تور منطقهاي رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان به كشورهاي عرب حوزه خليجفارس ازجمله عربستان و عمان و شمال آفريقا به مصر، نشاندهنده تلاشهاي جمهوري اسلامي ايران در راستاي تقويت ديپلماسي و مديريت تنشها در شرايطي است كه منطقه شديدترين سطح از تنشها را تجربه ميكند. به باور برخي تحليلگران سفرهاي متوالي وزير امور خارجه كشورمان ميتواند فرصتي براي آغاز گفتوگوهاي سازنده و بهبود روابط ميان ايران و كشورهاي عربي باشد. همچنين اين احتمال وجود دارد كه رايزنيهاي متعدد دستگاه ديپلماسي ايران به عنوان گامي موثر در راستاي برقراري ثبات و امنيت در منطقه مورد توجه اين گروه از بازيگران قرار گيرد.تحركات تيم ديپلماتيك دولت آقاي پزشكيان بالاخص بعد از پاسخ موشكي ايران به اسراييل در اول اكتبر در شرايطي سرعت گرفته كه تنشها ميان ايران و اسراييل به عنوان يكي از بازيگران مهم منطقه افزايش يافته است. بنابر تحليلهاي ارايه شده توسط برخي ناظران سفرهاي اخير آقاي عراقچي به و توسل به سياست همسايگي ميتواند زمينهساز فرصتي براي گفتوگو و تبادلنظر درخصوص مسائل مشترك امنيتي و در نهايت كاسته شدن از سطح درگيريها ميان تهران و تلآويو تلقي شود. اضافه شدن مصر به عنوان يكي از بازيگران كليدي خاورميانه در ليست مقاصد سفرهاي وزير امور خارجه كشورمان در شرايط كنوني توجه گروهي از تحليلگران را به خود جلب كرده است، چراكه اين سفر در شرايطي انجام ميشود كه دو بازيگر به لحاظ ايدئولوژي و فراتر از آن در حوزههاي سياسي و ديپلماسي اختلافاتي دارند. روابط ايران و مصر به عنوان دو كشور بزرگ اسلامي، همواره تحتتاثير تاريخچهاي پيچيده و تنشآلود قرار داشته است. با اين حال، در شرايط كنوني كه خاورميانه با چالشهاي جدي نظير بحرانهاي امنيتي، اقتصادي و اجتماعي مواجه است، نياز به همكاري و گفتوگو ميان اين دو كشور بيش از پيش احساس ميشود. با توجه به وضعيت بحراني كه اكنون در منطقه حكمفرما شده است و همچنين تاريخچهاي كه از روابط چالش زاي ايران و همسايگان وجود دارد، به نظر ميرسد همكاريهاي امنيتي و اقتصادي بهويژه با نقشآفريني بازيگر تاثيرگذاري مانند مصر ميتواند به ايجاد ثبات و امنيت در منطقه كمك بسزايي كند.
به همين بهانه روزنامه اعتماد با هدف واكاوي سفر وزير امور خارجه كشورمان به قاهره بعد از 14 سال و همچنين ديدار با سران اين كشور، با سيد عبدالامير نبوي عضو هيات علمي گروه مطالعات منطقهاي دانشگاه تهران و پژوهشگر مسائل خاورميانه و شمال آفريقا گفتوگو كرده است.نبوي در راستاي تحليل چرايي اهميت انتخاب مصر به عنوان يكي از مقاصد مهم تورهاي منطقهاي آقاي عراقچي گفت: عليرغم چالشهاي متعددي كه ميان تهران و قاهره طي سالهاي متمادي وجود داشته است اما اين كشور نقش بسزايي در حل پرونده فلسطين و مقوله برقراري آتش بس ايفا كرده است. نبوي با استناد به بازيگري مصر به منظور پايان دادن به بحرانهاي تنش زاي كنوني در منطقه نيز بر اين باور است كه مصر داراي روابط استراتژيكي با كشورهاي عرب منطقه و از طرفي داراي قراردادهاي استراتژيكي با بازيگران فرامنطقهاي ميباشد، لذا نوع بازيگري قاهره در منطقه ميتواند نقش بسزايي در مهار تلآويو به منظور بازگشت صلح و امنيت به خاورميانه ايفا كند.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد:
به نظر ميرسد در شرايط كنوني كه منطقه در آستانه رويارويي تمامعيار قرار دارد، سفر منطقهاي آقاي عراقچي به قاهره حامل پيام ويژهاي باشد. اين امر بهويژه از آن جهت حائزاهميت است كه ايران و مصر از منظر ايدئولوژي و فراتر از آن در حوزههاي سياسي و ديپلماسي اختلافاتي دارند. سفر هيات ديپلماتيك ايراني و ديدار وزير امور خارجه كشورمان با رييسجمهور مصر چه معنايي دارد و چه پيام خاصي را ميتواند به همراه داشته باشد؟
براساس آنچه كه از طريق رسانههاي رسمي اعلام شده است سفر آقاي عراقچي در راستاي دو هدف اصلي انجام شده است: اولين هدف پيگيري سياست ارتقاي روابط دو كشور همزمان با مديريت تحولات اخير بوده است. البته بعد از پايان جنگ ايران و عراق تلاش دولتمردان ايراني همواره در راستاي افزايش تعامل ميان طرفين بوده است و تلاشهايي جهت تنشزايي نيز در دولتهاي مختلف جمهوري اسلامي نيز انجام شده است. در اين زمينه تجاربي از تلاشهاي مقامات ايراني برجاي مانده، به عنوان نمونه در زمان رياست آقاي هاشميرفسنجاني دفتر حفاظت منافع دو كشور راهاندازي شد و نيز ديداري ميان روساي جمهور دو كشور در ژنو در زمان رييس دولت اصلاحات انجام شد. اين روند در ادوار بعدي و در دولتهاي بعدي در راستاي بهبود روابط ميان تهران و قاهره ادامه پيدا كرد. لذا طي سالهاي گذشته تلاش ايران براي حل و فصل مشكلات موجود و رفع سوءتفاهمات و درنهايت ارتقاي مناسبات جريان داشته است. مساله اينجاست كه تمامي تلاشهاي صورت گرفته با گامهاي محتاطانه مصر روبهرو شده است و اين رويكرد همچنان ازسوي طرف مصري ادامه دارد، چراكه نگاه اين كشور به ايران فراتر از روابطي در قالب دو واحد ملي است. در واقع، مصر همواره به جايگاه و نقش منطقهاي هر دو كشور (مصر و ايران) و پروندههاي متعددي كه ميان طرفين وجود دارد، توجه داشته است. ذكر اين نكته اهميت دارد كه دفتر حفاظت منافع دو كشور هماكنون نقشي فراتر از وظايف تعيين شده براي اين نهاد ايفا ميكنند، به گونهاي كه ميتوان گفت در سطحي بالاتر از يك دفتر فعاليت دارد، اما برقراري روابط رسمي و راهاندازي سفارتخانه دو بازيگر منوط به حل مسائل و رفع نگرانيها و سوءتفاهمات متعددي است كه وجود دارد. براي نمونه، مصر هيچگاه روابط راهبردي و نزديك خود را با كشورهايي چون عربستانسعودي، بحرين، كويت، امارات متحده و اسراييل ناديده نميگيرد، همچنانكه در اين راستا روابط راهبردي و نزديك خود با ايالاتمتحده و اتحاديه اروپا را قرباني تعامل با ايران نميكند، به همين دليل است كه مصريها احياي روابط با ايران را در چارچوب منطقهاي و برآورد وضعيت دقيق و نظر واقعي دولت در ايران ميدانند. هدف دوم سفر وزير امور خارجه كشورمان به قاهره در چارچوب ديپلماسي ديرهنگام براي مديريت تنشهاي حاكم بر منطقه قابل تحليل و ارزيابي است.
