• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5872 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۴ مهر

باستان‌شناسي و روايات تاريخي

محمدعلي غيبي

در روزگاري كه برخي افراد با مطالعه يك يا چند كتاب يا حتي چند مقاله از سايت‌هاي اينترنتي خود را استاد تاريخ يا در حد دكتراي تاريخ مي‌پندارند، قضاوت‌هاي عجولانه و سليقه‌اي در مورد تاريخ و روايت‌هاي منابع تاريخي به ‌شدت افزايش يافته است. در اين ميان رويكردي كه به تازگي رويكرد علمي و اصول روش تاريخ را- البته نه در دانشگاه‌ها- تهديد مي‌كند، در روايات منابع تاريخي با استناد به يافته‌هاي باستان‌شناسي است. سال گذشته يكي از اعضاي هيات علمي گروه باستان‌شناسي يكي از دانشگاه‌ها براي بحث با اساتيد و دانشجويان تاريخ به كتابخانه گروه تاريخ دانشگاه تبريز آمده بود و ادعا مي‌كرد: «ويرانگري‌هاي مغولان هنگام حمله ايشان به ايران دروغ است؛ چراكه هيچ سند باستان‌شناسي در اين مورد يافته نشده است.» البته من آن روز در دانشكده حضور نداشتم تا پاسخي ارايه كنم، اما اكنون مطالب خود را در اين مقاله آماده كرده‌ام. تاريخ دانش اطلاعات و منبع‌شناسي است. زير سوال بردن روايات تاريخي منابع دست اول، همچون روايات تاريخ جهانگشاي جويني و جامع‌التواريخ رشيدالدين فضل‌الله همداني در مورد ويرانگري مغولان كه از سوي تمام مورخان و سفرنامه‌نويسان ادوار بعدي هم طبق مشاهدات‌شان تاييد مي‌شود، تنها در صلاحيت كساني است كه تمام اطلاعات و منابع دست ‌اول، دست‌ دوم و همچنين نويسندگان آنها و ويژگي‌هاي شخصيتي و سبك نگارش ساير آثار آنها را در محدوده زماني و مكاني يك موضوع، خوب بشناسند و آنها را در مقابله با هم قرار دهند. با چنين رويكردي در مورد مغولان، روايات نويسندگاني همچون هيتونوس، دروغين و مغرضانه به نظر مي‌رسد.يك منبع باستان‌شناسي تنها در صورتي مي‌تواند منبع دست‌ اولي تلقي شود كه ادعاهاي صريح و كاملي در آن درج شده شده باشد و اگر چنين نباشد يك اثر باستاني حتي منبع دست چندمي هم نيست؛ حال جالب است كه ادعاي اين دانشيار باستان‌شناسي وجود يك چنين منبعي هم نبود؛ بلكه عدم وجود هيچ منبع باستان‌شناسي در تاييد سخن مورخان بود! مساله اينجاست كه باستان‌شناسي تنها مي‌تواند وجود چيزي را كه مدركي در تاييد آن دارد، تاييد كند، اما اگر منبعي براي ارايه نداشته باشد لزوما نمي‌تواند وجود آن واقعه را رد كند. به عبارت ديگر تاييد باستان‌شناسي، تاييد روايت تاريخي است، اما سكوت باستان‌شناسي ديگر به معناي رد روايت تاريخي نيست، چون باستان‌‌شناسي تنها بقاياي گوشه‌اي از رويداد تاريخي را بررسي مي‌كند نه تمام آن تمدن را و ضمنا باستان‌شناسان هم تنها سايت‌هاي باستاني محدودي را حفاري كرده‌اند و آنها هيچ‌گاه نمي‌توانند كل خاك يك كشور يا فلاتي را وجب به وجب حفاري كنند.
در طول تاريخ تمامي فاتحان به رسم حق فاتح، در كشور مغلوب به غارتگري و ويراني محدود يا گسترده دست زده‌اند و پس از مدتي اگر در آن‌ سرزمين ساكن شده‌اند مجبور به بازسازي آنجا شده‌اند. مغولان نيز از اين قاعده مستثني نبودند. اگر ايلخانان در دوره حضور خود در ايران دست به بازسازي‌هايي مثلا در كشاورزي زده‌اند به سبب لزوم گسترش مواد غذايي بود كه لازمه اصلي گسترش مدنيت و بازرگاني و اخذ ماليات بود؛ به نوشته رشيدالدين فضل‌الله، غازان زماني زمين‌هاي متروك را بين روستاييان تقسيم كرد كه جمعيت روستاييان از زمان حمله مغول به يك‌دهم رسيده بود و هرگز اين‌گونه نبود كه مغولان هنگام ورود به ايران به يك ويرانه برخورد كرده باشند و كمر همت به آباداني آن ببندند. 
از طرفي همچنين در سال‌هاي اخير متاسفانه باستان‌شناسي تبديل به آشفته‌بازار جاعلان كتيبه و عتيقه تبديل شده و قضاوت در مورد اشياي كشف شده تنها زماني ارزش علمي دارد كه اصالت يك شيء باستاني در آزمايشگاه‌هاي باستان‌شناسي مورد تاييد قرار گيرد. از طرفي هم با توجه به گسترش شديد گنج‌يابي سارقان و قاچاق بقاياي اشياي باستاني به خارج از كشور يا سربه‌نيست كردن عمدي برخي آثار باستاني، ديگر صلاحيت باستان‌شناسي در صورت وجود اشياي باستاني (و نه عدم وجود) فراتر از يك منبع براي توضيح بيشتر كيفيت يك تمدن نخواهد بود.
تاريخ پيچيدگي‌هاي خود را دارد كه هرگز براي پژوهشگران ساير رشته‌ها ازجمله باستان‌شناسي قابل لمس نيست؛ از طرفي چون اين رشته زبان علمي ندارد و براي عموم مردم نوشته مي‌شود ما همواره از عامه مردم قضاوت‌هايي مثل «تاريخ داستان است» را شنيده‌ايم؛ اما پژوهش در تاريخ بر‌مبناي اصول روش تحقيق در تاريخ يكي از سخت‌ترين پژوهش‌ها در ميان تمامي رشته‌هاست. در مقاله «آيا تاريخ‌نگاري تنها ارجاع دادن است» در يكي از شماره‌هاي پيشين به گوشه‌اي از آن اشاره كرده‌ام. ضمنا تاريخ چيزي براي افتخار و تبليغ نيست و وسيله‌اي نيست كه بر پايه آن به ملل و اقوام ديگر پز داد. تاريخ يك رشته ورزشي براي كري خواندن به تيم‌هاي رقيب نيست. صرف‌نظر از وجود نژادپرستي در چنين رويكردهايي -از هر قوم و ملتي كه باشد- روايت‌هاي تاريخي شرح‌ حال ستم‌ها بر مردماني بي‌شمار است كه با اشاره چشمي ازسوي پادشاهان، آواره و قتل‌عام شده‌اند؛ خانواده‌هايي كه از ميان اعضاي‌شان يكي برده مي‌شد؛ يكي كنيز مي‌شد؛ يكي آواره مي‌شد و چند تني هم به ‌قتل مي‌رسيدند. بررسي چنين وقايعي همراه با تعصب براي تكذيب آن يا بزرگ‌نمايي آن رويكردي علمي نيست و اگر مطالب موجود در منابع دست ‌اول براي شخصي لذت نمي‌دهد يا با تصورات ذهني‌اش همخواني ندارد، اين شخص ديگر نمي‌تواند به آساني و بدون توجه به اصول روش تحقيق در تاريخ، آنها را جعلي و دروغين بخواند و مطالبي بي‌پايه و من‌درآوردي يا دست ‌چندمي را منابع واقعي قلمداد كند. ضمنا شرط ديگر اعتبار يك پژوهش تاريخي آن است كه نگاهي جامع به رويدادي داشته باشد؛ نه آنكه نويسنده‌ منابع را بگردد و مطالب به‌دردبخور براي تبليغات خود را جمع‌ كند و غير از آن را مسكوت بگذارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون