متي نصرالله؟! كجاييد اي شهيدان خدايي؟-1
پس از شهادت سيد عباس موسوي در سال ۱۹۹۲ يعني درست يك دهه بعد از اشغال لبنان و تشكيل حزبالله سيد حسن نصرالله به عنوان جانشين سيد عباس موسوي و رهبر حزبالله انتخاب شد. سيد عباس موسوي در چهل سالگي و در جواني شهيد شد. سيد حسن نصرالله در سي و دوسالگي رهبر حزبالله شد و دقيقا در سي و دو سالي كه رهبر حزبالله بود در امور و شوون مختلف حزبالله را تبديل به يك نهضت مقاومت ملي در لبنان، سازمان رزمي ممتاز و سازمان سياسي تاثيرگذار و حاضر در اركان حكومت مانند مجلس و دولت كرد. كارنامه شكست اسراييل در يورش تابستان ۲۰۰۶ همان جنگ تموز يكي از سرفصلهاي درخشنده رهبري سيد حسن نصرالله است. همان ارتش اسراييل كه ظرف چند ساعت تا بيروت آمده بود در نبردي ۳۳ روزه در مانده و شكست خورده اراضي جنوبي لبنان را ترك كرد.
كارنامه جهادي و رهبري سيد حسن نصرالله با شهادت او بسته نشده است. به روايت قرآن مجيد: «ويبْقي وجْهُ ربِّك ذُوالْجلالِ والْإِكْرامِ ﴿الرحمن: ٢٧﴾ و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقي خواهد ماند.»
شهيد به وجهالله خويش را پيوند ميدهد. او نيز بر ساحل درياي جلال و اكرام الهي مينشيند. براي هميشه شاهد گوهر ماندگاري است. اين سخن كه درباره شهيد قاسم سليماني گفته شده است كه «شهيد قاسم سليماني بسيار خطرناكتر از سردار قاسم سليماني براي امريكا و اسراييل است» درباره سيد حسن نصرالله نيز صادق است. البته نميتوان از ويژگيهاي شخصي و شخصيتي سيد حسن نصرالله سخن نگفت. خردمندي و هوشمندي و موقعيتشناسي و سخنداني و سخنوري شايسته كه ميتوانست همزمان گوش دل و جهان ذهن مخاطب خود را در اختيار بگيرد. با صميميتي شگفتانگيز سخن بگويد. مستمع در فضايي قرار ميگرفت كه گويي برادرش يا پدرش دارد با او سخن ميگويد. به دليل شرايط ويژه حفاظتي او در حقيقت در ظرف شهادت زندگي ميكرد. همانگونه كه نمازگزار بايد در ظرف طهارت نماز خود را ادا كند. زندگي سيد حسن نصرالله ظرف شهادت بود. او خود به شهادت خويش اشاره كرده بود.