چرا كام هواداران بعد از برد پرگل يوزها تلخ شد؟
هل من مبارز بعد از برد جلوي قطر!
گروه ورزش
تيم ملي ايران در چهارمين بازي خود در جريان مسابقات انتخابي جام جهاني 2026 در امارات به مصاف قطر رفت و با نتيجه پرگل 4 بر يك حريف خود را شكست داد. بردي ارزشمند كه مسير صعود ايران به جام جهاني را هموارتر از گذشته كرد.
به گزارش « اعتماد» درحالي كه هواداران احساس خوبي بابت اين پيروزي داشتند كادرفني و برخي بازيكنان تيم ملي صحبتهايي را مطرح كردند كه كام جامعه فوتبال را تلخ كرد.
امير قلعهنويي، سرمربي تيم ملي در كنفرانس خبري بعد از بازي هواداران را به دو دسته واقعي و غيرواقعي تقسيم كرد. سردار آزمون همين كار را با كارشناسان كرد؛ كارشناساني كه به درد تيم ملي ميخورند و آنهايي كه به درد تيم ملي نميخورند. سرمربي تيم ملي از رييس صداوسيما انتقاد كرد كه چرا تريبون را دراختيار برخي كارشناسان قرار ميدهد. كريم انصاريفرد، بازيكن سابق تيم ملي كه در اردوهاي اخير دعوت نميشود به محمد سيانكي، گزارشگر بازي توپيد و او را بيادب و گزارشش را بيمعني و پوچ خواند و الي آخر.
چنين فضايي باعث شد مخاطبان تصور كنند همه اعضاي تيم ملي منتظر يك برد پرگل بودند تا بتوانند با منتقدان يا به قول خودشان آنهايي كه غرضورز هستند، تسويهحساب كنند. چنين رويكردي حس منفي بين رسانهها و هواداران به وجود آورد. در همين رابطه بايد به چند نكته اشاره كنيم:
پيروزي 4 بر يك مقابل قطر اتفاق خوبي است اما نه آنقدر كه بخواهيم از آن حماسه بسازيم. در سابقه تقابلهاي ايران با قطر تنها دو برد در ديدارهاي رسمي سهم عنابيها بوده است. يكي انتخابي جام جهاني 1998 فرانسه و ديگري نيمهنهايي جام ملتهاي آسيا 2023 كه همين سال گذشته برگزار شد و ايران با شكست 3 بر 2 برابر حريف باز هم از رسيدن به فينال جام ملتها باز ماند. تيم ملي با كادر مربيگري فعلي خودشان با شكست برابر قطر در جام ملتها رقيب را بزرگ كردند و حالا با پيروزي برابر اين حريف كه اتفاقي طبيعي در تاريخ فوتبال ايران است فرصت را براي تاختن به منتقدان فراهم ديدند. اين مساله از ديد هواداران مخفي نمانده است. نكته بعدي اينكه گشوده شدن نطق بعد از پيروزي كار آسان و البته نچسبي است. كادرفني و بازيكنان چرا بعد از تساوي مقابل ازبكستان اينچنين به منتقدان حمله نكردند؟ چرا حتي بعد از برد خفيف يك بر صفر مقابل قرقيزستان خبري از چنين اظهاراتي نبود؟ آيا كادرفني و بازيكنان نميدانند بازيهاي بعدي هم در كار است؟ آيا نميدانند هميشه قرار نيست مقابل تيمهاي ملي مقابل قطر و كرهشمالي و قرقيزستان به ميدان بروند؟ به هر حال مسابقات بزرگتر و رقباي قدرتمندتر هم در راه هستند. ما اميدواريم تيم ملي در همه بازيها از برزيل گرفته تا گوام موفق شود اما كاش آنها كه اينچنين بيمحابا مشغول دستهبندي كارشناسان و منتقدان و هواداران هستند آن زمان همچنين جسارتي در خود ببينند. اينگونه نباشد كه دوستان بعد از نمايش ضعيف بروند سراغ داور و كيفيت بد زمين و بعد از برد سينه هل من مبارز بطلبند.
