دگرديسي معماري ايراني -1
يوهاني پالاسما، معمار و نظريهپرداز فنلاندي، بهطور گستردهاي به بررسي ارتباط بدن انسان با معماري پرداخته است. او در كتاب خود با عنوان «چشمان پوست» (The Eyes of the Skin)، به نقد روشهاي متداول معماري كه بر جنبههاي بصري و ديداري تمركز دارند، ميپردازد و بر اهميت تجربه كلي حسي تاكيد ميكند. پالاسما معتقد است كه معماري نبايد فقط به عنوان يك شيء ديداري نگريسته شود، بلكه بايد به عنوان يك محيط كاملا حسي كه شامل تمام حواس پنجگانه است، مورد توجه قرار بگيرد. او بيان ميكند كه معماري به شكل معنادار بايد تجربه لمسي، بويايي، شنوايي و حتي احساسات دروني انسان را در بر گيرد. وي بر اهميت ارتباط بدني و فضاي معماري تاكيد دارد و بر اين باور است كه كيفيت فضا نه تنها از طراحي بصري، بلكه از نحوه تعامل بدن انسان با آن فضاي معماري نشات ميگيرد. به اين معنا كه طراحي بايد به گونهاي باشد كه حس حركت، تعادل و تجربه زيست بدن در فضا را ارتقا بدهد. اين ديدگاه پالاسما در واقع به نوعي به روانشناسي محيطي نزديك ميشود، جايي كه معماري ميتواند بر حالت رواني و جسماني افراد تاثير بگذارد. در نهايت، او به طراحياي باور دارد كه حواس مختلف انسان را تحريك كرده و به تجربه فضايي غنيتري منجر شود.در ادامه به چند مورد مهم در اين وادي گذر ميكنيم.
٭حس بينايي بهطور بارزي در معماري ايراني- اسلامي نقش دارد و از طريق استفاده از نور، رنگها، و تزيينات غني به فعليت ميرسد. / ٭حس شنوايي در معماري ايراني- اسلامي به واسطه توجه به عناصر صوتي و آكوستيك فضا فعال ميشود مانند صداي آب كه نوازشگر روح انسان است. / ٭حس لامسه در معماري سنتي ايراني-اسلامي به واسطه بافتهاي متنوع و تغييرات دمايي فضا فعال ميشود./ ٭حس بويايي به شكلي ظريف، اما موثر در طراحي معماري ايراني-اسلامي به كار رفته كه باغ ايراني از جمله آن راهكارهاست. / ٭حس چشايي نيز بهطور غيرمستقيم با طراحي فضايي معماري سنتي ايراني-اسلامي مرتبط است.
در معماري سنتي، فضاهايي مانند حياطهاي مركزي يا ايوانها، محلهايي براي صرف غذا و نوشيدنيهاي طبيعي فراهم ميآوردند. چشيدن آب خنك از حوضهاي مركزي و آبانبارها و ميوههاي تازهاي كه در باغ خانه كاشته شده، تجربهاي فراتر از معماري است كه شامل ارتباط مستقيم با طبيعت و عناصر آن ميشود. معماري سنتي ايراني- اسلامي از طريق فعالسازي حواس پنجگانه، فضايي انساني و پر از معنا ايجاد ميكند كه تجربهاي بينظير را به افراد ارائه ميدهد. اين نوع طراحي با تلفيق عناصر طبيعي و مصالح بومي نه تنها كاركردگرايي، بلكه ابعاد معنوي، زيباييشناختي و حسي- معماري را تقويت ميكند. اين رويكرد ميتواند الگويي براي طراحي معماري مدرن نيز باشد؛ به اين شكل كه طراحيهاي امروزي نيز ميتوانند از طريق توجه به حواس پنجگانه فضاهايي ايجاد كنند كه علاوه بر كارايي، تجربهاي غني و انساني به كاربران ارائه بدهند و نيازهاي رواني و جسماني آنان را برآورده سازند.معمار