• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۹ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5848 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۰ شهريور

«اعتماد» در گفت‌وگو با رییس شورا و چند تن از اهالی روستای سیدمحله بارکوسرا بررسی می‌کند

جوانب و حواشی بازداشتی که منجر به مرگ میرموسوی شد

روستاييان همه در جريان اتفاق غروب آن روز هستند. محمد ميرموسوي كه براي سركشي به زمين كشاورزي خانوادگي‌شان آمده بود، در محل با چند جوان ديگر دعواي‌شان مي‌شود و با پادرمياني اهالي دعوا ختم مي‌شود اما روز بعد هم چند نزاع ديگر درمي‌گيرد كه دهياري و اهالي روستا براي خاتمه دادن به دعوا با پاسگاه ناصركياده تماس مي‌گيرند. ماموران پاسگاه هم كه از راه مي‌رسند، محمد را با خود مي‌برند.  طبق آنچه در اطلاعيه پليس كه روز جمعه ۹ شهريور منتشر شد، آمده مركز اطلاع‌رساني پليس گفته در تاريخ پنجشنبه يك شهريور در روستاي ناصركياده از توابع شهرستان لاهيجان خبرِ نزاع و درگيري توسط اهالي محل در سه مرحله و به‌طور مكرر به پاسگاه محلي گزارش مي‌شود. در اين درگيري افراد يكديگر را مورد ضرب‌وشتم قرار داده و بنابر اظهاراتِ امدادخواهان، منشا درگيري مرحوم ميرموسوي بوده و خودروي متوفي همان‌طور كه در تصاوير به‌صورت مستند مشخص است كاملا تخريب شده و در آتش مي‌سوزد. اين موضوع باعث رعب و وحشت اهالي محل شده و پليس تمامي عاملين حادثه از‌جمله مرحوم ميرموسوي را بنابر وظيفه ذاتي و قانوني بازداشت مي‌كند. متوفي در پاسگاه انتظامي شروع به فحاشي و استنكاف از دستورات عوامل انتظامي و درگيري با ماموران نموده كه اين روند تا حضور در بازداشتگاه ادامه پيدا مي‌كند. متاسفانه به دليل هيجان ناشي از اصطكاك صورت‌گرفته ميان مرحوم ميرموسوي و عوامل انتظامي و عدمِ كنترلِ خشم و احساسات از طرف برخي كاركنان و بي‌اعتنايي به وضعيت متهم اين اتفاق رخ مي‌دهد. علت فوت باتوجه به اتفاقاتِ قبل از حضور پليس و شرايط جسمي و روحي متوفي، توسط پزشكي قانوني در حال بررسي است. پيش از اين، مرحوم چندين مورد سابقه شرارت و درگيري داشته و در سال ۱۳۹۹ نيز در اجراي حكمِ جلب، با پليس درگير و به ۹ ماه حبس محكوم مي‌شود. رفتارِ رخ‌داده توسط برخي از عوامل انتظامي بر‌خلاف مشي حرفه‌اي پليس بوده و به‌هيچ‌وجه قابل قبول نيست، بدين جهت افرادِ فوق دراختيار مرجع قضايي قرار گرفتند. روز گذشته نيز رييس بازرسي كل فراجا در موقعيت حاضر و براساس جمع‌بندي گزارشات بازرسان، با دستور سردار رادان، فرماندهِ پاسگاه عزل و ساير عوامل دخيل معلق از خدمت شدند؛ همچنين در صورت تاييدِ سهل‌انگاري و عدم توجه ديگر مديران انتظامي، تنبيهاتِ انضباطي متناسب اجرا خواهد شد. در پايان به خانواده مرحوم‌ ميرموسوي تسليت عرض كرده و استيفاي حقوق ايشان را وظيفه ايماني و اخلاقي پليس مي‌دانيم.
   نحوه   گسترش   خبر   چگونه   بود؟ 
