• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5874 -
  • ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۶ مهر

«قصه‌هاي مجيد» هنوز زنده و جاري است

مرجان يشايايي

پنجشنبه هفته گذشته، 12 مهر‌ماه، اتفاقي مبارك مرا پرتاب كرد به اواخر دهه ۱۳۵۰ و دهه ۱۳۶۰ كه «قصه‌هاي مجيد» نوشته هوشنگ مرادي كرماني محبوب‌‌ترين مجموعه داستان در بين مردم بود. مجيد، شخصيت اول داستان، نوجوان كرماني زبل و حاضرجواب، درواقع نماد نسل نوجوان و جواني بود كه داشت پوست مي‌‌انداخت، خود را از مناسبات سنتي و كهنه مي‌كند و پا به جهان مدرن مي‌‌گذاشت و اعجاب مرادي كرماني آنجا بود كه پيش از بسياري از مردم و صاحب‌نظران، زماني كه ادبيات غالب رسمي در كشور ما شب و روز حرف‌‌شنوي از بزرگ‌تر و مناسبات سلسله‌‌مراتبي را تبليغ مي‌كرد، آن پوست‌اندازي و سركشي را ديد و درباره‌‌اش نوشت، با قلمي تا بخواهيد شيرين و تا بخواهيد تلخ. مجيد قصه مرادي كرماني تا وقتي حرفي به دلش نمي‌نشست، سر فرود نمي‌‌آورد. در چارچوب‌‌هاي خشك نظام آموزشي كشور ما نمي‌گنجيد و به قيمت انگشت‌‌نشان شدن در مدرسه و محله، با هر چيزي كه نمي‌فهميد يا نمي‌پسنديد، كلنجار مي‌‌رفت. هر داستان مجيد كه با ساخت سريال آن به كارگرداني زنده‌‌ياد كيومرث پوراحمد جاودانه شد، كندو كاوي بود در زندگي و احوالات روزمره نوجواني كه با مادربزرگ خود زندگي و تلاش مي‌كرد در جهان امروز راهي براي خود باز كند. 23 بار تجديد چاپ قصه‌هاي مجيد خود گوياي ماندگاري و استقبال اين اثر برجسته است.
اما بگويم از آن اتفاق فرخنده: استاد مرادي كرماني بيش از سه دهه با همسر و فرزندانش در خانه‌‌اي كوچك و باصفا در دل محله اودلاجان مي‌‌زيسته. ايشان درباره انتخاب اين خانه مي‌گويد: «من روستايي بودم و هميشه درخت را دوست داشته‌ام. درختي كه در وسط حياط آن خانه كوچك بود، باعث شد تا آن خانه را بخرم و ساكن اودلاجان شوم.» حالا شهرداري تهران آن خانه را خريده و به مهندس بهروز مرباغي سپرده تا احيا و مرمت كند. قرار است آن خانه كه به گفته استاد كرماني زايشگاه «قصه‌هاي مجيد» بوده، بشود خانه قصه؛ كتابخانه و ماوايي براي همه دوستداران قصه‌ها. اين خانه كوچك نقلي با يك كف دست حياط از هر قصري گوياتر و زنده‌‌تر است، چرا كه خانه خالق يكي از محبوب‌ترين قصه‌هاي معاصر بوده است.
مرمت بناهاي قديمي تنها سرپا كردن آجر و خشت و سقف و ديوار و آراستن بنا نيست. اين بناها نماد خاطره جمعي يك ملت هستند. مردم در اين فضاها بزرگان و اديبان و هنرمندان‌شان را به ياد مي‌‌آورند، به ياد مي‌‌آورند چه تاريخي داشته‌‌اند، چه مراحلي را پشت سر گذاشته‌‌اند و چرا خاك‌شان و مردم‌شان را دوست دارند. تاريخ تنها ثبت رويدادهاي خاص رسمي مانند تاريخ جنگ‌‌ها و ملاقات‌‌هاي سران و... نيست. يك ملت با حفظ خاطرات خود و با قصه‌هاي خود زنده مي‌‌ماند. تاريخ هر ملت يعني زنده نگهداشتن خاطره جمعي آن، زنده نگهداشتن گوشه و كنارهاي زندگي روزمره آنها، اينكه چطور دوستي يا دشمني يا عشق ورزيده‌‌اند يا باري را بر دوش كشيده‌اند. قصه‌ها پيكره اصلي ادبيات ما را تشكيل مي‌دهند، همان قصه‌هايي كه با آن خنديده و گريسته‌‌ايم، رشد كرده و باليده‌‌ايم. همان قصه‌هايي كه قرار است در خانه قصه محله اودلاجان جاري و جاودانه شوند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون