زني با همدستي مرد غريبه شوهرش را به قتل رساند
جنايت حدود دو سال پيش در آذر ماه سال ۱۴۰۱ رقم خورد، اما متهمان در فروردين ۱۴۰۲ در حالي كه از تهران متواري شده بودند و در اطراف تهران زندگي ميكردند، دستگير شدند و به قتل اعتراف كردند. حالا در مهر ماه جاري با تكميل تحقيقات در شعبه نهم دادسراي امور جرايم جنايي تهران و بازسازي صحنه جرم توسط كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي، كيفرخواست از سوي دادسراي جنايي براي 3 متهم پرونده صادر و به دادگاه كيفري يك استان تهران ارجاع شد تا متهمان به زودي محاكمه شوند. سير مراحل قانوني پرونده ادامه دارد و متهمان در زمان حاضر در زندان هستند... .
آذر ماه سال 1401، مرد سالخوردهاي به شعبه نهم دادسراي امور جنايي مراجعه كرد و به بازپرس گفت: «چند روزي ميشود كه از پسرم و همسرش بيخبرم، هر قدر هم با تلفن همراهشان تماس ميگيرم خاموش است؛ همسايهها هم مدعي هستند 2 روز است كه آنها را نديدند.»
پس از تشكيل پرونده و ثبت شكايت مرد سالخورده، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت وارد عمل شدند و تحقيقات را در رابطه با اين پرونده آغاز كردند.
تحقيقات در رابطه با اين پرونده ادامه داشت تا اينكه 10 روز پس از ناپديد شدن زوج جوان، دختري به يكي از كلانتريهاي پايتخت رفت و مدعي شد ميخواهد راز يك جنايت را فاش كند. دختر جوان، هنگامي كه مقابل ماموران پليس قرار گرفت، گفت: «با تهديد دوستانم شاهد قتل مرد جواني بودم. من در يك كافه با اين مرد و همسرش آشنا شدم؛ اين مرد در كافه كار ميكرد و همسرش نيز در كافه به او كمك ميكرد؛ رفتوآمدهاي من به كافه باعث دوستي ما سه نفر شد؛ من به خانه آنها ميرفتم. شوهر اين زن، مردي خوشقيافه و ورزشكار بود. همچنين اين زن ميگفت كه با همسرش مشكل و اختلاف زيادي دارد. بعد از مدتي هم متوجه شدم كه اين زن با مرد غريبهاي كه در كافه كار ميكند، روابط پنهاني برقرار كرده است.»
او ادامه داد: «يك شب كه با اين زن و مرد غريبه به بام تهران در ولنجك رفته بوديم آنها از من خواستند با همسر اين زن تماس بگيرم و او را به بهانهاي به آنجا بكشانم. به ناچار تماس گرفتم و به دروغ به او گفتم ميخواهم در مورد همسرت صحبت كنم و او هم كه از ماجرا بيخبر بود، خودش را به محل قرار رساند. زماني كه به محل رسيد با ديدن همسرش و مرد غريبه تعجب كرد.» دختر جوان مدعي شد: «ناگهان درگيري بين شوهر اين زن و مرد غريبه آغاز شد. شوهر او در اين درگيري با ضربات چاقو به قتل رسيد و سپس جسدش توسط متهم به دماوند برده و در آنجا به آتش كشيده شد. همسر مقتول و مرد غريبه نيز با يكديگر قرار گذاشتند كه پس از اين جنايت به تركيه فرار كنند.»
با اعتراف صريح دختر جوان، كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي 27 آذر ماه سال 1401، راهي دماوند شدند و پس از چندين ساعت تجسس، جسد مقتول را پيدا كردند. تيم جنايي براي اطمينان از هويت مقتول از خانواده مقتول خواستند براي شناسايي جسد به پزشكي قانوني بروند.
با حضور خانواده مقتول در سردخانه پزشكي قانوني از روي لباسها و ساعت پسرشان، هويت جسد سوخته شناسايي و بدين ترتيب بررسيهاي تخصصي كارآگاهان جنايي دايره قتل پليس آگاهي پايتخت براي دستگيري متهمان آغاز شد. تحقيقات تيم جنايي نيز نشان ميداد كه مقتول روز قبل از جنايت متوجه شده بود كه همسرش با مرد غريبه ارتباط پنهاني دارد و متهمان از قبل نقشه قتل را طراحي كرده بودند. كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي در نخستين گام با اقدامات اطلاعاتي و مخابراتي متوجه شدند متهمان قصد داشتند به صورت غيرقانوني از مرز زميني به كشور تركيه فرار كنند، اما موفق نشدند و آنها به كارآگاهان پس از دريافت اين سرنخ مهم، با بررسيهاي موشكافانه متوجه شدند متهمان از شمال كشور به شهريار آمدند و مشغول شيرينيفروشي هستند كه همين اطلاعات مهم كافي بود تا كارآگاهان براي دستگيري آنها وارد عمل شوند. كارآگاهان پس از دريافت مجوزهاي لازم قضايي، ظهر 28 فروردين ماه سال 1402 راهي مخفيگاه زن و مرد جوان شدند و پس از تعقيب و مراقبت با يك عمليات غافلگيرانه، متهمان را دستگير و براي تحقيقات به اداره دهم پليس آگاهي منتقل كردند. متهمان پس از انتقال به اداره دهم پليس آگاهي در تحقيقات ابتدايي به جرم خود مبني بر قتل مقتول اعتراف كردند و مرد جنايتكار مدعي شد: «مقتول با چاقو در بام تهران به من حمله كرد كه من چاقو را از دستش گرفتم و 4 ضربه به بدن او وارد كردم.» متهم ادامه داد: «پس از به قتل رساندن مقتول جسدش را به دماوند برديم و در آنجا تصميم گرفتيم تا جسد را به آتش بكشيم. پس از آتش زدن جسد مقتول، به مرزهاي غربي كشور رفتيم تا به تركيه فرار كنيم، اما قاچاقچيها پولهايي را كه داشتيم، هدف سرقت قرار دادند و مجبور شديم پنهاني به تهران برگرديم.»