عباس عراقچي در قامت وزير امور خارجه و رييس دستگاه ديپلماسي پزشكيان را در سفر به نيويورك همراهي ميكند. انتخاب عباس عراقچي به عنوان سكاندار وزارت امور خارجه اولين اقدام مسعود پزشكيان براي محقق نمودن رويكرد دولت چهاردهم يعني تنشزدايي و احياي تعاملات با كشورهاي غربي با هدف رفع تحريمها است. بسياري از تحليلگران و ناظران با ترسيم مسيرهايي كه دولت بايد براي تنشزدايي به آنها ورود كند، گمانهزنيهايي را درخصوص رايزنيهاي احتمالي مقامات ايراني با مقاماتي از كشورهاي اروپايي در جريان اين سفر مطرح كردهاند، اما به نظر ميرسد غالب تحليلگران درباره يك مساله مهم اتفاقنظر دارند و آن اين است كه تشديد تنشها در خاورميانه و بحران پيچيده اوكراين بزرگترين موانع در مسير احياي ازسرگيري رايزنيهاي مقدماتي ميان ايران و طرفهاي غربي خواهد بود. رايزنيهايي كه در وهله اول احتمالا فقط ميتواند زمينههاي تنش را تا حدي بكاهد. البته كه فراهم نمودن مقدمات تنشزدايي نيز در شرايط فعلي دشوار به نظر ميرسد، چراكه دولت چهاردهم در شرايطي روي كار آمده است كه معادلات قدرت در جهان و در منطقه نيز دچار تحولات معناداري شده است. رويارويي مستقيم اسراييل و حزبالله شرايط منطقه را وارد مسير پيچيده و خطرناكي كرده است. از طرفي حملات ادامهدار تلآويو به غزه مذاكرات آتشبس را براي بار چندم به بنبست كشانده است. جنگ اوكراين نيز وارد ابعاد تازهاي شده است و همزمان ادعاي همكاري موشكي ايران با روسيه نيز سايه اين بحران بر روابط ايران و اتحاديه اروپا را سنگينتر كرده است. به نظر ميرسد در ارتباط با امريكا نيز بايد تا پايان انتخابات رياستجمهوري اين كشور منتظر ماند. با وجود تمام گزارههاي مذكور در توصيف شرايطي كه دولت چهاردهم با آن مواجه است، نيويورك شايد نخستين مبدا براي آغاز مسير تنشزدايي و تعامل با غرب باشد. عرصهاي كه دستگاه ديپلماسي دولت چهاردهم ميتواند از آن براي دستيابي به اهداف ترسيم شده خود فرصتسازي كند.
به بهانه سفر مسعود پزشكيان به همراه تيم دستگاه ديپلماسي كشورمان به نيويورك براي حضور در نشست سالانه مجمع عمومي كه اينبار در سايه دو تنش بيسابقه در خاورميانه و اروپا برگزار ميشود، روزنامه اعتماد با رحمان قهرمانپور، كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. قهرمانپور در اين باره كه آيا در شرايط فعلي با لحاظ كردن چالشهايي كه ايران با طرفهاي غربي مواجه است اساسا امكان رايزني درباره گزارههاي اختلافي موجود ميان طرفين وجود دارد و نشست مجمع عمومي ميتواند براي رايزنيهاي احتمالي در آينده ميان طرفين فرصتساز باشد يا نه، گفت: مساله اصلي سطح تعاملات است و موضوع نفي هرگونه ارتباط يا تعامل نيست. در شرايط كنوني بعيد است رهبران تروئيكاي اروپايي بخواهند با آقاي پزشكيان ديدار داشته باشند به اين دليل كه شرايط براي اين ديدارها مساعد نيست. علاوه بر اين ميان تهران و آژانس نيز اختلافنظرهايي جدي وجود دارد. با اين همه هيچ چيز غيرممكن نيست.
مذاكرات در سطوح بالا انجام نخواهد شد
قهرمانپور در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره ابعاد سفر آقاي پزشكيان به نيويورك آن هم در شرايطي كه نشست سالانه مجمع عمومي سازمان ملل زير سايه دو جنگ در خاورميانه و اروپا قرار دارد، گفت: به نظر ميرسد با توجه به شرايطي كه در آن قرار داريم ديدارهاي مقامات ايراني با مقامات غربي در سطوح بالا انجام نخواهد شد. با توجه به جنگ اوكراين و از سويي ديگر شرايطي كه در غزه حاكم است و همچنين تشديد درگيري ميان حزبالله واسراييل، شواهد اينگونه نشان ميدهد كه تنش حاكم بر روابط ايران و طرفهاي غربي نيز رو به فزوني است. لذا در اين شرايط احتمال اينكه ديدارها در سطوح بالايي انجام بگيرد كم است. ملاقاتها احتمالا در سطوح ميانه و پايينتر انجام ميشود و در راستاي هماهنگيهايي براي برداشتن گامهاي بعدي است. واقعيت امر اين است كه اكنون شرايط محيطي به گونهاي است كه جنگ اوكراين و جنگ غزه در دستور كار بسياري از كشورهاي غربي قرار دارد و اولويت اصلي آنها است. از طرفي امريكا درگير انتخابات است و هر دو نامزد به نوعي به گزينه پايان جنگ توسط اسراييل احتياج دارند. در اروپا نيز مساله جنگ غزه نگرانيهاي بيشتري را ايجاد كرده است و جنگ اوكراين هم مزيد بر علت شده است. بنابراين شرايط به گونهاي رقم خورده كه اولويت امريكا و اروپا فعلا مساله جنگ اوكراين و درگيريهاي غزه است. حداقل برداشت شخصي من اين است كه در چنين شرايطي غربيها با ايران در سطوح بالا مذاكره نخواهند كرد اما ممكن است در سطوح مياني مقدمات مذاكرات آينده طراحي و فراهم شود.
رايزنيهاي رسمي ميان تهران و واشنگتن تا پيش از انتخابات امريكا دور از ذهن است
اين كارشناس مسائل بينالملل در بخش ديگري از گفتوگوي خود با «اعتماد» در ارتباط با فرضيههاي مرتبط با رايزنيهاي غيررسمي ميان تهران و واشنگتن نيز خاطرنشان كرد: مساله اصلي سطح تعاملات است و موضوع نفي هرگونه ارتباط يا تعامل نيست. شما فرموديد كه آيا ملاقاتي ميان سران ايراني و غربي اتفاق خواهد افتاد يا خير. به نظر من آقاي مكرون يا اولاف شولتز يا استارمر احتمالا حاضر نخواهند شد با آقاي پزشكيان ديدار داشته باشند به اين دليل كه شرايط براي اين ديدارها مساعد نيست. ما در شرايط كنوني هم در آژانس دچار اختلافهايي هستيم و هم در مساله غزه و هم در مساله لبنان و اخيرا هم كمكهاي ادعايي ايران به روسيه زمينهساز اوجگيري اختلافها شده است. با اين حال هيچ چيز ناممكن نيست. بايدن نيز تعاملات و تبادل پيامها با ايران را ادامه داده است. كما اينكه اكنون نيز انجام ميشود. اما مساله مهم برقراري تعاملات در سطح بالا است. دولت بايدن و دموكراتها اكنون در شرايطي كه فقط 42 روز به انتخابات رياستجمهوري باقي مانده است درگير موضوعي نميشوند كه رقيبشان يعني ترامپ بتواند عليه خودشان بدان متوسل شود. توافق با ايران يا اعلام مذاكره با ايران يا حتي دادن پول به ايران اگر توسط دموكراتها انجام شود برگ برندهاي است در دستان ترامپ كه خيلي سريع از آنها عليه رقيب خود استفاده ميكند. بنابراين مساله اصلي اين است كه در چه سطحي گفتوگوها يا ديدارها انجام شود كه در اين مورد در سطوح بالا اتفاقي رخ نخواهد داد و در سطوح مياني خواهد بود مانند وزراي امور خارجه يا مديركلها. بعد از انتخابات امريكا نيز مذاكرات گسترده را آغاز خواهد كرد و در سطوحي بالاتر كه درنهايت يا زمينه را براي توافقي فراهم ميكند يا نه. البته كه توافق بزرگي كه ما انتظار داشته باشيم كه شخص بايدن پاي ميز مذاكره بيايد و آن را امضا كند در مدت زمان باقيمانده تا پايان انتخابات شكل نخواهد گرفت.