نكته بعدي سوالي است از سرمربي تيم ملي! آيا شما تازه وارد فوتبال ايران شدهايد؟ ميدانيم كه چنين نيست پس چرا طوري برخورد ميكنيد كه انگار مانند مربيان خارجي تازهوارد همين امروز و به ناگهان با فوتبال ايران مواجه شديد؟ در همه ادوار تاريخ فوتبال ايران تيم ملي، كادرفني و بازيكنان موافقان و مخالفاني داشتهاند. همين دوره قبل مگر اسكوچيچ با وجود 13 برد از 14 بازي تحقير نميشد؟ مگر به او نميگفتند مربي «خونه به خونه»؟ مگر دوران كيروش و برانكو و بلاژويچ يادمان رفته؟ نميشود كه به هواداران و كارشناسان گفت يا موافق باشيد يا حرف نزنيد! آنهم در حوزه فوتبال كه عميقا با احساسات مخاطبانش گرهخوردگي دارد. آقاي قلعهنويي! بپذيريد كه عدهاي از شرايط فعلي راضي نيستند و انتقاد ميكنند. قرار نيست همه بهبه و چهچه كنند. شما عملكردتان را ارتقا بدهيد، آن وقت وقتي كارشناس يا رسانهاي غرضورزي كرد، خود هواداران تيم ملي آنها را پس ميزنند.
نكته پاياني، بخشي از جامعه با تيم ملي همدل نيست. به هزار و يك دليل. از داستانهاي اعتراضات سال 1401 بگيريد تا ماجراي پاداش خودروهاي چند ده ميلياردي و... توضيح هم فايده ندارد چون پاي قلب و احساسات در ميان است. بدون شك بازگرداندن اين دسته از هواداران و تحقق شعار «يك ملت يك ضربان» كنار تيم ملي با چنين مصاحبههايي صورت نخواهد گرفت كه هيچ كار را بدتر هم ميكند. يكي از دلايل عمده نچسب شدن برخي ستارههاي تيم ملي و اعضاي كادرفني خودستايي بيش از اندازه است. در اين روزها كه بحث «بهترين نسل تاريخ فوتبال ايران» بسيار رواج دارد و تقابل نسل 98 با نسل فعلي شكل گرفته بايد يادآور شويم كه نسل بازيكنان سال 98 هيچوقت زماني كه فوتبال بازي ميكردند ادعاي بهترين بودن نكردند. زمان گذشت و برخي به خاطر اتفاق مهم صعود به جام جهاني 98 كه فوتبال ايران را چند پله ارتقا داد به آن نسل عنوان بهترين را اعطا كردند. برخي بازيكنان آن نسل كه ميگويند ما بهترين هستيم به خاطر همين است. برخي ديگر هم در تقابل با اظهارات بازيكنان اين نسل چنين اظهاراتي را به زبان ميآورند. اينكه بازيكنان در دوراني كه هنوز مشغول بازي هستند خودشان را بهترين بدانند ايجاد دافعه ميكند. تبديل شدن به بهترين نيازمند قضاوت تاريخ است. پس شايد بهتر باشد اعضاي فعلي تيم ملي كمي تواضع داشته باشند. صعود به جام جهاني، برد مقابل قطر و قرقيزستان پيش از اين در فوتبال ايران تجربه شده. حتي سه قهرماني متوالي در جام ملتها يا پيروزي در جام جهاني.
مسيري كه اعضاي تيم ملي بايد در پيش بگيرند مشخص است: سكوت و سكوت و تلاش. منتقدان اظهارنظر ميكنند، هواداران هورا ميكشند يا شعار حياكن رهاكن سر ميدهند، صداوسيما ميزگرد ميگذارد، رسانهها تحليل ميكنند. همه اينها هست اما درنهايت آنچه باقي ميماند عملكرد تيم ملي است. پاسخگويي به منتقدان آنهم در روز برنده شدن فقط نفرت ميزايد.