خاورميانه درد دارد
علي آهنگر
سختترين دردها را به درد زاييدن تشبيه ميكنند. رايج است كه شخص آبستن در روزهاي پاياني زاييدن را ميگويند درد دارد. ديگر دردهاي آدمي را نام ميگذارند، اما درد زاييدن بينام است. نامش درد است. درد زاييدن و خاورميانه در آستانه اين زاييدن است و درد دارد. درد زاييدن تحمل ميشود تا فرزندي دوست داشتني، زندگي را تداوم بخشد و زيبا كند. درد خاورميانه فرزند صلح و زيباي زندگي را ميخواهد بر زمين بگذارد.
جنگهاي بيپايان خاورميانه نتيجهاي جز عقبماندگي نداشت. نتيجهاي جز غنيتر شدن كارخانههاي اسلحهسازي نداشت. نتيجهاي جز انباشته شدن انبارها و زاغههاي مهمات خاورميانه براي كشتار بيحاصل يكديگر نداشت. تاريخ خاورميانه با خون و با جنگ و كشتار نوشته شد. اكنون اما كشتيبان را سياستي دگر آمد.
مسعود پزشكيان كه جراح و مرهم گذار است، نبض دردمند اين تاريخ خون و جنگ را در دست گرفته است. ميخواهد از اين زائوي دردمند، فرزند صلح و آرامش، وفاق و همدلي به دنيا بياورد. دشمنان صلح اما كه كاوينشان خون است و جنگ، هر تير كه در كيش دارند به سوي او و اهداف بلندش ميبارانند. در راس آنان بنيامين نتانياهو است. او در صلح ميميرد. نتانياهو دشمنترين دشمنان صلح خاورميانه است.
اسراييل زائدهاي است كه از جنگ رشد مييابد و از خون ميآشامد تا جنيني كار خونآشامي است. اين سخن بيهوده نيست. تاريخ ۷۵ ساله اين استخوان در گلوي خاورميانه را بنگريم. پس از استقرار اوليه در ۱۹۴۸، از آن پس نقشه جغرافيايش را با جنگ گسترش داد. بودنش را با خون تغذيه كرد.
صلح، كابوس راستگرايان افراطي و تندروان صهيونيست است. فراموش نبايد بكنيم كه هر سه پرچمدار پيمان صلح اسلو از ميان رفتند. اسحق رابين در روز روشن در تلاويو هدف گلوله قرار گرفت. بيل كلينتون با بدنامي به دار زلف مونيكا لوينسكي، زن يهودي نفوذ داده شده به كاخ سفيد بدون آنكه كارمند آنجا باشد، آويخته شد و ياسر عرفات به سم راديواكتيو گرفتار آمد.
داستان صلح اسلو گوياترين رسانهاي است كه ميرساند رژيم صهيونيستي حياتش به مرگ و خشونت و جنگ وابسته است. هر منادي صلح و هر پيامآور آشتي را از ميان برميدارد. اما با تندروان متعصب و خامان ناپخته ميانهاي شيرين دارد، چراكه ناپختگان و متعصبان، آب كه نه، خون به ناف اين جنين خونآشام ميريزند. حيات، رشد و گسترشاش را ضمانت ميكنند.
مسعود پزشكيان در اتاق عمل زايش صلح، دشمن و مخالف كم ندارد. چه در خارج و چه در داخل. اما او در راستاي عقلانيت نظام راه خود را برگزيده است. مسير روشن او وفاق، وحدت و همدلي در داخل است، چراكه اگر وفاق و همدلي در ميانه نباشد، زاييچه صلح در كانون گرم و آرامش قرار نميگيرد. بال و پر نميگشايد و پرواز نميآموزد و در كودكي و خردسالي عمرش به پايان ميرسد. بناي صلح بايد بر زمين بكر و مستحكم وفاق و همدلي در داخل استقرار يابد. سختگيري و تعصب خامي است.
در خطاب به منطقه و جامعه بينالملل، پيام مسعود پزشكيان همراهي و همكاري، صلح جمعي، امنيت و آرامش است و نيورك ۱۴۰۳ اين پيام را در گردهمايي جهاني رهبران خود با ولع و تشنگي ميشنود. شرق و غرب اما بايد عميقا درك كنند و بدانند كه شايد اين واپسين پيام صلح و آشتي و زندگي باشد. اگر دست اين پيامآور آشتي را به گرمي نفشارند و كبوتر صلح را در آغوش نكشند، هيچ معلوم نيست چه بر سر خرمن آرزوها و منفعتهايشان در خاورميانه بيايد. بازيگران تجارت و توليد و منفعت از مشرق تا مغرب و در آبهاي منطقه اين فرصت استثنايي و كمنظير را با سرعت و جسارت دريابند و گرامي بدارند تا خاورميانه از جنگهاي بيپايان رهايي يابد.