در شبکه‌های اجتماعی فیلمی از شستن پیکری خون‌آلود و کبود بازنشر شد و خبرهاي اوليه حاكي از مرگ جواني در يك پاسگاه بود و پس از آن خبرگزاري ميزان با واكنش به اين اتفاق نوشت: دادستان عمومي و انقلاب شهرستان لاهيجان با اشاره به فوت متهمي تحت نظر فرماندهي نيروي انتظامي شهرستان لاهيجان از بررسي موضوع و حضور در محل وقوع حادثه خبر داده و با اشاره به تعيين بازپرس ويژه براي اين پرونده گفته است كه در اين باره براي پنج نفر از افسران نيروي انتظامي قرار بازداشت موقت صادر شده است و در ادامه پیگیری‌ها رییس جمهور به وزیر کشور دستور داد با تشکیل و اعزام کمیته‌ای به لاهیجان تمامی جوانب حادثه را بررسی و گزارش و نتیجه بررسی را در اسرع وقت به هیات وزیران اعلام کند.
  اهالي  روستا  چه  مي‌گويند؟ 
درباره خانواده و شرايط زندگي و علت حضور محمد در روستا سوال كرديم و يكي از اهالي توضيح داد: پدر محمد عضو ادوار شوراي شهر لنگرود بود و در همان لنگرود هم زندگي مي‌كردند. در محل هم يك زمين داشتند و يك خانه، محمد بعضي وقت‌ها براي سركشي به زمين مي‌آمد و شب هم همين‌جا مي‌ماند. آن روز هم با ماشين پدرش آمده بود كه يك‌باره دعوا شد.  يك فرد مطلع در گفت‌وگو با «اعتماد» مي‌گويد: دعواي جوانان مربوط به شب قبل (چهارشنبه) بود كه اهالي محل آن را خاتمه داده بودند. ماجرا از اين قرار بود كه به ما خبر دادند جوان‌هاي يك محل ديگر قمه به دست براي دعوا آمده‌اند و مي‌گويند مرحوم ميرموسوي مي‌خواست با ماشين به آنها بزند. ما رسيديم و دعوا را جمع كرديم و به آنها گفتيم برويد تا فردا با پدرش صحبت كنيم.  اما روز بعد (پنجشنبه) هم مرحوم ميرموسوي از صبح با چند نفر دعوا كرد و با ۱۱۰ و پاسگاه تماس گرفتيم و غروب شد كه آمدند. گفتيم ببريد و چند ساعت نگه‌داريد و تعهدي بگيريد تا آرامش در محل برقرار شود. ما در پاسگاه بوديم كه خبر رسيد ماشين آتش گرفته، آمديم محل كه ببينيم چه شده، به آتش‌نشاني هم خبر داديم اما دير شده بود و ماشين سوخت. سيد محمدعلي ميرسيار، رييس شوراي روستاي سيدمحله باركوسرا در گفت‌وگو با «اعتماد» در پاسخ به اين سوال كه آيا دعوا از قهوه‌خانه شروع شد و ادامه پيدا كرد، گفت: نه، اصلا، اصلا دعوا در قهوه‌خانه شروع نشد. شب قبل كنار جاده بود. نزاع كه بالا گرفت خودمان دعوا را جمع كرديم اما روز بعد هم محمد با چند نفر ديگر دعوا كرد و با پاسگاه تماس گرفتند و آمدند و فقط مرحوم ميرموسوي را بردند. 
  همه  طرفين  دعوا  را  بردند؟ 
ميرسيار: نه، فقط ميرموسوي را بردند اما بعد از فوت ميرموسوي يكي، دو روز كه گذشت از كلانتري لاهيجان آمدند و بقيه را بردند و سوال كردند و آزاد كردند. 
   ماشين  حين  دعوا  آتش  گرفت؟ 
نه، اول اين بنده خدا را بردند نيم‌ساعت، يك‌ساعت بعد ماشينش را آتش زدند. الان هم از كلانتري آمده‌اند دوربين‌هاي محل را برده‌اند كه ببينند چه كسي آن ساعت‌ها از آنجا گذشته است. 
  براي خاموش كردن ماشين به آتش‌نشاني خبر داده شده؟ 
تماس گرفته بودند اما دير شده بود و ماشين سوخت.
  از فوت مرحوم ميرموسوي چطور با‌خبر  شديد؟ 
روز جمعه در محل، خبر پيچيد و پرس‌‌وجو كرديم ديديم درست است. از پاسگاه ناصركياده برده بودندش به قرارگاه ميدان انتظام لاهيجان، حالا اينجا كتكش زده بودند يا آنجا، خبر نداريم اما ظاهرا بعدش برده بودند بيمارستان كه ديگر دير شده بود و فوت شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون