سفر نيويورك چگونه ميتواند گرهگشا باشد؟
محمد جواد قهرماني
به طور كلي سفر رييسجمهوري به همراه هيات همراه به نيويورك به منظور شركت در نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل، اگرچه ميتواند فضاي مناسبي براي روشن كردن مواضع و رويكردهاي دولت آقاي پزشكيان در قبال موضوعات مختلف فراهم كند، در عين حال، پيچيدهتر شدن شرايط در نتيجه تحولات منطقهاي و بينالمللي سبب شده سفر اخير از اهميت زيادي برخوردار باشد. بر همين مبنا، و با درنظر داشتن تغيير دولت در ايران، اين
پرسش مطرح ميشود كه در چه صورتي سفر رييسجمهوري ميتواند حاوي دستاوردهاي بيشتري در شرايط كنوني باشد؟ به منظور پاسخ به پرسش فوق بايد ابتدا به اين موضوع پرداخت كه چه موضوعاتي در حال حاضر به پيچيدهتر شدن شرايط كنوني انجاميده است كه ميتواند موجد چالشهاي مهمي براي كشور باشد: يكي از موضوعات مهم به تحولات منطقه مرتبط ميشود. در اين ميان، مهمترين تحول يك سال گذشته جنگ غزه است كه هر چه زمان از آن گذشته ماهيت و دامنه آن نيز گسترش پيدا كرده است. اين موضوع از يك طرف خطر سوء محاسبه را افزايش داده و از سوي ديگر، به حمايت روزافزون غرب از اسراييل انجاميده است. در اين شرايط يك فاكتور مهم نيز بر تشديد تنشها افزوده و آنهم نزديك بودن انتخابات رياستجمهوري در امريكا است كه اسراييل را نسبت به استمرار جنگ مصممتر كرده است. در چنين شرايطي، فارغ از حملات مستمر از زمان آغاز جنگ عليه غزه، به تدريج ميدان نبرد به ديگر حوزهها به ويژه جنوب لبنان نيز در حال گسترش است. رخدادهاي اخير از جمله انفجار پيجرها نشان داد امكان حمله زميني به جنوب لبنان را نيز به هيچوجه نبايد دستكم گرفت. مضافا دامنه اين حملات ميتواند گروههاي مقاومت در ديگر كشورها را نيز در بر بگيرد. موضوع ديگري كه اوضاع را نسبت به ساليان پيش پيچيدهتر كرده، جنگ اوكراين است كه روند تحولات به سمتي حركت كرده كه اروپا، جمهوري اسلامي ايران را در كنار روسيه و تهديدكننده امنيت اروپا قلمداد ميكند. به عبارت ديگر، اگر در گذشته صرفا موضوعاتي همانند برنامه هستهاي ايران يا سياستهاي منطقهاي ايران بيشتر به عنوان چالشهاي جدي از جانب جمهوري اسلامي ايران مورد توجه قرار ميگرفتند، اكنون تلاش ميشود تهران به عنوان تهديدي مهم و مستقيم براي امنيت اروپا به تصوير كشيده شود. اخيرا نيز طرح موضوع ارسال موشكهاي ايراني به روسيه، با موجي از اظهارات انتقادي مقامات اروپايي و همچنين اعمال برخي تحريمها عليه ايران همراه شد؛ هرچند به دنبال تغيير دولت، جمهوري اسلامي ايران از اراده خود براي گفتوگو و تنشزدايي با اروپا سخن گفته است. در چنين شرايطي، در ارتباط با تحولات منطقهاي، حمايتهاي غرب و به ويژه امريكا ميتواند اسراييل را به اين درك برساند كه امكان هدف قرار دادن مستقيم ايران نيز وجود دارد، چراكه در اين صورت امريكا نيز احتمالا مجبور به ورود خواهد شد. البته اين به اين معنا نخواهد بود كه چنين اتفاقي فورا به وقوع پيوندد. همانطور كه گفته شد اين موضوع در زماني كه اسراييل با هدف قرار دادن گروههاي مقاومت به اين ادراك برسد كه توان منطقهاي جمهوري اسلامي ايران تضعيف شده، امكان وقوع بيشتري دارد. بيشترين اتكاي احتمالي نيز بر اين برداشت است كه امريكا نيز با چنين وضعيتي همراهي حداكثري خود را نشان خواهد داد. در موضوع ديگر، به تصوير كشيده شدن ايران به عنوان تهديدي مستقيم براي اروپا به اين معنا خواهد بود كه اروپا به دنبال ايفاي نقشي متفاوت از زماني است كه دونالد ترامپ در امريكا قدرت را دراختيار داشت. يعني زماني كه اروپا تلاش ميكرد حداقل در سياست اعلامي، با يكجانبهگرايي امريكا مخالفت كند، هرچند به نظر نميرسيد از توان كافي در اين راستا برخوردار است. همچنين ترسيم اين تصوير از جمهوري اسلامي ايران به اين معنا خواهد بود كه اروپا خود را نسبت به تمام پروندههاي مرتبط با ايران محق ميداند كه در آنها سهم و نقش آن بايد مورد شناسايي قرار گيرد. در اين شرايط، سفر رييسجمهوري به نيويورك ميتواند فرصت مناسبي براي خنثيسازي چنين سوءبرداشتهايي باشد. در همين راستا، به عنوان فرضي كلان بايد گفت، در صورتي اين سفر ميتواند گرهگشا باشد كه صداي اراده ايران براي تغيير ريل در روابط با غرب به ويژه امريكا به گوش همه برسد و از سوي واشنگتن كاملا جدي تلقي شود. به عبارتي ديگر، به نظر ميرسد راهحل وضعيت پيچيده كنوني، با حركت به سمت مديريت تنش با امريكا محقق ميشود. اين موضوع چند نتيجه مهم در پي خواهد داشت؛ از يكسو، در صورت جدي تلقي شدن رويكرد جديد جمهوري اسلامي ايران، ميتوان انتظار داشت، در نتيجه تغيير صحنه به سمتي كه ايران از مظان اتهام خارج شود، امريكا وادار شود با افزايش فشار بر اسراييل، امكان استفاده از فرصت پيش آمده براي كاهش تنش در منطقه را پيش روي خود ببيند. مضافا، جدي تلقي شدن اراده ايران، به اين معنا است كه ميتوان در همين سفر، پيش زمينههاي گفتوگوي هستهاي از طريق تعيين مسيرهاي احتمالي پيش رو را فراهم كرد. در اين خصوص، ابزارها و اقداماتي كه بتواند نشانگر جديت ايران باشد (ازجمله ديدار يا تماسهاي احتمالي ميان رييسجمهور، وزير خارجه و هيات همراه با مقامات امريكا از سطوح بالا تا سطوح مياني) ميتوانند مورد استفاده قرار گيرند. در كنار اينها، در چنين شرايطي، امكان اثرگذاري بر رويكرد اروپا نيز بيش از گذشته ميسر خواهد بود. اين موضوع از يكسو ناشي از امكانپذيري ديپلماسي متعارف با اروپا ازجمله ديدار مقامات است كه از آن طريق بيان مواضع ايران و به تبع آن تعديل مواضع اروپا امكانپذير است. از سوي ديگر، بايد امكان اثرگذاري متقابل امريكا و اروپا بر سياستهاي يكديگر را نيز مورد توجه قرار داد.
کارشناس ارشد مسائل دیپلماسی و خاورمیانه