نمایشنامه «بازی انگلیسی» اثر صبا رادمان که به عنوان اثر منتخب انجمن نمایشنامهنویسان زن جهان برگزیده شده بود، به تازگی از سوی نشر سها منتشر شد. «بازی انگلیسی» از معدود نمایشنامههای ایرانی است که در ژانر معمایی نوشته شده. این نمایشنامه رازی سترگ را در قالب پیچیدگیهای معماوار یک بازی دوستانه آشکار میکند. صبا رادمان در کارنامه خود علاوه بر نمایشنامه، چند داستان کوتاه هم دارد. رادمان همچنین یک اثر تحقیقی جامع در خصوص حضور زنان در عرصه تئاتر و نمایش ایران را چند سال قبل انجام داد که انتشار آن به شکل یک مقاله جامع با استقبال مواجه شد. همچنین اثری تحقیقی در باره دراماتوروژی و نحوه انجام آن در عرصه هنرهای نمایشی در ایران از سوی صبا رادمان تالیف شده است که به زودی به بازار نشر میآید. نمایشنامه «بازی انگلیسی» در سال ۱۴۰۲ با نام ضربه پنجم در رادیو نمایش با بازی فریبا متخصص به شکل یک نمایش رادیویی چند قسمت ضبط و پخش شد. به بهانه انتشار این نمایشنامه، با او به گفتوگو نشستیم.
در ابتدا از «بازی انگلیسي» و قصه معماییاش بگویید.
بله، این نمایشنامه همانطور که گفتید، در ژانر معمایی نوشته شده و داستان پنج دوست قدیمی را روایت میکند که مهمان خانم نسبتا مسنی در یک عمارت اربابی میشوند. قرار بر این میشود که همگی، بازی هیجانانگیزی را آغاز کنند. در این بازی که مثل قایمباشک است، افراد، باید فرد پنهان شده را پیدا کنند اما در طول بازی متوجه میشوند که نفر ششمی وجود دارد که آنها را به بازی گرفته است. آنان باید هویت او را کشف کنند تا بتوانند از وضعیت پیش آمده خارج شوند. هویتی که در واقع معمای نمایش است و افراد حاضر را درگیر آن کرده است. این روزها، همه انسانها به دنبال کشف معماهایی بزرگ در زندگیشان هستند . انگار توهمهای دایی جان ناپلئونی، سراسر جهان را پر کرده و همه آدمها به دنبال کشف حقایقی هستند که فکر میکنند پشت هر حرف و هر کاری پنهان شده است. اگرچه در واقعیت هم امروزه شاهد پنهانکاریهای بیشتری در همه جای دنیا هستیم. از زندگی روزمره آدمها بگیرید تا سیاست کلان جهانی. در تمامی این موارد، مسائل پنهان شده بسیاری وجود دارد که انگار آدمها باید برای کشف آن سالها صبر کنند.
افراد یک جامعه یا بهتر بگویم دهکده جهانی باید سالها صبر کرده و خون دل بخورند تا به اصطلاح ، کی پرده پایین افتد و حقایق پشت پرده فاش شود.این چیزی است که دستمایه نمایشنامه «بازی انگلیسي» است. معما، توهم، حسادت، عشق، خباثت و البته محبت، گاهی در زندگی واقعی افراد به شکلی درهم تنیده شده که قابل جداسازی و حتی بعضی اوقات، قابل تشخیص از هم نیستند. همینها در نمایشنامه بازی انگلیسی نیز در حال وقوع است. این رفتار و کردار و احساسات و... همه چیزهایی است که یک جمع کوچک دوستانه و خانوادگی را تشکیل میدهد. مواردی که به یک معمای طولانی، دامن میزند و همه افراد حاضر در این عمارت را تحت تاثیر خود قرار میدهد .