مراد از ديپلماسي ديرهنگام چيست؟آيا تور ديپلماتيك منطقهاي آقاي عراقچي و بهطور مشخص سفر ايشان به مصر نتيجهبخش بوده است؟
ابتدا به بخش نخست سوال شما بپردازم، طي ماههاي اخير تنش در منطقه بهشدت افزايش پيدا كرده است. اگر عمليات 7 اكتبر در ابتدا درگيري ميان نيروهاي حماس و ارتش اسراييل تلقي ميشد، اكنون جبهههاي گوناگوني در لبنان، سوريه، يمن و عراق فعال شده است، ضمن آنكه تنشها ميان تهران و تلآويو هم شدت گرفته است. در اين زمينه شاهد ترور شهيد اسماعيل هنيه در تهران و نيز دو عمليات مستقيم موشكي ايران به سمت اسراييل بودهايم. افزايش تنشها در منطقه و آسيبي كه به تمامي بازيگران وارد خواهد شد، سبب شده است نگرانيها از بروز جنگ گسترده منطقهاي به وجود بيايد. طبيعتا دولتمردان ايران نيز نگران اين وضعيت هستند. در ارتباط با موفقيتآميز بودن سفرهاي ايشان بايد گفت: وزير خارجه كشورمان سعي كرده با سفر به كشورهاي مختلفي مانند عربستان، عمان، تركيه و مصر رايزنيهايي را با هدف مديريت تنش و كنترل بحران كنوني انجام دهد، اما اينكه اين تلاشها تا چه حد موفق بوده است منوط به عوامل مختلفي است. از همين منظر به نظر ميرسد تسريع تحركات ديپلماتيك كشورمان طي روزهاي اخير اقدامي مهم اما ديرهنگام است. ايران ميبايست خيلي زودتر در مسير احيا و ارتقاي روابط با كشورهاي عرب منطقه با موضعي فعال وارد ميدان ميشد، ولي ميبينيم براي نمونه احياي روابط با عربستان با ميانجيگري چين صورت گرفت. اينكه نظرات و ارزيابيهاي دستگاه ديپلماسي تا چه حد بر نهادها و جريانات داراي قدرت تصميمسازي و تصميمگيري در ايران اثرگذاري داشته باشد خود مسالهاي است. در هر صورت و در يك نگاه كلان، جايگاه و نقش منطقهاي ايران به دلايل مختلف تحتتاثير قرار گرفته اما همزمان شاهد هستيم كه كشورهايي مانند قطر، امارات، عربستان و تركيه در تعيين فعل و انفعالهاي منطقهاي و چانهزني موثر با بازيگران فرامنطقهاي نقشآفريني ميكنند. اخباري كه به طور مستمر از گستردهتر شدن دامنه تحريمها و آثار روشن كاهش روابط اقتصادي و سياسي با ايران ميشنويم نشان ميدهد نقش ايران به عنوان بازيگر مهم اقتصادي و سياسي در منطقه تحت تاثير قرار گرفته است.
شما فرموديد رويكرد مصر و ايران فراتر از روابط ملي و ميان دولتي به نوع مناسباتي ميان طرفين منوط است، بهطور مشخص در ارتباط با مساله فلسطين نيز دو بازيگر از استراتژيهاي متفاوتي پيروي ميكنند و به لحاظ تاكتيكي اختلافهايي دارند.در چنين قابي تعامل چگونه قابل تبيين است؟
ازجمله موضوعات مهم و مناقشهبرانگيز ميان تهران و قاهره نحوه بازيگري ايران در پرونده فلسطين و لبنان، نوع رابطه ايران با ديگر كشورهاي عربي و همچنين روند صلح كشورهاي عربي و اسراييل است. مصر از طرفي روابط استراتژيك و مهمي با اسراييل، ايالاتمتحده و اتحاديه اروپا دارد و از طرف ديگر داراي روابطي نزديك با تشكيلات خودگردان است. چنانكه اشاره شد، نوع رابطه ايران با كشورهاي عربي منطقه هم براي قاهره اهميت دارد. البته گاه و در برخي موضوعات خاص همسوييهايي نيز ديده شده است، مانند ديدگاه دو كشور نسبت به بحران سوريه. اما افتراقات و اختلافات جدي ميان تهران - قاهره به قوت خود باقي است و قاهره ميداند حل اين مشكلات -و اصولا بسياري از مسائل خاورميانه- صرفا دراختيار وزارت خارجه نيست و نهادهاي ديگري ميبايست در فرآيند تصميمسازي مشاركت كنند. ذكر اين نكته درباره روابط ميان ايران و مصر هم اهميت دارد كه قاهره توانسته طي يك دهه اخير با تمامي كشورهاي عربي منطقه و همچنين تمامي بازيگران بزرگ فرامنطقهاي روابط متوازن و چندگانهاي برقرار كند. براي نمونه، اين كشور در عين اينكه رابطه نزديكي با اسراييل، اتحاديه اروپا و امريكا دارد، روابط خود را با چين و روسيه نيز ارتقا بخشيده است. اين سياست فضاي بيشتر و مناسبتري براي بازيگري و كنشگري مصر در منطقه فراهم كرده است، برخلاف ايران كه روابطش با كشورهاي مهم منطقهاي و فرامنطقهاي در طول سالها فراز و فرودهايي را تجربه كرده است.
با وجود شرايط پرتنش حاكم بر منطقه و براساس تحليل گروهي از ناظران، احتمالا آقاي عراقچي با هدف ارايه ابتكار عملي در راستاي كاهش تنشها و احياي صلح و امنيت در خاورميانه، مقصد قاهره را انتخاب كردهاند. اين گزاره تا چه اندازه قابل قبول است؟ اگر چنين ابتكار عملي از سوي ايران وجود داشته باشد چه گمانهزنيهايي در ارتباط با مفاد احتمالي طرح ابتكاري پيشنهادي مطرح است؟
بررسيها و تحليلها معمولا برمبناي همان مباحثي است كه توسط مجاري رسمي و مقامات دو كشور اعلام ميشود. اما فارغ از اين مسائل و در بعدي كلانتر هرگونه ابتكار عمل و ايفاي نقش موثر منوط به وزن هر كدام از بازيگران است. در واقع يك كشور بايد به عنوان يك بازيگر متعهد و مسووليتپذير نزد ساير كشورها شناخته شود و نيز از توانايي ديپلماتيك و انعطافپذيري لازم برخوردار باشد. با وجود اين تصوير و توانايي است كه هر گونه ابتكار عملي پيش خواهد رفت.
شما به نقشآفريني مصر و فضاي گسترده براي مانور اين كشور به واسطه همصدايياش با بازيگران منطقهاي و فرامنطقهاي اشاره كرديد، با اين همه شاهد بوديم كه تلاشهاي مصر براي برقراري آتشبس از زمان آغاز جنگ غزه، مكررا با ناكاميهاي متعددي مواجه شده و عملا به نتايج ملموسي نرسيده است. جمهوري اسلامي ايران براساس كدام متغير يا گزارهاي رايزني با مقامات اين كشور را در دستور كار خود قرار داده است؟