فضاي دو قطبي، چالش اصلي در مسير دستگاه ديپلماسي دولت چهاردهم است
قهرمانپور در ادامه اين گفتوگو و در پاسخ به سوالي درباره اينكه در صورت آمادگي ايران و غرب بالاخص امريكا براي رايزني، طرفين چگونه ميتوانند در باب دو متغير مورداختلاف يعني توانايي موشكي و فعاليتهاي منطقهاي ايران به نتيجه دست يابند، آيا اين دو متغير اهرم فشار در دستان ايران است، گفت: درباره موضوع اهرم و تاثيرگذاري آن بايد شرايط كلي كشور را در نظر گرفت و ميزان اعمال قدرت آن را ارزيابي كرد. استفاده از اهرمها مستلزم يكسري مقدمات و هماهنگي نهادهاي داخلي و نهادهاي تصميمگيرنده است. به عبارتي ديگر زماني كه طيفي در كشور هستند كه هرگونه مذاكره را واداداگي و غربزدگي تلقي ميكنند و اتفاقا اين طيف مدعي، قدرت و نهادهاي خود را دارند و حاضر نيستند با طيفي كه اساسا خواهان تنشزدايي هستند و براي ديپلماسي اولويت قائلاند، هماهنگ شوند، مساله اين است كه اهرم وجود دارد اما بالقوه است و عملياتي شدن آن مستلزم اين است كه در درون كشور وفاق واقعي اتفاق بيفتد. به اين معني كه شخص مذاكرهكننده مورد حمايت كسي باشد كه پشتيبان باشد يا حداقل اين پشتيبان قدرت رسانهاي دارد يا هر قابليت حمايتي ديگر. بله اين اهرمها وجود دارند و ما نيز از وجود آن آگاه هستيم. بارها تاكيد كرديم كه اتفاقا بايد از اين اهرمها استفاده كرد اما آن مقدمات و شرايط و پيشنيازهاي استفاده از اين اهرمها فراهم نيست و اين موضوع به داخل كشور باز ميگردد و اينكه سوءگيري و جمعبنديها با يكديگر هماهنگ باشند و اين عدم هماهنگي مشكل پيش روي ما است. كار پيچيدهاي قرار نيست انجام شود. به عنوان مثال آقاي عراقچي برود و اين وعده را بدهد كه از طريق گروههاي مقاومت فرآيند صلح را جلو ببرد اما ايشان وقتي به عنوان يك ديپلمات به كشور بازميگردد با چه واكنشي مواجه خواهد شد؟ رسانههاي طرف مقابل و صدا وسيما آيا همراهي ميكنند؟ در كشور طرف مقابل نيز اينگونه است. مشكل سياست خارجي ما قطبي شدن است كه مانع از آن ميشود كه ما بتوانيم در سياست خارجي از اهرمها و ابزارهايي كه دراختيار داريم، استفاده كنيم. تصميمسازيها در عرصه سياست خارجي سخت و دشوار هستند، در تمام دنيا همينگونه است. به اين دليل كه بسياري از تصميمها با تماميت ارضي و استقلال كشور ارتباط نزديك دارد از همين رو بسيار بحثبرانگيز است. صرفا در كشور ما اينگونه نيست و در ساير كشورها اينگونه است. اما در بسياري از كشورها نهادهاي تصميمساز و تصميمگيرنده و نيروهاي سياسي با يكديگر هماهنگ ميشوند و رويكرد همديگر را تضعيف نميكنند. ما به اين دليل كه با مشكل هماهنگي دست به گريبان هستيم تصورمان از يك رويداد مهم با واقعيتهاي حاكم همخواني ندارد.
برنامه موشكي ايران خط قرمز است
قهرمانپور در پاسخ به اين سوال كه مهمترين موانع اختلافي ميان ايران و امريكا همان برنامه موشكي و فعاليتهاي منطقهاي ايران است يا موارد ديگر نيز مطرح است، گفت: اختلافات بنيادي ميان ايران و امريكا وجود دارد. ترجمان ساده اظهارات آقاي عراقچي در اين موارد اين است كه ايران مثلا درباره حمايت از محور مقاومت حاضر به مذاكره نيست. يا مثلا حزبالله خط قرمز ايران است و قبل از اين هم گفته شده است كه ما در اين مورد مذاكره نميكنيم. يا كنار گذاشتن فناوري هستهاي جزو خطوط قرمز ايران است. ايران اين موارد را صراحتا اعلام كرده است. مساله ادعاي تحويل موشك به روسيه نيست. مساله ايران اين است تا زماني كه مورد تهديد طرف غربي قرار ميگيرد براي افزايش امنيت خود بايد موشك بسازد و اين موضوع قابل مذاكره نيست. اينكه شما نميتوانيد به ايران تكليف كنيد كه موشك نساز يا برنامه هستهاي خود را متوقف كنيد و دست از حمايت از محور مقاومت برداريد. طرف ايراني ميگويند كه ما فقط با پذيرش اين موارد مذاكره ميكنيم؛ بپذيريد كه محور مقاومت وجود دارد و ذيل آن وارد گفتوگو شويم. تاكنون ايران درباره محور مقاومت وارد هيچ مذاكرهاي نشده است. آنچه در راستاي آن وارد گفتوگو شده مساله هستهاي بوده است. درباره مساله موشكي نيز هيچ پيمان بينالمللي الزامآوري در اين زمينه وجود ندارد. بنابراين ايران ميگويد در زمينه محدود كردن فعاليت موشكي نيز تعهد و الزامي نخواهيم داشت.
برداشت متفاوت از تحولات بيروني، شكافها ميان ايران و غرب را افزايش داده است
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه و در پاسخ به اين سوال كه تا چه اندازه قادريم موانع حاكم در مسير رايزنيها را كنار بزنيم، خاطرنشان كرد: ديپلماسي يعني حتي ميتوان در شرايط جنگي هم وارد مذاكره شد. مساله بده بستان است. منظور آقاي عراقچي اين است كه ما درمورد اوكراين هم وارد گفتوگو ميشويم به اين شرط كه امتيازي از طرف غربي به ايران داده شود. به عنوان مثال ايران ممكن است ارسال تجهيزات نظامي را متوقف كند به اين شرط كه اروپا دست از تحريم ايران بردارد، اين ميشود معامله. ايران نميگويد ما مذاكره نميكنيم اما چيزي را از اروپا در مذاكره طلب ميكند كه اروپا حاضر به دادن آن نيست. به عبارتي ديگر اروپا معتقد است و اين منطق را دارد كه اين امري طبيعي است كه ايران به روسيه كمك نظامي نكند. ايران ميگويد ما خودمان تصميم ميگيريم كه به چه كشوري كمك كنيم يا كمك نكنيم حال اگر شما ميخواهيد كه ما ارسال تجهيزات نظامي به روسيه را متوقف كنيم بايد امتيازي در قبال آن به ما بدهيد. در اين مقطع است كه چالش ايجاد ميشود. اختلاف در برداشت دو طرف از يك موضوع اين چالش را ايجاد ميكند. مثلا ما معتقديم مقاومت حق طبيعي فلسطين است اما اروپاييها معتقدند كه مقاومت در نقاطي دست به اقدام تروريستي ميزند. ما معتقديم كه ايران يك كشور مستقل است و ميتواند تسليحات خود را به هركشوري كه صلاح ديد بفروشد اما اروپاييها معتقدند شما تحت تحريم شوراي امنيت سازمان ملل هستيد و تحت تحريم امريكا هستيد و نميتوانيد. ضمن اينكه جنگ اوكراين يك جنگ تجاوزكارانه است و شما وقتي از روسيه حمايت ميكنيد يعني از تجاوز حمايت كردهايد و اين خلاف حقوق بينالملل است. برداشتهاي متناقض و متضادي ميان طرفين وجود دارد. مذاكره منتفي نيست اما مساله اصلي امتيازاتي است كه ميان طرفين تبادل ميشود. اروپا تا اينجاي كار قصد ندارد در ارتباط با اوكراين به ايران امتيازي بدهد. اما در ايران اين برداشت وجود دارد كه اروپاييها بايد به ما اين امتياز را بدهند. اما اروپاييها ميگويند كه حمله روسيه به اوكراين حمله تجاوزكارانه است و كشوري كه به روسيه كمك نميكند در واقع به تعهدات منشور سازمان ملل عمل ميكند. اين كشور نبايد انتظار داشته باشد كه بابت اين عدم حمايت امتيازي دريافت كند. منطق و نوع نگرش دوطرف به يك موضوع فاصله زيادي از يكديگر دارد. اين موضوع باعث ميشود كار ما به مراتب طي روزهاي آينده سختتر هم شود. ايران انفرادي بازي ميكند و ميگويد يا امتيازي بدهيد وگرنه بازي شما را در اوكراين بههم خواهم زد. غربيها معتقدند كه شما خود ناقض حقوق بينالملل هستيد و نميتوانيد از ما امتيازي در اين رابطه بگيريد آن هم بابت عمل به يك تعهد يعني كمك نكردن به روسيه. متاسفانه اين فاصله موجود ميان برداشتهاي متفاوت و نگاهها به شرايط و صحنه و نظم و نظام بينالملل روزبهروز افزايش مييابد و متاسفانه اين موضوع ميتواند شرايط را هم براي ما و هم براي غربيها دشوارتر كند. اگر اين شرايط تداوم يابد وارد مسيري ميشويم كه تقابل بر همكاري غلبه پيدا ميكند. اين فقط مساله آقاي پزشكيان يا دولت جديد نيست. واقعيت شرايطي است كه با آن روبه رو هستيم و در دنياي واقعي وجود دارد.
بايد توازن ميان شرق با غرب را به عرصه سياست خارجي بازگرداند
قهرمانپور در پاسخ به سوالي در باب اينكه با وجود تداوم تشديد تنشها با كشورهاي اروپايي تا زمان مقضي شدن قطعنامه 2231 احتمال فعالسازي مكانيسم ماشه وجود دارد يا خير، گفت: اخباري از گوشه و كنار به گوش ميرسد مانند اينكه اخيرا امريكا بيانيه داده است كه روسيه و چين و ايران درصدد اختلال در انتخابات امريكا هستند. حتي دو هفته پيش سازمان اطلاعاتي نيوزيلند بيانيه داد مبني بر اينكه روسيه و چين و ايران درصدد انجام برخي اقدامات خلاف موازين حقوق بينالملل در نيوزيلند هستند و اخباري از اين دست كه همگي تاكيد دارند كه ايران و روسيه و چين قصد دارند در هماهنگي با يكديگر نظم بينالمللي را مختل و تضعيف كنند. اين خط جديدي است كه در ادامه همان مسير ايرانهراسي تبيين شده كه در شكلي جديد مطرح ميشود. آنچه متاسفانه ما در عمل ميبينيم كشيده شدن شرايط به سمت تشديد تنشها است و دولت آقاي پزشكيان در حوزه سياست خارجي حتما كار سختي خواهد داشت. شرايط بسيار حساس است و در اين شرايط حساس هرگونه اشتباه كوچك و اشتباه محاسباتي ميتواند پيامدهاي سنگيني براي بازيگران داشته باشد. اروپا بهشدت خط و نشان ميكشد. حتي روابط اروپا و چين ديگر هم مانند گذشته نيست. اروپاييها علاوه بر روسيه حتي نسبت به چين نيز بدبين شدهاند و اين مساله مهمي براي سياستمداران و تصميمگيران كشور ما است كه ببينند كه در كجا ايستادهاند. عدهاي معتقدند كه ما بايد خيلي محكم به سمت يك طرف برويم و سود خود را ببريم. اما آنچه كه ادبيات سياست خارجي به ما آموخته اين است كه نميشود آنقدر نگاه سادهبينانه داشت كه مثلا اگر صرفا به سمت چين و روسيه برويم مزايايي براي ما دارند كه غرب حاضر به ارايه آنها به ما نيست. هم تجربه تاريخي و هم واقعيتهاي موجود نشان ميدهد كه ما بايد به سمت سياست ايجاد توازن برويم و از اينكه در كنار يك بازيكن خاص قرار بگيريم اجتناب كنيم. بر استقلال در تصميمگيري تاكيد داشته باشيم تا بحثها در اين رابطه كه ايران در كنار روسيه و چين مخل امنيت يا حقوق بينالملل هستند كمرنگ شود.
نتيجه انتخابات امريكا تعيينكننده است/ در كوتاهمدت مكانيسم ماشه فعال نميشود
قهرمانپور در پاسخ به سوال «اعتماد» در اين باره كه در بدبينانهترين سناريو آيا اين امكان وجود دارد كه كشورهاي عضو برجام تا قبل از منقضي شدن قطعنامه 2231 مكانيسم اسنپ بك را عملياتي كنند يا خير، گفت: بستگي به امريكا دارد. اگر پيروز انتخابات رياستجمهوري دموكراتها باشند و خانم كامالا هريس وارد كاخ سفيد شود به نظر ميرسد امكان توافق وجود دارد، اما اگر ترامپ پيروز شود كار براي ايران سختتر خواهد شد. ترامپ اصولا فردي است كه تعامل با او ويژگيهاي خاص خود را دارد. جمهوري اسلامي نيز حاضر نيست هزينه تعامل و توافق با ترامپ را در داخل كشور بپردازد. از طرفي به شرايط منطقه و روند جنگ غزه و جنگ اوكراين بستگي دارد، چراكه اين مساله براي اروپا خيلي اهميت دارد. اگر شاهد تشديد تنشها در اوكراين باشيم بعيد نيست مواضع اروپا در قبال ايران حتي از امريكا هم تندتر شود. شرايط بسيار شكننده است و به تحولات منوط است. ممكن است اتفاقات ما را به سمت توافق ببرد يا بالعكس و تنشها بيشتر شود. ما نيز ميتوانيم و اروپا هم اين عامليت را دارد كه از تشديد تنشها جلوگيري شود. شرايط محيطي شرايط سخت و دشواري هم براي ما و هم براي اروپاييها است.
بعيد است ايران از «انپيتي» خارج شود
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در تشريح تبعات فعالسازي مكانيسم اسنپ بك توسط كشورهاي اروپايي و احتمال خروج ايران از انپيتي به عنوان اقدام متقابل گفت: بحث خروج از «انپيتي» مسالهاي جداگانه است. مساله خروج در ماده 10 «انپيتي» قرار دارد. در ماده 10 اين توافق مانند ساير توافقها آمده است كه هر كشوري كه منافع عاليه خود را به واسطه حضور در پيمان انپيتي در تهديد ميبيند ميتواند با تقديم يادداشتي به شوراي امنيت آن هم 90 روز پيش از خروج اعلام كند كه قصد خروج دارد. اما تفسير جديدي كه از ماده 10 انپيتي ارايه شده و در كنفرانس مقدماتي بازنگري انپيتي تاييد شده است خروج از انپيتي خودكار نيست و بايد به تاييد شوراي امنيت سازمان ملل برسد. كمااينكه خروج كرهشمالي از انپيتي توسط سازمان ملل به رسميت شناخته نشده است. اين به معناي آن است كه حتي كشوري كه از انپيتي خارج ميشود در قبال اقداماتي كه در زمان عضويت در اين پيمان انجام داده است مسووليت دارد و با خروج از اين پيمان مسووليتهاي اين كشور منتفي و تمام نميشود. خروج از انپيتي برخلاف ساير پيمانها خروجي خودكار نيست بلكه فرآيند پيچيدهاي دارد كه به تاييد شوراي امنيت نياز دارد. شوراي امنيت نيز در شرايط كنوني بعيد است چنين اجازهاي بدهد. كرهشمالي زماني كه در سال 2002 خواست از انپيتي خارج شود بالاترين سطح تنشها وجود داشت. بنابراين اين اقدام كشور را وارد يك فضاي جديدي كرد. ايران چنين تصميمي ندارد و سعي ميكند به توافق برسد. آقاي عراقچي هم اين موضوع را تاييد ميكند. اگر بخواهيم به سمت اين سناريوها برويم خيلي بدبينانه هستند.