هنگام نوشتن این نمایشنامه احساس نکردید که ممکن است اثرتان با اقبال روبهرو نشود؟
در عرصه تئاتر که باز هم این پرداختن، بسیار کمتر است. به همین دليل، همیشه این نگرانی با من وجود داشت که آیا مخاطب ایرانی که به دیدن آثار معمایی هالیوودی عادت کرده، در برابر یک نمایشنامه معمایی ایرانی چه واکنشی خواهد داشت . اما من همیشه به چالشهای جدید علاقهمند بودهام و دوست داشتم متنی بنویسم که مخاطب را درگیر خود کند و او را همراه با شخصیتها ، به چالش حل معما وادار سازد، چراکه تجربه نشان داده، ورود به یک معما و تلاش برای حل آن برای همه بسیار جذاب است. «بازی انگلیسي» نتیجه همین علاقه و تلاش من است.
در این نمایشنامه، همه چیز حولوحوش یک راز میچرخد. جدا از این راز اما شخصیت و شخصیتپردازی نیز اهمیت ویژهای دارد.
یک راز پنجساله وجود دارد که زندگی تمام افراد حاضر در این عمارت قدیمی به نوعی به آن مربوط و مرتبط میشود. در واقع، همه چیز برای آنان یک معمای طولانی است که سالها زمان برده تا بتوانند به پاسخ آن نزدیک شوند. این افراد در پیدا کردن پاسخ این معما با هزینههای بسیار روبهرو شدهاند. اما اکنون زمان پایان بازی و کشف معمای چندین ساله است .در دنیای بازی انگلیسی هر کسی بر اساس پیشینه و نفع شخصی خودش تلاش میکند تا نفر ششم بازی را پیدا کند اگرچه که در هر لحظه از نمایشنامه، آنها نیز همانند مخاطب متوجه میشوند که فریب خورده و باز هم نفر ششم را پیدا نکردهاند.
شما در اثرتان، به شخصیتپردازی افراد نیز اهمیت زیادی دادید . آنقدر که تکتک شخصیتها و رفتار و کردار و تفکراتشان در روند این معما، تعیین کننده است... در این باره و نقشی که شخصیتها در گونه نمایشی معمایی ایفا می کنند، کمی توضیح دهید؟
اما جدا از این نمایشنامه، همانطور که خودتان هم میدانيد در ژانر معمایی، شخصیتها نقش بسیار مهمی دارند. هر شخصیت باید به دقت پرداخته شود و انگیزهها و رفتارهای آنها منطقی و قابل قبول باشد. باید آنچنان شخصیتها پیچیده و چندبعدی باشند که هر کدامشان نقشی در پیشبرد داستان نمایش داشته باشند. به طور خلاصه بخواهم بگویم، در ژانر معمایی، باید مخاطب به گونهای درگیر داستان شود که او نیز در فرآیند حل معما شرکت کند. همه این کارها نیازمند زمان و تلاش زیادی است که باعث میشود برخی برای خلق آن، کمتر علاقه نشان دهند.
برخی عقیده دارند ژانر معمایی یکی از ژانرهای پیچیده و دشوار در ادبیات نمایشی است. چه چیزی شما را به نوشتن در این ژانر ترغیب کرد؟
ببینید، ژانر معمایی به دلایل متعددی یکی از مشکلترین ژانرهای نمایشی به شمار میآید. اول اینکه ژانر معمایی نیاز به یک داستانی پیچیده و چندلایه دارد که بتواند مخاطب را درگیر کند و او را تا پایان نمایش، در حالت تعلیق نگه دارد. در خلق اینگونه آثار، باید توانایی ایجاد و حفظ این پیچیدگی به شکلی باشد که هر جزييات کوچک، در نهایت به حل معما کمک کند. توجه داشته باشید که اصولا یکی از ویژگیهای اصلی ژانر معمایی، ایجاد تعلیق و هیجان است.اینکه اطلاعات به شکلی وارد جریان شود که معما لو و جذابیت از دست نرود. یکی از چالشهای بزرگ در نوشتن نمایشنامههای معمایی، استفاده از سرنخها و نشانههاست . نشانههایی که هم منطقی و هم جذاب باشد و هم مخاطب را وادار کند تا مدام به حل آن معما فکر کند.
چه شد که در جشنواره ICWP که در دانشگاه اوهایو امریکا برگزار شد، شرکت کردید؟
جشنواره ICWP جشنوارهای بود که توسط انجمن نمایشنامهنویسان زن جهان برگزار میشد و زنان نمایشنامهنویس از سراسر جهان در آن شرکت کردند. در این جشنواره، تمام نمایشنامهنویسان زن به نمایشنامهخوانی اثرشان میپرداختند. من نیز به عنوان یک خانم نمایشنامهنویس از ایران به شکل آنلاین در آن جشنواره شرکت کردم و این اثر مورد توجه منتقدان و مخاطبان آن جشنواره قرار گرفت و نمایشنامه «بازی انگلیسی» جایزه ویژه جشنواره نمایشنامهنویسان زن جهان را به خود اختصاص داد.
جایزه آن جشنواره چه بود؟
جوایز این جشنواره به چند دسته تقسیم میشد؛ یکی از آنها عضویت افتخاری در انجمن نمایشنامهنویسانزن جهان بود. بانوان نمایشنامهنویس بزرگ و نامداری از سراسر جهان در این انجمن حضور داشتند و عضویت افتخاری من در این انجمن به واقع اتفاق خجسته و تجربهای درخشان، ابتدا برای خودم در مقام یک نمایشنامهنویس و سپس تئاتر ایران بود. اما جایزه دیگر این جشنواره، دعوت و فراهم شدن امکانات اجرای این نمایش در آنجا بود. در حقیقت به من پیشنهاد شد تا امکانات ایاب و ذهاب، چند ماه اقامت و دستمزد اجرای نمایش بازی انگلیسی یا همان ضربه پنجم را در یکی از سالنهای تئاتر امریکا برایم فراهم کنند تا مخاطبان آن جشنواره نیز اجرای این اثر را روی صحنه ببینند، اما آن زمان کشورمان از نظر سیاسی و اجتماعی دستخوش التهابات فراوانی بود؛ ترجیح دادم که از خیر این جایزه بگذرم.
چرا از تالیف تا انتشار این نمایشنامه این همه فاصله افتاده آیا قصد ندارید آن را در ایران روی صحنه ببرید؟
چندین بار این اثر توسط ناشرهای مختلف به مرحله قرارداد رسیده بود، اما در نهایت به دلیل وجود آمدن پارهای از مشکلات هرگز امکان نشرش فراهم نشد. البته من واقعا از این ماجرا ناراحت نیستم، زیرا معتقدم هر اتفاقی، زمان خودش را میطلبد . نتیجه صبر من طی این سالها، شاید این باشد که به محض ارائه نمایشنامه، در چند کتابفروشی آنلاین، با استقبال فراوان روبهرو شده و به فاصله چند ساعت، تعداد نسخههای موجود در آنجا به اتمام رسید . این آرزوی هر نویسندهای است که اثرش را به شکل نفس به نفس با مخاطب و بر صحنه ببیند و شاهد حرکت شخصیتهای نمایشش به جای ذهن، روی صحنه باشد، اما متاسفانه اتفاقاتی رخ داده که این امکان برای اجرای بازی انگلیسی به وجود نیاید. اگرچه، پس از ضبط نمایش رادیویي این اثر با نام «ضربه پنجم» و پخش آن از چندین رادیوی مختلف، رایزنیهای بیشتری در جریان است . صحبتهای متعددی برای اجرای این نمایش مطرح شده که در صورت فراهم شدن شرایط اجرا حتما با مخاطبان، در میان خواهم گذاشت. من در آرزوی روزی هستم که ضربه پنجم بازی انگلیسی در یکی از تالارهای تئاتر کشور به صدا در بیاید.