه، آسياي مركزي و قفقاز، سعي در تقويت روابط فرهنگي و ايجاد يك شبكه از همپيمانان فرهنگي داشته است. برگزاري جشنوارههاي فرهنگي، ايجاد مراكز فرهنگي در خارج از كشور و ترويج زبان فارسي از جمله فعاليتهاي ايران در اين زمينه بوده است.
مقاومت در برابر نفوذ فرهنگي غرب: يكي از اهداف اصلي ديپلماسي فرهنگي ايران مقابله با آنچه كه «جنگ نرم » غرب عليه فرهنگ اسلامي و ايراني ميداند، بوده است. در اين راستا، ايران تلاش كرده است تا از طريق رسانههاي دولتي مانند پرس تيوي و العالم، ديدگاههاي خود را به مخاطبان جهاني منتقل كرده و با تبليغات منفي عليه خود مقابله كند اما چندان توفيقي در اجراي رسالت خود كسب نكرده است.
ايران براي پيشبرد ديپلماسي فرهنگي خود، نهادها و ابزارهاي مختلفي را ايجاد و توسعه داد. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، به عنوان نهاد اصلي مسوول اجراي ديپلماسي فرهنگي، نقش مهمي در اين زمينه ايفا كرده است. علاوه بر آن، رسانههاي دولتي مانند پرس تيوي، العالم و شبكههاي ديگري كه به زبانهاي مختلف برنامه پخش ميكنند، براي ترويج ديدگاههاي ايران در سطح بينالمللي ايجاد شدند.
اهداف ديپلماسي فرهنگي ايران شامل تقويت هويت اسلامي و انقلابي، مقابله با جنگ نرم غرب، و ترويج فرهنگ و تمدن ايراني است. ايران تلاش كرده است تا از طريق برنامههاي فرهنگي، هنري و آموزشي، تصوير مثبتي از خود به نمايش بگذارد و روابط فرهنگي با ديگر كشورها را تقويت كند. همچنين، ترويج زبان فارسي و فرهنگ ايراني از طريق برگزاري دورههاي آموزشي و تاسيس مراكز فرهنگي در خارج از كشور، بخشي از اين استراتژي بوده است.
عليرغم اجرا و پيادهسازي گسترده راهبردهاي فوق از اوايل انقلاب تاكنون، همچنان ديپلماسي فرهنگي ايران با چالشهاي متعددي مواجه بوده است و نتوانسته دستاورد قابل توجهي داشته باشد. تحريمهاي اقتصادي و فشارهاي سياسي از سوي كشورهاي غربي و متحدان منطقهاي آنها، مانع از تحقق كامل اهداف ايران در اين زمينه شده است. علاوه بر اين، تصوير منفي از ايران در رسانههاي بينالمللي و تفسيرهاي متضاد از سياستهاي منطقهاي كشور، از ديگر موانع پيش روي ديپلماسي فرهنگي ايران بودهاند.
نقاط ضعف و چالشها
محدوديتهاي اقتصادي و تحريمها: تحريمهاي بينالمللي، بهويژه در دهههاي اخير، توانايي ايران در اجراي برنامههاي ديپلماسي فرهنگي را بهشدت محدود كرده است. كاهش منابع مالي و مشكلات اقتصادي داخلي باعث شده كه ايران نتواند بهطور موثر در عرصههاي فرهنگي بينالمللي حضور يابد.
مخابره تصوير منفي از جمهوري اسلامي ايران در رسانههاي جهاني: تصوير منفي از ايران در رسانههاي بينالمللي، بهويژه در مورد مسائل حقوق بشر و سياستهاي منطقهاي، به چالشي بزرگ براي ديپلماسي فرهنگي ايران تبديل شده است. اين تصوير منفي باعث شده كه بسياري از مخاطبان جهاني نسبت به پيامهاي فرهنگي ايران بياعتماد باشند.
فقدان يك استراتژي يكپارچه: يكي از ضعفهاي اساسي ديپلماسي فرهنگي ايران، نبود يك استراتژي منسجم و يكپارچه است. گاهي اوقات پيامهاي متضاد از سوي نهادهاي مختلف فرهنگي و سياسي صادر ميشود كه باعث سردرگمي و كاهش اثرگذاري ديپلماسي فرهنگي ايران شده است.
تاثيرات منفي تنشهاي سياسي: تنشهاي سياسي ايران با كشورهاي غربي و برخي از كشورهاي منطقه، مانند عربستان سعودي، تاثيرات منفي بر ديپلماسي فرهنگي ايران داشته و مانع از تحقق اهداف فرهنگي ايران در برخي از نقاط جهان شده است.
امنيتيسازي فرهنگ در داخل: به سبب وجود رويكردهاي نامتناسب با شرايط فعلي دنيا و شرايط حاضر جامعه ايران و ناديده انگاشتن تحولات بهروز فرهنگي، حوزه فرهنگي و هنري كشور با يك نگاه امنيتي مواجه گرديده است كه برآيند آن را در جايگاه كشورمان در جهان و منطقه ميتوان ديد.
تهديدانگاري فعالين فرهنگي و فعاليت فرهنگي: لازمه اصلاح تصورات موجود در نگاه افكار عمومي منطقه و جهان نسبت به مردم ايران و نظام جمهوري اسلامي، پرهيز از تهديدانگاري فعاليت فرهنگي در داخل كشور است. متاسفانه در سالهاي اخير با تهديد انگاشتن فعاليتهاي فرهنگي اسباب مهاجرت گسترده استعداهاي فرهنگي بينظير در عرصههاي مختلفي نظير سينما، موسيقي و... كه هركدام در حكم يك ديپلمات فرهنگي و سرمايه گرانبها براي كشور بودند را با دستان خود فراهم نمودهايم.
نقاط قوت و فرصتها
نقاط قوت ايران در حوزه ديپلماسي فرهنگي متكي به تاريخ غني، فرهنگ متنوع، دستاوردها و منابع انساني است. اين نقاط قوت ميتوانند به عنوان پايههايي براي تقويت ديپلماسي فرهنگي ايران مورد استفاده قرار گيرند؛ برخي از مهمترين نقاط قوت ايران به شرح زير است:
۱- تاريخ و تمدن كهن
تاريخ و تمدن كهن ايران، يكي از مهمترين نقاط قوت در ديپلماسي فرهنگي است.
ميراث تاريخي و آثار باستاني: آثار باستاني مانند تخت جمشيد، پاسارگاد و نقش رستم نمايانگر قدمت تمدن ايراني هستند كه جذابيت زيادي براي گردشگران و پژوهشگران جهاني دارند. اين آثار به عنوان ميراث جهاني يونسكو به ثبت رسيدهاند و ميتوانند در ترويج فرهنگ ايراني موثر باشند كه ظرفيت بسياري جهت جلب نظر مردمان ساكن در حوزه ايران فرهنگي نظير تركمنستان، افغانستان، جمهوري آذربايجان، تاجيكستان در اختيار ايران قرار ميدهد؛ همچنين اماكن مقدس مذهبي نظير حرم حضرت معصومه (سلامالله عليها) در قم و حرم امام رضا (عليهالسلام) در مشهد مقدس نيز ظرفيت بسياري جهت جلب نظر شيعيان ساكن سراسر منطقه در اختيار كشورمان قرار ميدهد.
ميراث ادبي: ادبيات فارسي با شاعراني چون حافظ، سعدي، مولوي و فردوسي داراي شهرت جهاني است. ترجمه و انتشار آثار اين شاعران به زبانهاي مختلف، ايران را به عنوان مهد ادبيات و فرهنگ معرفي ميكند. به عنوان مثال، اشعار مولوي و حافظ در سراسر جهان، بهويژه در كشورهاي غربي، طرفداران زيادي دارند و به زبانهاي متعدد ترجمه شدهاند.
۲- تنوع فرهنگي و قومي
تنوع فرهنگي و قومي ايران يكي ديگر از نقاط قوت در ديپلماسي فرهنگي است.
فرهنگهاي محلي و سنتي: ايران با دارا بودن تنوع فرهنگي و قومي، ميتواند از اين تنوع براي معرفي جنبههاي مختلف فرهنگ ايراني در سطح بينالمللي بهرهبرداري كند. فرهنگهاي محلي مانند موسيقي لري، كردي، بلوچي و تركمني و همچنين آداب و رسوم خاص هر منطقه، به عنوان عناصر جذاب فرهنگي ميتوانند مورد توجه قرار گيرند.
صنايع دستي و هنرهاي سنتي: هنرهاي سنتي مانند قاليبافي، ميناكاري، خاتمكاري و سفالگري، به عنوان نمايندگان هويت فرهنگي ايران، از شهرت جهاني برخوردارند. قالي ايراني بهويژه يكي از شناختهشدهترين صنايع دستي ايران است كه در سطح جهاني به عنوان نمادي از مهارت و زيبايي شناخته ميشود.
۳- نقش ايران در تاريخ و فرهنگ اسلامي
ايران يكي از مراكز مهم فرهنگي و علمي در جهان اسلام است.
تاريخ علم و فلسفه اسلامي: دانشمندان ايراني مانند ابنسينا، فارابي و بيروني نقش مهمي در توسعه علم و فلسفه اسلامي ايفا كردهاند. اين ميراث علمي ميتواند به عنوان نقطه قوتي در ديپلماسي فرهنگي ايران مطرح شود و جايگاه ايران را در جهان اسلام تقويت كند.
۴- سينماي ايران
سينماي ايران به عنوان يكي از معتبرترين و پرمخاطبترين جنبههاي ديپلماسي فرهنگي ايران شناخته ميشود.
جوايز بينالمللي: فيلمسازان ايراني مانند عباس كيارستمي، اصغر فرهادي، مجيد مجيدي و جعفر پناهي جوايز معتبري در جشنوارههاي بينالمللي كسب كردهاند. دو جايزه اسكار كه براي فيلمهاي «جدايي نادر از سيمين » و «فروشنده » اعطا شده تاثير چشمگيري بر جايگاه ايران در عرصه فرهنگي جهاني داشته است.
موضوعات انساني و جهاني: سينماي ايران بهخاطر پرداختن به موضوعات انساني و اجتماعي با زبان جهاني، توانسته است توجه مخاطبان بينالمللي را جلب كند و به عنوان نمايندهاي از فرهنگ و جامعه ايراني، در جهان شناخته شود.
۵- ظرفيتهاي علمي و دانشگاهي
ايران با داشتن دانشگاههاي معتبر و محققان برجسته، در زمينه توليد علم و فناوري، بهويژه در علوم انساني و اجتماعي، جايگاه ويژهاي دارد.
تبادل علمي و فرهنگي: تبادل دانشجو و استاد با دانشگاههاي خارجي و برگزاري كنفرانسها و سمپوزيومهاي بينالمللي و برگزاري كنگره ميتواند به تقويت ديپلماسي علمي و فرهنگي ايران كمك كند به عنوان مثال نخستين كنگره بينالمللي ديپلماسي ملل كه در سال 1402توسط انديشكده ديپلماسي ملل و با حضور اساتيد برجسته علوم سياسي و روابط بينالملل، ديپلماتهاي مطرح كشور، روساي تعدادي از انديشكدههاي برجسته، دانشجويان خارجي مقيم ايران و سفرا و رايزنان علمي و فرهنگي كشورهاي شاخص خارجي از جمله: اتريش، روسيه، فنلاند، كرهجنوبي، مالزي، كرواسي، روماني و تاجيكستان برگزار گرديد نمونه موفقي از اين دست تلاشهاست.
نقش برجسته در تاريخ آموزش: دانشگاههايي چون دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتي شريف به عنوان مراكز پيشرو علمي در منطقه شناخته ميشوند. اين نهادها ميتوانند با برگزاري برنامههاي تبادلي و همكاريهاي بينالمللي، نقش مهمي در تقويت روابط فرهنگي ايفا كنند.
راهبردها و توصيههاي سياستي
تدوين نقشه راه يكپارچه براي توسعه ديپلماسي فرهنگي: در اين بخش بايد گامهاي عملي براي اجراي سياستهاي پيشنهادي مشخص شود. اين گامها شامل تعيين اولويتهاي جغرافيايي و فرهنگي، زمانبندي اجراي برنامهها و تخصيص منابع مالي و انساني لازم است.تدوين يك نقشه راه يكپارچه براي توسعه ديپلماسي فرهنگي ايران در منطقه خاورميانه و در دنيا نيازمند يك استراتژي چندجانبه و جامع است كه بتواند به شكلي موثر اهداف فرهنگي، ايدئولوژيك و سياسي كشور را تحقق بخشد.
افزايش مشاركت بخش خصوصي و سازمانهاي مردمنهاد: توصيه به گسترش مشاركت بخش خصوصي و NGOها در پروژههاي فرهنگي بينالمللي. اين امر ميتواند شامل تشويق بخش خصوصي به سرمايهگذاري در پروژههاي فرهنگي و ايجاد فضاهاي گفتوگو و همكاري بين دولت و نهادهاي غيردولتي باشد.
توسعه ديپلماسي عمومي و استفاده از ابزارهاي فرهنگي نرم: تاكيد بر استفاده از ابزارهاي نرم ديپلماسي نظير موسيقي، سينما و ادبيات براي ترويج فرهنگ ايران. در اين راستا، ميتوان به اهميت برگزاري فستيوالهاي فرهنگي، نمايشگاههاي بينالمللي و ترجمه و انتشار آثار ادبي اشاره كرد.
ارزيابي و نظارت بر اجراي سياستها: ايجاد يك سيستم پايش و ارزيابي براي بررسي ميزان موفقيت ديپلماسي فرهنگي. اين بخش ميتواند شامل تعيين معيارهاي سنجش اثربخشي، ايجاد پايگاه دادههاي فرهنگي و استفاده از تحقيقات ميداني براي ارزيابي تاثيرات فرهنگي باشد.
همچنين بهرهگيري از تجربيات كشورهاي همسايه در اين زمينه ضروري است؛ توصيه ميگردد با ايجاد و تاسيس دهكدههاي تمدني در داخل ايران يا در كشورهاي همسايه (مشابه اقدام امارات در دوبي و تركيه در استانبول) به معرفي آسانتر فرهنگ و تمدن ايراني و اسلامي همت بگماريم.
ضروري است با تعديل برخي سياستهاي فرهنگي و اجتماعي، دعوت از خوانندگان يا بازيگران مطرح بينالمللي و حضور آنها در جمهوري اسلامي ايران جهت اصلاح تصوير سنتي و منجمد از كشور در افكار عمومي در دستوركار قرار گيرد؛ چين در دهه 2000و عربستان از سال 2022با استفاده از اين استراتژي توانستند تصويري نوين و امروزين از خود به جهانيان ارايه كرده و به تصويرهاي منفور و زننده پايان بدهند.
نتيجهگيري
ديپلماسي فرهنگي ايران پس از انقلاب اسلامي، با وجود دستاوردهايي در ترويج فرهنگ و ايدئولوژي انقلاب، با چالشها و نقاط ضعف متعددي مواجه بوده است. اين ديپلماسي همچنان بخشي از استراتژي سياست خارجي ايران باقي مانده اما اكنون جمهوري اسلامي ايران ناچار است براي افزايش اثربخشي آن و پايان دادن به ايرانهراسي و اسلامهراسي به بازنگري جدي و تقويت استراتژيها و رفع نقاط ضعف موجود بپردازد؛ موفقيت آينده ديپلماسي فرهنگي ايران بهشدت به توانايي كشور در تطبيق با شرايط بينالمللي و داخلي و بهرهگيري از فرصتهاي موجود وابسته است.ايران با وجود ظرفيتهاي عظيم فرهنگي و تاريخي، نيازمند برنامهريزي و سرمايهگذاري بيشتر براي ارتقاي ديپلماسي فرهنگي خود است تا بتواند در رقابت با همسايگان خود موفق باشد و تاثيرگذاري بيشتري در منطقه و جهان داشته باشد؛ جمهوري اسلامي ايران ميتواند بهواسطه طراحي و سپس اجراي يك استراتژي يكپارچه و مدون در حوزه ديپلماسي فرهنگي، تصويري مثبت و متعادل از خود به جهان ارايه دهد و نگاهها و تصاوير منفي موجود در افكار عمومي جهانيان را خنثي كند؛ در سايه اين تصوير مثبت و متعادل ميتوان منافع ملي كشور را در عرصه سياست خارجي، آسانتر و بدون حاشيه پيگيري كرد لذا عقلا و منطقا بر جمهوري اسلامي ايران واجب است با تجديدنظر در رويكردهاي معمول، يك رويكرد و استراتژي نوين در دستور كار قرار دهد.
٭ موسس و رييس هيات امناء انديشكده ديپلماسي ملل
٭ ٭ معاون فرهنگي و اجتماعي انديشكده ديپلماسي ملل