تاريخ كهن خود را ناديده نگيريم
محمدعلي غيبي
نشست تخصصي با موضوع «الزامات احياي روابط كهن» با سخنراني دكتر مهدي بيگدلي، پژوهشگر تاريخ به همت انجمن ايراني تاريخ شعبه استان آذربايجان شرقي ساعت 20 روز شنبه 24 شهريور در بستر گوگلميت برگزار گرديد. دكتر مهدي بيگدلي با اشاره به استفاده از روابط موجود در دنياي كهن ماقبلمدرن، احياي روابط كهن را گفتماني دانست كه به ظرفيتهاي موجود در گذشته ميپردازد. وي در ادامه افزود: «شناسايي اين ظرفيتها يا از طريق متون و منابعي است كه برخي چاپ و منتشر شدهاند و برخي هم در آرشيوهاي موجود در كشورهاي خارجياند؛ ازجمله نسخ خطي به زبان فارسي در هند و اسناد به زبان فارسي موجود در كشور تركيه و...» وي با بيان اينكه بسياري از واقعهنويسان تنها تاريخ رسمي و حكومتي را نوشتهاند و نه تاريخ مردم، خوراك، اشعار و...، اذعان كرد كه بايد به اقوام مراجعه كرد، چراكه بخش بزرگي از منابع پيشينيان ما به صورت شفاهي نزد آنها موجود است.
دكتر بيگدلي زمينه ديگر قابل استفاده از ذخاير كهن را روابط خويشاوندي و خويشيابي دانست. وي در اين مورد ابراز كرد: «ما اگر بدانيم كه بخشي از ايرانيان در دوره ساساني در يمن يا در هند ساكن شدهاند و با ما نياي مشتركي دارند نوع مواجهه ما با آنها تحت تاثير اين خويشاوندي قرار خواهد گرفت و اين تاثير در زمينه روابط اقتصادي هم نمايان خواهد بود.»
دكتر بيگدلي، يكسوم مباحث موجود در درسنامه قانون اساسي فرانسه را متكي به تاريخ دانست و اين پرسش را مطرح كرد كه «در قانون اساسي مشروطه و پس از آن، چه اندازه مباحث تاريخي درنظر گرفته شده است؟» دكتر بيگدلي در زمينه هنر و معماري هم پرسيد: «با وجود نوشتن مقالات و كتب بسيار در اين زمينه، هنر و معماري ما تا چه اندازه متاثر از دين و فرهنگ و تاريخ و پيشينه ماست؟ نسل جديد ما موسيقي اقوام خود را تا چه اندازه حفظ كردهاند؟ در زمينه خوراك دانشگاهها چه فعاليتي در گنجاندن غذاهاي محلي در فعاليتهاي آموزشي خود كردهاند؟ آيا شهرهاي كنوني ما مشخصات يك شهر ايراني را دارند كه يك جهانگرد خارجي با ورود به آن شهر آن را وجه تمايز با ساير شهرهاي جهان بداند؟ در جلسات پيشين مدام مطرح ميشود كه چرا ايرانيان علاقه زيادي به تئاتر و نمايشنامه ندارند؛ آيا نمايشنامههاي ما نسبتي با داستانها و حماسههاي ما دارند يا كپيبرداري از نمونههاي خارجياند؟» وي همچنين مدعي شد كه در نسل جديد ما گسستي اخلاقي به وجود آمده و ما نتوانستهايم به فرزندان خود آنچه را كه از پيشينيان در مورد آداب معاشرت و... بهجاي مانده است، انتقال بدهيم.
دكتر بيگدلي با بيان اينكه «گرچه ميگويند كشورها در مناسبات بينالملل تابع قدرتاند اما صرف قدرتمند بودن مانعي براي استفاده از گفتمانهاي فرهنگي مشترك نيست. چرا هند اكنون جايگاه تاريخي خود را در روابط با ما ندارد؟ در مقالهاي خواندم كه امارات متحده عربي دومين مقصد تجاري صادرات هند است؛ آيا داشتن بيشترين مناسبات تجاري با هند نبايد به ايران تعلق داشته باشد؟»
دكتر بيگدلي الزامات استفاده از ظرفيتهاي فرهنگي را در چند مورد ارايه كرد: «بازخواني منابع به زبان فارسي كه در كتابخانهها و آرشيوهاي مراكز اسناد بهجاي مانده؛ نه صرفا چاپ كتاب و انتشار مقالاتي كه در خارج از دانشگاه خوانندهاي ندارند. تلاش ديگري كه ميتوان انجام داد، استفاده از ظرفيتهاي سازمان ثبت احوال است كه در آن اطلاعات فراواني در مورد نياكان ما و موضوعات متنوع تحقيق و... ثبت شده است؛ هرچند در مورد استفاده از اين ظرفيتها پيشتر طرحي ارايه كردم كه استقبالي از آن نشد. مورد ديگر استفاده از اسناد خليجفارس و... است كه در كتابخانههاي كشور پرتغال و برخي كشورهاي اروپايي موجود است. همچنين ميتوان به مثلها و فولكلورهاي محلي مراجعه كرد.»
دكتر بيگدلي در مورد نياز به وجود زنگ سينما در مدارس به منظور آشنايي دانشآموزان با سينما، تاريخ، مردمشناسي و همچنين تنوع درسي اشاره كرد اما در ادامه اظهار داشت: «اين طرح نيز پيشتر به آموزش و پرورش داده شده است... هر داستاني كه ميگوييم براي آموزش است و همه اينها نيازمند يادگيري تاريخ است.»
خانم دكتر فاطمه اروجي، دانشيار گروه تاريخ دانشگاه تبريز و نماينده انجمن ايراني تاريخ در استان آذربايجان شرقي، ضمن تشكر از بيانات آقاي دكتر بيگدلي، بسياري از مشكلات ما را در عدم توجه به گذشته خودمان دانست و ابراز كرد: «براي دانشآموزي كه 12 سال در مدرسه درس ميخواند، دروس تاريخ و ادبيات و انشا و... در درجه اولويت نيست؛ زنگ ادبيات را به رياضي و فيزيك و... اختصاص ميدهند. دانشجويي كه در رشته تاريخ وارد دانشگاه ميشود، قادر نيست يك خط از تاريخ بيهقي يا كليله و دمنه را بخواند؛ چون در كتب درسياش در مدرسه نمونه چنداني از آن نخوانده است. تا چند سال قبل كتاب فارسي مقطع ابتدايي تاجيكستان را ما مينوشتيم؛ اكنون كجاييم؟ صنعت حوزهاي نيست كه ما در آن بتوانيم در جهان اول باشيم؛ آنچه كه ما در آن ميتوانيم حرف بسياري براي گفتن داشته باشيم ادبيات، هنر و فرهنگ و تاريخ ما است. كدام ملتي در دنيا اين همه شاعر بزرگ را در كنار هم دارد؟ فرانسه و انگليس شاعر بزرگ دارند؛ اما هر كدام تنها يكي، دوتا. برخي كشورها تاريخ ندارند و براي خود تاريخ ميسازند. ما تاريخ پرمحتوايي داريم و آن را ناديده ميگيريم. اكنون ما تا زمانيكه خود و گذشته خود را نشناسيم مناسبات خود را نميتوانيم با جهان مشخص كنيم.
در پايان نشست، تعدادي از ميهمانان نظرات و پرسشهاي خود را مطرح كردند كه در سخنان آنها ميتوان اشاره به كنكورزدگي به عنوان عامل دور شدن دانشآموزان از ذخاير فرهنگي و ادبي ايراني را برشمرد.