سلامت اجتماعي و ارزيابي آن با تاكيد بر كودكان در جامعه ايران - (بخش اول)
سيد جواد حسيني
سلامت اجتماعي يكي از ابعاد مهم چهارگانه سلامت محسوب ميشود. سلامت داراي ابعاد زيستي، رواني، معنوي و اجتماعي است. سازمان بهداشت جهاني اعلام كرده است كه ۷۵درصد عوامل موثر در امر سلامت، اجتماعياند و سلامت اجتماعي زيربناي سلامت است، اما شوربختانه سلامت اجتماعي در جامعه در سطح مطلوبي قرار ندارد. نشان مهم اين وضعيت، گسترش آسيبهاي اجتماعي، تكثر آن، پايين آمدن سن آسيبها و شكلگيري آسيبهاي نوپديد است. تحقيقي كه نگارنده در سال ۱۳۹۲ در دانشگاه آزاد اسلامي روي ۴۰۰ دانشجوي دانشگاه به انجام رساند، نشان داد ميانگين نمرات سلامت اجتماعي دانشجويان 4/2 از ۵ نمره مقياس ليكرت است. اين مقياس توسط كييس در بنياد علمي مكآرتور در امريكاي ۲۰۰۴ ميلادي طراحي و بارها روايي و اعتبار آن آزموده شده است. معالاسف سلامت اجتماعي به ميزان اهميتي كه دارد و به زيربناي سلامت تعبير ميشود در كانون توجه سياستگذاران و برنامهريزان سلامت قرار ندارد. امروز ما نيازمند آن هستيم كه موضوع سلامت اجتماعي را به گفتمان برتر سلامت تبديل كنيم، گرچه پرداختن به سلامت اجتماعي به عنوان يك ايدهآل جلوه مينمايد، اما ميدانيم ايدهها سبكبالتر از واقعيتها در حركتند و بنا به گفته لوزويك در كتاب طرح نو مسائل اجتماعي بين ايدهها و پديدهها يا ايدهها و واقعيتها هميشه نبردي سخت برقرار است و ساختارهاي واقعي در مقابل ايدهها مقاومت ميكنند، اما رسالت انديشمندان و صاحبنظران است كه در اين نبرد چنانچه جان مشونيس در كتاب ارزشمند مسائل اجتماعي مطرح ميكند با مدعاسازي، مستندسازي و كار تشكيلاتي نخبگاني و با اجتماعي شدن به نفوذ آنها در ساختار واقعيت كمك كنند و بنا به گفته هاول در كتاب قدرت بيقدرتان ايدهها را در عرصه عمومي جامعه به قدرت تاثيرگذار بر واقعيت تبديل كنند. سلامت اجتماعي به عنوان يك ايده مهم بايد در نبرد با واقعيتهايي كه آن را در برنامهريزي و اولويتگذاري برنميتابد، با كوشش صاحبنظران بر پديده واقعيت ساختاري غالب شود. در اين صورت همان ايدهها كه گاه احساس ميشود در واقعيت نفوذ نميكنند و نوميدانه به آنها مينگريم، بنا به تعبير ربكا سولينت در كتاب ارزشمندش «اميد در تاريكي» با استفاده از ظرفيتهاي پنهان و به تعبير او سايههاي جامعه قدرت ميگيرند و ايده به پديده تبديل ميشود . با توجه به مقدمه فوق اكنون بايد ديد سلامت اجتماعي چيست؟ از چه مولفههايي برخوردار است؟ و وضعيت سلامت اجتماعي جامعه ايران و خصوصا كودكان چگونه است؟ سلامت اجتماعي را ميتوان به ارزيابي و شناخت فرد از چگونگي عملكردش در اجتماع و كيفيت روابطش با افراد ديگر، نزديكان و گروههاي اجتماعي به گونهاي كه به ايفاي نقش مطلوب اجتماعي بدون آسيب رساندن به ديگران منجر شود، تعريف كرد. براساس نظريه كيس سلامت اجتماعي از ۵ مولفه انطباقپذيري اجتماعي، پذيرش اجتماعي، شكوفايي اجتماعي، انسجام اجتماعي و مشاركت اجتماعي تشكيل ميشود.
