زمان دفاع و استحكام يا باز كردن زخمهاي كهنه؟
ديگري حالا را وقت مناسبي براي فلسفه اخلاق دانسته، رندانه دور كردن خطر از كشور را به صلاحيت اخلاقي حكومت متصل ميكند؟!
ظاهرا در نظر برخي ما وقتي بايد از كشور خود دفاع كنيم و مثلا بر مالكيت جزاير سهگانه پاي بفشريم كه اينجا همه چيز در اوج خوبي و آزادي و رفاه و كارآمدي باشد؟ كوچكترين نارضايتي دليل موجه آقايان و خانمها حجت موجه عدم دفاع از كشور است و اگر تعارفات را كنار بگذاريم تا همينجا كوتاهي كردهايم كه به بيگانگان براي جسارت به ايران چراغ سبز نشان ندادهايم!!
اما ضروري است اين معاني را كمي باز كنيم تا حداقل كمتر از 40 سال از يك سوراخ دو بار گزيده نشويم. جنگ تحميلي چگونه آغاز شد و چگونه ادامه يافت و با فداكاري چه كساني از كشور حفاظت به عمل آمد؟
دلايل طمع صدام بسيارند و عدم تجربه تصميمگيران را هم ميتوان در شمار علل وقوع جنگ دانست. اما كاملا روشن است كه حضور گسترده صدها گروه و جريان سياسي كه بسياري از آنها كوچكترين مسووليتي در قبال خطر براي كشور از خود نشان نميدادند و در دانشگاهها دفتر و دستك راه اندخته بزرگترهايشان بيوقفه در حال مسلح شدن بودند و عده ديگري كه براي تجزيه استانهاي متعدد عملا وارد كار زار شده بودند طمع صدام براي سوءاستفاده را شعلهور ساخت. در همان زمان اگر فارغ از همه انتقادها و آشفتگيها اين بلوغ سياسي وجود داشت كه رفع خطر براي اساس ميهن در صدر اولويتهاست چه بسا جنگي اتفاق نميافتاد. متاسفانه بسياري سر خوش از آزاد شدن طبيعي فضا با انواع انگيزههاي قدرتطلبانه و ايدئولوژيهاي متنوع و بعضا عجيب چهرهاي مخدوش و هرج و مرجگونه و مردمي پر از اختلاف از كشور نشان دادند و حتي محاسبهگران مشاور صدام را هم متقاعد كردند كه هنگام چيدن ميوه ضعف حكومت مركزي در ايران است.
اكنون آيا باز هم شاهد همين معنا نيستيم؟ در خارج از كشور كه رسما انواع گروههاي اپوزيسيون اسراييل را تهيج به حمله ميكنند و در داخل كه چنين امكان فراخي وجود ندارد خناسان لحظهاي را براي تضعيف جبهه ميهندوستان از دست نميدهند. متاسفانه عده ديگري سكوت پيشه كرده و دريغشان ميشود كه براي وطن خود دو كلمه بگويند يا بنويسند و وظيفه خود در قبال مردم را ادا كنند. ما هر زمان از بيگانه ضربه خوردهايم از درون جبهه خودي بوده است. انتقادها فراوان است ولي هنگامي كه تبهكاري آتش در دست ميخواهد خانه شما را بسوزاند هنگام مقصريابي و فلسفهگويي و قيافه منتقد شجاع گرفتن نيست. بياييم براي يكبار هم كه شده در اصل حفظ ميهن و دفاع از آن و دور كردن خطر جنگ اتفاق نظر داشته باشيم و ثانيهاي را براي وفاق و استحكام در مقابل بيگانه ازدست ندهيم. زمان فخرفروشي در انتقاد كردن حالا نيست و افزون بر آن ديگر چه چيزي مانده كه مردم خود علاوه بر دانستن با تمام وجود آن را لمس نكرده باشند؟ متعهدان و دلسوزان بيشتر از تازه به دوران رسيدهها و عالم نماها بر نواقص و خطاها آگاه هستند و بارها به مشفقانهترين وجه جفا و عيوب را گفتهاند ولي موقعشناسي و احساس خطر براي كشور دانش و تعهدي بالا طلب ميكند و با فرصتطلب فاصله نوري دارد.