• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5840 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۳۰ مرداد

يادداشتي بر نمايش «تاري» به كارگرداني محمد برهمني

ظلمت‌كده

آريو راقب كياني

طراحي حركت هماهنگ و موزون (كرِئوگرافي) در تئاتر سبب‌ساز آن مي‌شود كه فرم بر محتوا غالب گردد. بنابراين آن چيزي كه در اين ميان برتري پيدا خواهد داشت عناصر ديداري نمايش است تا عناصر شنيداري و اين موضوع موجب آن مي‌شود كه تئاتر به يك خود آييني دست يابد كه در آن زبان كلام تا حدودي گنگ و حتي حذف شده به نظر ‌آيد و زبان بدن يكه‌تازي نمايد. در مواجه با چنين آثار فرم‌گرايي انتظار مخاطب از متن نمايشي خود به خود و به مرور به حداقل خواهد رسيد و اين جنبه‌هاي بيروني و اندام‌وارگي بازيگران است كه كار انتقال پيام و معناي نمايش را به عهده خواهند داشت. 
نمايش «تاري»  به نويسندگي پويا ‌صادقي و عاطفه غيبي و كارگرداني محمد برهمني نمايشي است كه به واسطه دو كاراكتر حاضر در آن و با طراحي حركاتي كه بر روي لحظه‌مندي آنها صورت گرفته است، ساختار نمايشي‌اش را به شكلي منحصر به فردي به صورت فرم‌گرا در آورده است. در طول نمايش تماشاگر شاهد محبوس بودن آنها در مساحتي مثلث‌گونه در سه پرده است كه از اين منظر نيز حريم و حدود نمايش در ميزانسن معين شده و به نوعي تقديرگونه است. پرده به پرده اين نمايش به نوعي پرده‌پرداري از خشونت عريان در جريان بين اين دو پرسوناژ است كه با هوشمندي در قاب كدري در پيشگاه مخاطب عرضه مي‌شود. همانقدر پرده توري حائل براي مخاطب ايجاد عدم شفافيت بصري (آلودگي بصري) كرده است، وجود مگس با نويزي كه دارد براي آن دو، ايجاد آلودگي صوتي كرده است. نمايش با مقدمه‌چيني راوي كه از قضا كارگردان اين اثر هم هست، به شكلي تلويحي مطلع مي‌كند كه خداي خدايان (زئوس) هم تا ابد نمي‌تواند بر زيردستان خود فرمانروايي داشته باشد و نهايتا ابتلا به صوت دلخراش مگسي در مغزش او را از پاي در خواهد آورد. جهان اگزيستانسياليستي نمايش نشان مي‌دهد كه نه شراب در آن شراب است، نه غذا در آن غذا و نه بازي در آن بازي؛ و مهم‌تر از آن اينكه مگس با شمايل انتزاعي‌اش، عامليتي بر انتقام خواهد بود. نمايش در فضاسازي از مثلث دواري سود جسته است كه پرده به پرده وجه و زاويه‌اي خاص از اين مثلث در برابر ديدگان مخاطب متبادر مي‌شود. در پرده نخست ضلع مثلث در مقابل تماشاگر قرار مي‌گيرد، در پرده دوم وتر آن و در پرده آخر، زاويه آن رو به مخاطب اسكان مي‌يابد و اين موضوع علاوه بر نشان دادن گذر زمان در چرخش صحنه‌اي، روايت‌گر دگرديسي اين دو كاراكتر در حبس ابدي آن دو در اين مثلث است. آيا اين مثلث كه مفهوم مكان عمارت را دارد، در عين حال كه يادآور اهرام است، توان آن را دارد كه با نگاه نمادگرايانه بر مثلث، اين دو تن را به يكپارچي برساند و يا سرمنشاء حيات آن دو باشد و يا اينكه به زن جنبه الهي بخشد؟
نمايش با زبان بي‌زباني، بازي تاج و تخت اين زن و مرد و نوع تعاملات بين آن دو را با كمينه‌سازي در دكوري كه در آن ميز و صندلي محقر شده و متزلزل و نمادي از تخت صدارت است، به شوخي مي‌گيرد. در پرده نخست، اين كاراكتر دوناتا -با بازي مهشيد خدادي- است كه ارباب كاراكتر دوك -با بازي مجيد اسدي- مي‌شود و در پرده دوم جايگاه ارباب و رعيت جابه‌جا و جايگزين مي‌شود. در هر دو صورت چه يكي بر روي دست ديگري راه برود و چه ديگري بر روي او بنشيند، هر دو نفر در مي‌يابند كه پرستيدن و فرمانبرداري مي‌تواند از ازل باشد وليكن تا ابد نخواهد بود و آدم در برابر اينگونه زيستن شرم‌آور و دست به دست شدن قدرت، بايد اختيار از خويش نشان دهد. حتي در پرده آخر كه ضلع تيز اين مثلث به سمت مخاطب گشوده مي‌شود، باز هم آدرسي از رستگاري اين دو به چشم نمي‌آيد و ‌اي‌كاش كه با گشايش راه خروجي ظلمت‌كده نمايش به مخاطب، راوي به عرصه شخصي اين دو ورود نمي‌كرد و پايان‌بندي اين خدايان اساطيري ناچيز شده، همانند هيتلر و معشوقه‌اش مي‌شد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون