چرا مصرف بنزين در كشور بالا است؟
مرتضي عزتي
بر پايه آخرين آمارها توليد و توزيع روزانه بنزين در ايران حدود 130 ميليون ليتر در روز است. بر پايه آمارهاي رسمي و غيررسمي نزديك 25 ميليون ليتر آن به خارج قاچاق يا صادر ميشود. بر اين پايه مصرف سرانه بنزين در ايران حدود 1.2 ليتر در روز است. در همين حال مصرف سرانه نفت گاز (با كسر كردن قاچاق و صادرات از توليد) حدود 0.85 ليتر در روز است. برخي ادعا ميكنند مصرف بنزين در ايران بالا است و بايد كاهش بيابد و راه كاهش آن افزايش قيمت است.
يك مقايسه ساده نشان ميدهد مصرف بنزين در ايران چندان هم بالا نيست. به ويژه اينكه بيشتر عوامل مصرف موجود نيز خارج از دست مصرفكنندگان است و ميتواند توسط حاكميت تغيير كند. صرف نظر از راههاي كاهش كه مقال ديگري ميطلبد، در اينجا نگاهي به علتهاي اين بالا بودن مصرف بنزين ميكنيم. براي مقايسه خوب است بدانيم كه مصرف سرانه بنزين در دنيا حدود 0.7 ليتر در روز است. سرانه مصرف بنزين در كشورهاي بزرگ و كوچكي مانند امريكا، قطر و امارات بيش از 4 ليتر در روز است. در اروپا كه از سوختهاي ديگر استفاده بيشتر ميشود و به ويژه حمل و نقل عمومي پيشرفته و بسيار در دسترس دارد و بيشتر كشورهاي آن كوچك هستند، مصرف سرانه بنزين 0.6 ليتر در روز است. البته در همه اين كشورها مصرف سرانه نفت گاز بيش از ايران است. در اين كشورها خودروهاي ديزلي (با سوخت نفت گاز) سهم بالاتري دارند. براي نمونه در اروپا مصرف سرانه نفت گاز حدود 1.7 ليتر است. اگر جمع مصرف اين دو را در نظر بگيريم ميبينيم كه مصرف سرانه نفت گاز + بنزين در ايران (2.1 ليتر) كمتر از اروپا (2.4 ليتر) است. اين آمار صرف نظر از عوامل بسيار زياد موثر بر مصرف اين دو فرآورده است. بر اين پايه تنها با آمار مقدار مصرف بنزين نميتوان ادعا كرد مصرف بنزين در ايران بالاتر است و بايد پايينتر باشد.
اما علتهاي بالا بودن مصرف بنزين در ايران چيست؟
1- كارايي پايين خودروهاي توليد داخلي كه موجب شده است دستكم مصرف سوخت آنها نسبت به خودروهاي مجاز به ورود در بازار اروپا 30 تا 50% بالا برود.
2- فرسودگي خودروها، به گونهاي كه حدود يكچهارم خودروهاي موجود در ايران بالاي 20 سال عمر دارند و بهطور متوسط بيش از 2 برابر خودروهاي مجاز به ورود در بازار اروپا مصرف سوخت دارند.
3- گستردگي سرزمين كه موجب شده است طول سفرها زياد شود و به تناسب آن مصرف سوخت بالا برود. بهطوري كه متوسط فاصله شهرها در ايران بيش از 10 برابر كشوري مانند امارات است كه مصرف سوخت آن كشور بيش از 3 برابر ايران است. به اين تناسب امارات 30 برابر ايران مصرف بنزين دارد.
4- كمبود ظرفيت، پوشش مسيرها و ضعف كيفيت حمل و نقل عمومي درون شهري. براي نمونه كمتر از 20% مردم در شهرهايي كه مترو دارند ميتوانند با زماني كمتر از 5 دقيقه پيادهروي به ايستگاه مترو برسند و درصد دسترسي آسان به اتوبوس شهري نيز مناسب نيست.
5- ترافيك درون شهري سنگين يكي از علتهاي ديگر بالا رفتن سوخت است.
6- وجود معابر درون شهري بااستاندارد پايين از نظر حداقل مسير، شيب، پيچ، نوع آسفالت، خرابي روكش، دستانداز، موانع، تقاطعها، خطكشي، علايم هشدار دهي و مانند اينها كه هر يك به نوعي موجب افزايش مصرف سوخت خودرو ميشوند.
7- نداشتن سرويس رفت و آمد براي بسياري از ادارات دولتي و خصوصي كه بيشتر براي صرفهجويي هزينههاي دولت و بنگاهها انجام شده است. البته بخشي از آن هم به علت كوچك بودن بسياري از بنگاههاي اقتصادي است كه وجود سرويس را غير اقتصادي كرده است. كوچك بودن بنگاههاي اقتصادي خود يك معضل بزرگ براي اقتصاد ايران است كه جاي بحث بسيار دارد. نداشتن سرويس در بيشتر مواقع موجب مصرف تا 5 برابر سوخت براي تردد كاركنان ميشود.
8- ساعت نامناسب كار، ترددهاي ديروقت و زودهنگام كه موجب غير ممكن شدن استفاده از حمل و نقل عمومي ميشود. براي نمونه آمارهاي مصرف بنزين به وضوح نشان ميدهد از نيمه خرداد ماه با تغيير ساعت كار ادارات به ساعت 6 صبح تا 13، مصرف بنزين در كشور 6% افزايش يافت.
9- تعطيليهاي بيش از حد يك روزه رسمي كه موجب افزايش ترددها و سفرهاي برونشهري ميشود. اگر اين تعطيليها نباشد، سفرها متمركزتر و تركيبيتر ميشود و مصرف سوخت كاهش مييابد.
10- كمبود ظرفيت، پوشش مسيرها و ضعف كيفيت حمل و نقل هوايي برونشهري. بسياري از مسيرهاي برونشهري، خط هوايي ندارد. براي نمونه مراكز استانهايي مانند البرز، سمنان، قم، مركزي، همدان، زنجان و مانند اينها خط هوايي ندارند و برخي استانهاي ديگر نيز خط هوايي بسيار محدود دارند. اينها موجب شده است بسياري از سفرها به اين استانها به ناچار زميني انجام شود. اگر به اين مساله، فرسوده و پرخطر بودن هواپيماها و قيمتهاي نسبي بسيار بالاي آن و بينظمي سفرهاي هوايي را بيفزاييم، به مردم حق داده ميشود كه از خودروی شخصي بيشتر استفاده كنند .
11- كمبود ظرفيت، پوشش مسيرها و ضعف كيفيت حمل و نقل ريلي برونشهري. بسياري از شهرهاي كشور و حتي مراكر استانهاي كشور به خطوط ريلي متصل نيستند. كمتر از 20% شهرهاي متوسط و بزرگ و كمتر از 10% كل شهرهاي كشور ايران به خط ريلي متصل هستند. افزون بر اين، سرعت خطوط ريلي نيز بسيار پايين است. براي نمونه سفر با قطار به اصفهان دو برابر سفر با خودرو زمان ميبرد.
12- وجود جادههاي برونشهري بااستاندارد پايين از نظر حداقل مسير، شيب، پيچ، نوع آسفالت، خرابي روكش، دستانداز، موانع، تقاطعها، ورودي و خروجيها، علايم راهنمايي و هشداردهي و مانند اينها كه هر يك به نوعي موجب افزايش مصرف سوخت خودرو ميشوند.
اگر اين عوامل كه ناخواسته به مصرفكننده تحميل شده است در نظر گرفته شود، ميتوان گفت تقاضاي سرانه سوخت خودرو در كشور نه تنها بالا نيست كه شايد كم هم باشد. اگر ايرادها و اشکالهاي ياد شده در بالا به مصرفكننده تحميل نميشد، مصرف سوخت خودرو در كشور به كمتر از نصف وضع موجود كاهش مييافت، ولي عواملي كه مقصر آن نظام تصميمگيري و اجرايي است، موجب بالا رفتن مصرف و تحميل هزينههاي سنگين ريالي، زيستمحيطي، اجتماعي و مانند اينها به مصرفكننده شده است. چه كسي بايد اين هزينههاي تحميل شده به مردم را جبران كند؟