اهميت استفاده از هوش مصنوعي در آموزش و پرورش
فرحناز ميناييپور
فناوري هوش مصنوعي (AI) به سرعت در حال تغيير و تحول در بخشهاي مختلف زندگي ماست. يكي از حوزههايي كه بهطور قابلتوجهي تحت تاثير اين فناوري قرار گرفته، نظام آموزش و پرورش است. در دهههاي گذشته، نهايت بهرهگيري از تكنولوژي در مدارس به استفاده از گوشيهاي هوشمند محدود ميشد، اما اكنون با پيشرفتهاي اخير در حوزه هوش مصنوعي، فرصتهاي جديد و بينظيري براي بهبود فرآيندهاي يادگيري و تدريس فراهم شده است. يكي از بزرگترين مزاياي هوش مصنوعي در آموزش، «شخصيسازي يادگيري» است. در سيستمهاي سنتي، آموزش به صورت يكسان براي همه دانشآموزان ارايه ميشود و تفاوتهاي فردي آنها كمتر مورد توجه قرار ميگيرد. اين موضوع ميتواند باعث كاهش انگيزه و حتي عدم پيشرفت برخي دانشآموزان شود. اما با استفاده از هوش مصنوعي ميتوان برنامههاي آموزشي را براساس نيازها، تواناييها و علاقههاي هر دانشآموز تنظيم كرد. اين شخصيسازي يادگيري، باعث ميشود تا هر دانشآموز بتواند بهطور موثرتري با مطالب آموزشي ارتباط برقرار كند و انگيزه بيشتري براي يادگيري داشته باشد. علاوه بر اين، هوش مصنوعي ميتواند «تعامل دانشآموزان با محتواي آموزشي» را بهبود بخشد. ابزارهايي مانند واقعيت مجازي (VR) و واقعيت افزوده (AR) به دانشآموزان امكان ميدهند تا بهطور مستقيم با مفاهيم درسي تعامل كرده و تجربه يادگيري خود را به يك تجربه واقعي و ملموس تبديل كنند. اين فناوريها ميتوانند به درك عميقتر مطالب كمك كرده و همچنين يادگيري را براي دانشآموزان جذابتر و هيجانانگيزتر كنند. هوش مصنوعي همچنين ميتواند به «معلمان در مديريت كلاسها» كمك كند. با استفاده از سيستمهاي مديريت يادگيري (LMS)، معلمان ميتوانند عملكرد دانشآموزان را به دقت رصد كرده و به سرعت به نيازهاي آنها پاسخ دهند. اين سيستمها امكان ارايه بازخورد فوري را فراهم و به معلمان كمك ميكنند تا برنامههاي آموزشي خود را بهبود بخشند و بهطور موثرتري با دانشآموزان تعامل كنند. همچنين با استفاده از گيميفيكيشن، فرآيند يادگيري ميتواند به يك بازي آموزشي تبديل شود كه نه تنها سطح تعامل را افزايش ميدهد، بلكه يادگيري را نيز به يك تجربه لذتبخش تبديل ميكند. يكي ديگر از جنبههاي مثبت هوش مصنوعي، «بهبود دسترسي به منابع آموزشي» است. با كمك AI، دانشآموزان از نقاط مختلف كشور ميتوانند به منابع آموزشي با كيفيت بالا دسترسي پيدا كنند، بدون توجه به محدوديتهاي جغرافيايي يا اقتصادي. اين امر به خصوص در مناطق محروم ميتواند نقش بسزايي در كاهش نابرابريهاي آموزشي ايفا كند. با اين حال بايد توجه داشت كه هوش مصنوعي مانند هر فناوري ديگري داراي چالشهايي نيز هست. «ضرورت حفظ تعادل» در استفاده از اين فناوري و دقت در پيادهسازي آن، از اهميت بالايي برخوردار است. اگرچه هوش مصنوعي ميتواند آموزش را بهبود بخشد، اما لازم است كه معلمان و مسوولان آموزشي با شناخت كامل از اين فناوري استفاده كرده و از جنبههاي منفي احتمالي آن، مانند كاهش تعامل انساني يا اتكاي بيش از حد به تكنولوژي جلوگيري كنند. با توجه به تاكيد مقام معظم رهبري در ديدار اخير هيات دولت با ايشان و تاكيد بر استفاده و پي بردن به لايههاي زيرين اين تكنولوژي، در پايان ميتوان گفت كه هوش مصنوعي پتانسيل ايجاد تحولي بنيادين در نظام آموزش و پرورش را دارد. اين فناوري، اگر به درستي به كار گرفته شود، ميتواند به ايجاد يك سيستم آموزشي انعطافپذير، موثر و منطبق با نيازهاي فردي دانشآموزان منجر شود و نقش مهمي در شكلدهي به آينده آموزش ايفا كند. بنابراين اهميت استفاده از هوش مصنوعي در آموزش و پرورش را نميتوان ناديده گرفت؛ زيرا اين فناوري ميتواند به شكلگيري نسلهاي آينده كمك كند تا با دانش و مهارتهاي مناسب، آماده رويارويي با چالشهاي دنياي مدرن باشند.
مربي كارآفريني و كسب وكار نوجوانان