روسيه و چين دست ايران را خواندهاند
قهرمانپور در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين رابطه كه در صورت فراهم شدن مقدمات رايزنيهايي در راستاي تنشزدايي با طرفهاي غربي عملكرد چين و روسيه را چگونه ارزيابي ميكنيد، گفت: از قديم در ايران بيگانههراسي تاريخي وجود داشته است. همگي روسيه را متهم ميكنند، اما واقعيت اين است كه روسيه بازي خود را جلو ميبرد. پرواضح است كه روسيه از نزديكي ايران و غرب خوشحال نيست اما اينكه فرض كنيم روابط با غرب به اراده روسيه بستگي دارد خيلي خوشبينانه است و با اصول سياست خارجي و روابط بينالملل نيز همخواني ندارد. طبيعي است كه روسيه تمايل ندارد ايران به غرب نزديك شود يا چين تمايل دارد ايران به سياست اين كشور كمك كند تا نظم بينالمللي موجود را تضعيف كند. اين موضوع بستگي به اين دارد كه ايران چگونه بازي ميكند. اگر بخواهيم وارد بازي شويم كه ديگران ميخواهند و امتيازي نگيريم به خود ما بر ميگردد. اينكه با روسيه چگونه جلو برويم بايد سياست متوازن و كنش متوازن داشته باشيم. دليلي ندارد كه به خاطر يكي با ديگري قطع رابطه كنيم. روسيه بازيگري است مانند ساير بازيگران. ما هم فرصتهايي داريم كه ميتوانيم از روابط با روسيه بهره ببريم اما اين مساله مستلزم اين است كه در واقع رويكردهاي اصلي و ابتكار عمل و چابكي و مهارت و اجماع نظر در سياست خارجي را بتوانيم جلو ببريم. اين تصويري كه از ايران وجود دارد مبني بر اينكه سياست كشور همين است و لا غير و سياست ايران تغييري نميكند. اين نگاه را بايد عوض كنيم تا ساير بازيگران به سمت ما بيايند و امتيازاتي به ما بدهند. همان كاري كه تركيه و اندونزي انجام ميدهند. اينگونه نباشد كه سياست ما از قبل معلوم باشد و خود را وارد زمين بازي كنيم كه دست ما بسته بماند. مساله ما اين است. تركيه هم به اوكراين پهپاد ميدهد و هم با روسيه همكاري ميكند. هم عضو ناتو است و هم با چين همكاري ميكند. فرستادن چند سلاح به روسيه خيلي كار سختي نيست و كشورهاي ديگري هم هستند كه اين سلاحها را ميفروشند و تحريم هم نميشوند و تحت فشار هم نيستند، چراكه دست آنها باز است و گزينههاي ديگري نيز دارند. متاسفانه اين فقدان انعطاف در سياست خارجي ما باعث شده است كه دست ما بسته بماند و ديگران نيز آگاه هستند كه گزينههاي ما محدود هستند. وقتي بازي ما از قبل مشخص است براساس اين جلو ميآيند هم روسيه و هم چين. وقتي ما در سياست خارجي به گونهاي بازي ميكنيم كه باب ميل روسيه است چرا روسيه بايد به ما امتيازي بدهد. بنابراين ما نميتوانيم از روسيه انتقاد كنيم كه چرا در قفقاز منافع تركيه را بيشتر مد نظر قرار ميدهد. به اين دليل كه رفتار تركيه قابل پيشبيني نيست. ما فكر ميكنيم كشوري كه رفتار اينگونه داشته باشد در سياست بينالملل كشور دورويي است. خير كشورها دنبال منافع خودشان هستند. بحث اصلي اين است كه بايد انعطاف بيشتري در سياست خارجي داشته باشيم تا هر كشوري كه قصد دارد با ايران وارد تعامل شود، بداند گزينههاي زيادي داريم و اگر با ما توافق نكند ما با كشور ديگري وارد توافق ميشويم. زماني كه روسيه ميداند ما نميتوانيم با غرب توافق كنيم مشخص است كه از اين فرصت استفاده ميكند.
بهبود روابط ايران و آژانس منوط به توافق تهران با غرب است
قهرمانپور در باب ديدار احتمالي آقاي پزشكيان با رافائل گروسي در آينده نزديك و اينكه ميتوان انتظار تحولات خاصي در روابط ميان ايران و آژانس بعد از اين ديدار داشت يا خير، گفت: تعامل ايران با آژانس به محيط بيرون از اين نهاد بستگي دارد. آقاي گروسي يكي، دو سال پيش صراحتا از اروپاييها انتقاد كرد كه موضوع ايران را از دستور كار خارج كردند. اين تحول بزرگ در روابط ايران و آژانس زماني اتفاق خواهد افتاد كه ايران و غرب مشخصا امريكا در بيرون از آژانس به يك توافقي برسند. بعد از اين است كه هم ايران در چارچوب اين توافق نوع روابط خود را با آژانس بازتعريف خواهد كرد هم آژانس ميتواند اميدوار باشد كه ايران به تعهداتي كه از آنها خارج شده است مجددا بازگردد. گزارش اخير آژانس نيز تقريبا همين معنا را ميدهد كه روابط ايران و آژانس در يك بنبستي قرار دارد. طبيعتا از ايران انتظار دارند كه به تعهدات خود بازگردد و ايران نيز بازگشت به تعهدات خود را منوط به اين موضوع كرده است كه تحريمها لغو شود و توافقي صورت گيرد. مساله اين است كه بايد در بيرون از آژانس بايد منتظر بمانيم كه آيا از نيويورك دود سفيدي بلند ميشود و تا چه حد اين ديدارها در سطوح بالا خواهد بود. آيا اظهار خوشبيني دو طرفه است. در آن صورت ميتوانيم بگوييم روابط ايران و آژانس به سمت بهبودي ميرود يا بنبست فعلي ادامه خواهد داشت.
دستگاه ديپلماسي دولت پزشكيان مسووليت سنگيني بر دوش دارد
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به سوال پاياني «اعتماد» در اين باره كه آيا سفر آقاي پزشكيان حامل دستاورد قابلتوجهي خواهد بود يا خير؟ گفت: قطعا دستاورد خواهد داشت اما در چه سطحي، در سطح خيلي بالا خير دستاوري ندارد. شرايط امريكا و اروپا به گونهاي نيست كه انتظار دستاورد خيلي بزرگي را داشته باشيم. اما در ايران اميد كوچكي با آمدن آقاي پزشكيان ايجاد شده است، اما در آن سوي ميدان اينگونه نيست. در امريكا شرايط تغييري نكرده است. در منطقه شرايط درگيريها به مراتب بدتر شده است. شرايط در اوكراين پيچيدهتر شده است. امريكا درگير انتخابات رياستجمهوري است و مهمتر اينكه ما در سياست بينالملل آنقدر وزني نداريم كه امريكاييها و اروپاييها بخواهند خود را ناگزير به توافق با ما بدانند. واقعيت اين است كه وزن ما در اقتصاد جهاني به گونهاي نيست كه طرف غربي مجبور باشد به سمت توافق با ما بيايد. ما نيز بگوييم باقي كارهاي خود را تعطيل كنيد و با ايران وارد توافق شويد. اين باعث تاسف و ناراحتي است. ما از سمت خودمان اميدواريم، چراكه يك فردي روي كار آمده است كه حرف از تعامل و تنشزدايي ميزند اما شرايط ديگر شرايط سال 2000 نيست. كمااينكه بعد از 11 سپتامبر شرايط ما ديگر به قبل از آن بازنگشت. عليرغم اينكه دولت اصلاحات در ايران روي كارآمد و ميخواست تنشزدايي كند و پيشنهاداتي هم ارايه كرد اما به نتيجهاي نرسيد، چراكه در امريكا شرايط تغيير كرده بود. شرايط امنيتي حاكم و مساله تروريسم مطرح شده بود. 11 سپتامبر بود و امريكا در آستانه حمله به عراق قرار داشت. در اين شرايط معلوم بود شرايط به نفع مذاكره نيست. اكنون نيز در درون كشور ما اتفاق خوبي افتاده است اما شرايط مناسبي در طرف مقابل وجود ندارد. ما بايد اين موضوع را ارزيابي كنيم كه آنها تا چه اندازه خود را مجبور به توافق با ايران ميبينند و اگر توافق نكنند شرايط براي آنها بدتر خواهد شد يا خير.