بدر مقاومت، وعد صادق۳
يعني نفس حضور رهبري در نماز را ميتوان بخشي از حركت مقاومت تفسير كرد.
دوم: ترديدي نيست كه كلمه از فولاد برّندهتر است. وقتي كلمهاي به عنوان پشتوانه وعد صادق ۲ قرار ميگيرد. تفسير روشني از موقعيت جبهه مقاومت مطرح ميشود. درست در شرايطي كه اسراييل در موضع تبختر و تفرعن بعد از شهادت سيد حسن نصرالله و بمباران ضاحيه با ۸۲ بمب يكتني سنگرشكن با انفجار گازهاي شيميايي مسمومكننده رجز ميخواند. نتانياهو از خاورميانه جديد سخن ميگفت. وعد صادق ۲ او را از عرش بر فرش نشاند و با دستهاي لرزان متني را خواند. نماز جمعه روايت تسلط و پيروزي ايران بود كه توان بازدارندگي تماشايي خود را ارائه داده است. محمد رشاد، فرمانده نظامي مصري كه مسوول اتاق عمليات اطلاعات جنگ در جنگ اكتبر ۱۹۶۷ بوده است، در تفسيري گفت: «اسراييل به گونهاي وانمود كرده بود كه اساسا نيروي بازدارندهاي در برابر اسراييل وجود ندارد.» خطبه نماز جمعه تفسير حضور موثرچنين نيرويي بود. برخي در تفسير خود گفتند. خاورميانه جديد با عمليان وعد صادق ۲ آغاز شد.
سوم: نخستين مطلبي كه در خطبه نخست نماز جمعه با استناد به قرآن مجيد مطرح شد؛ «جبهه ولايت» بود. ولايت مومنان بر يكديگر و همبستگي آنان. پيش از اين امريكا و اسراييل و اتاقهاي فكر آنان مانند مركز مطالعات خاورميانه در واشنگتن، كه مهمترين لابي صهيونيسم در امريكا بلكه در جهان است، موضوع « هلال شيعي » را مطرح كردند. هلال شيعي براي ترساندن كشورهاي عربي منطقه با گرايش اهل سنت بوده است. عمليات وعد صادق ۲ در شرايطي اتفاق افتاد كه جبهه مقاومت از ايران و عراق و سوريه و لبنان و فلسطين تا يمن امتداد يافته است. ديگر سخن از هلال شيعي نيست. فلسطينيها كه شيعه نيستند. اهل سنتاند و كشورهاي اهل سنت عربي منطقه فلسطينيها و موضوع فلسطين را رها كردهاند. چنانكه به بلينكن وزير خارجه امريكا كه اول صهيونيست است و بعد وزير خارجه امريكا! گفتهاند: « فلسطين مساله مهمي براي آنان نيست.» در چنين شرايطي شاهد «بدر مقاومت» هستيم. در واقع هلال شيعي به بدر مقاومت تبديل شده است. يعني اتفاق و همبستگي بين نيروهاي مقاومت شكل گرفته است.