١-انطباقپذيري اجتماعي:
رابرت مرتون در كنار چهار نوع رفتار انحرافي (نوآوري، رسمپرستي، انزواجويي و طغيانگري) مدل رفتار به هنجار را رفتاري ميداند كه فرد هم هدف و هم وسيله و راه و روش رسيدن به هدف را در جامعه بپذيرد. انطباقپذيري يعني پذيرفتن اهداف و پذيرش راه و رسم رسيدن به اهداف جامعه. معمولا هر جامعهاي براي رسيدن به اهداف مقررات، قوانين، سازمانها و رويههايي را پيش روي افراد جامعه مينهد. اگر افراد براي رسيدن به اين اهداف، راه و رسم جامعه را بپذيرند، گفته ميشود داراي انطباقپذيري اجتماعي به عنوان يكي از شاخصهاي سلامت اجتماعياند، از اين منظر بايد از خود بپرسيم كه كودكان جامعه تا چه ميزان احساس ميكنند جامعه مسير رو به رشد آنها را درك ميكند؟ كودك تا چه اندازه حس ميكند تشكيلات و نهادها و مسوولان و سازمانها در زندگياش تاثير مثبت دارد؟ او به چه ميزان حس ميكند روند زندگي آيندهاش قابل پيشبيني است؟ سلامت اجتماعي كودكان با اتكا به شاخص انطباقپذيري بايد در پي پاسخ به اين سوالات هم باشد كه كودكان و كودكي چقدر شناخته شده است و به آنها رسميت داده ميشود؟ به چه ميزان آموزش و پرورش مسير راه و رشد همهجانبه كودك را هموار ميسازد؟ خانواده تا چه حد كودكي را پاس ميدارد؟ رسانهها به چه مقدار در خدمت كودكانند؟ نظام شهرسازي سينما و تئاتر و نظام تبليغات تا چه حد خود را با شرايط كودكي مناسبسازي كرده است؟ پيمايش ملي كه در سال ۱۳۹۷ توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي به انجام رسيد، نشان داد كه مردم در مقابل اين سوال كه نظام اجتماعي سياسي ايران را تا چه حد در حل مشكلات كشور موفق ميدانيد؟ ۸۰ درصد در حد كم و خيلي كم و فقط ۱۹درصد در حد متوسط نظام سياسي
-اجتماعي ايران را موفق ارزيابي كردهاند و درنهايت يكدرصد در حد زياد و خيلي زياد موفقيت براي نظام سياسي ايران قائل بودهاند. همين موضوع درخصوص ارزيابي از وضعيت فقر و نداري نيز صادق است. ۶۳ درصد مردم اعتقاد دارند در آينده فقر وضعيت بدتري پيدا خواهد كرد؛ ٢۶درصد معتقدند وضعيت فقر به صورت موجود باقي خواهد ماند، يعني ۸۹درصد اميد به بهبود وضعيت فقر در آينده را ندارند. همچنين برخي واقعيتهاي اقتصادي جامعه مثلا درخصوص نرخ بيكاري نشان ميدهد بيكاري در طول
۵۰ سال اخير روند افزايشي و تراكمي داشته و بدتر از آن وضعيت فقر به شكل نامتوازن در چهار گروه جامعه افزونتر بوده است به گونهاي كه نرخ بيكاري در مناطق كمتر برخوردار تا ۵۰درصد، در گروه زنان تا ۴۲درصد، تحصيلكردگان دانشگاه ۴١درصد و جوانان تا مرز ٣۴درصد رسيده است. اين موضوع درخصوص درصد فقر مطلق افراد جامعه نيز مصداق مييابد كه تا حدود ۱۹درصد افزايش يافته و با اين وضعيت از هر ۵ ايراني يك نفر فقير است. اين شاخصها نشان از عدم وجود شاخص انطباقپذيري به عنوان يكي از مولفههاي سلامت اجتماعي در جامعه ايران دارد. همچنين پژوهش نگارنده در حوزه سلامت اجتماعي و شاخص انطباقپذير در دانشجويان دانشگاه آزاد نمره ٨ /١ از ۵ را نشان ميدهد و نيز مطالعه خانم مرادي و همكاران درخصوص كودكان مراجعهكننده به نهادها و تشكلهاي حمايتي در شهر تهران نشان ميدهد شاخص انطباقپذير اجتماعي در كودكان حكايت از نمره ۱۶ از ۳۷ معيار را دارد كه وضعيت وخيمتري را نسبت به ميانگين جامعه نشان ميدهد.
ادامه دارد...