شتاب تحولات و همچنين حاكميت كابينه راديكال در اسراييل امكان مذاكره موفق و تحقق آتشبس را كاهش داده است. از طرفي ديگر منفعت عموم بازيگران آن بوده است كه حماس و حزبالله لبنان هدف قرار بگيرند. لذا هرچند مصر و ساير كشورهاي عربي در موارد متعدد تلاش كردند مذاكرات آتشبس به موفقيت برسد، به دليل منافع بازيگران فرامنطقهاي و همچنين حاكميت يك كابينه راديكال در تلآويو شانس موفقيت مذاكرات نه در قاهره بلكه در هر كشور ديگر نيز كاهش پيدا ميكرد، هرچند كه ذكر اين نكته لازم است كه تعداد زيادي از كشورهاي منطقه نيز از تضعيف حماس و حزبالله لبنان سود ميبرند. مصر همواره يك بازيگر مهم در پرونده فلسطين و نيروهاي فلسطيني بوده است و جايگاه و نقش اين بازيگر از زمان جمال عبدالناصر تاكنون پررنگ بوده است، البته به جز مقاطعي مانند امضاي قرارداد كمپ ديويد كه نوع بازيگري مصر تغيير كرد. در نتيجه، سفر آقاي عراقچي به قاهره اقدام درستي است. ايران همچنان يك كشور پهناور در منطقه است كه اهرمهاي قدرت چون قدرت نظامي را دراختيار دارد. بنابراين رايزني با تمامي بازيگران مهم دخيل در پرونده فلسطين ازجمله مصر اقدام درستي بوده است. حتي تلاش براي ارتقاي روابط دو كشور نيز لازم است. اما كنشگري موثر و موفق در يك بحران و تلاش براي مديريت و مهار تنش منوط به متغيرهاي مختلف و بهرهگيري از منابع گوناگون قدرت است و صرف يك نيت خوب نميتواند هدفي خاص را برآورده كند.
عليرغم مناسباتي كه ميان قاهره و واشنگتن برقرار است و همچنين مشخصا لحاظ كردن قرارداد صلح اين كشور با اسراييل، آيا مصر از اهرمهاي ويژهاي براي تحت فشار گذاشتن امريكا و اسراييل به منظور مهار اقدامات تهاجمي تلآويو و درنهايت پايان درگيريها برخوردار است؟
مصر از رهگذر قرارداد كمپ ديويد به منافع اقتصادي، نظامي و امنيتي زيادي دست يافت و خود را از درگيري در جبهههاي گوناگون و بيثمر رها كرد. به ياد داشته باشيم كه عمليات 7 اكتبر براي مصر نيز نگرانيهاي جديد و مهمي را ايجاد كرده است. اين كشور بعد از 2011 شاهد ناامني در كشور همسايه غربي خود؛ يعني ليبي، بوده است؛ ناامنيهايي كه تا به امروز ادامه دارد و گاهي نيز شدت ميگيرد. اين كشور طي يك سال و نيم اخير شاهد جنگ داخلي در كشور جنوبي خود، يعني سودان، بوده است كه باعث شده مرزهاي جنوبي ناامن شود و سيل پناهندگان به اين كشور سرازير شود. مصر با يك كشور جنوبيتر خود، يعني اتيوپي، بر سر نحوه بهرهبرداري از آبهاي نيل داراي اختلافات و مناقشاتي است. لذا عمليات يكساله اخير در مرزهاي شرقي نگرانيهاي جديد امنيتي براي مصر به وجود آورده است، به ويژه آنكه در شرايط كنوني اين امكان وجود دارد كه دستكم يك ميليون مهاجر فلسطيني، راهي اين كشور شوند. ازسوي ديگر، در اين مدت عبور و مرور كشتيها و نفتكشها در درياي سرخ مورد تهديد حوثيها قرار گرفته است و اين امر سبب شده كه درآمدهاي مصر از طريق كانال سوئز كاهش چشمگيري پيدا كند. لذا ميبينيم طي يك سال اخير دو پرونده به نگرانيهاي مصر اضافه شده است: مساله غزه و امنيت مرزهاي شرقي و امنيت عبور و مرور كشتيها و نفتكشها از درياي سرخ. تلاش مصر براي مهار بحران و تحقق آتشبس در غزه تلاشي دوسويه بود؛ هم براي كاهش بحران در مرزهاي شرقي خود و هم كنترل كابينه راديكال در تلآويو. اما شتاب تحولات و نحوه بازيگري بازيگران فرامنطقهاي و حمايت همهجانبه آنها از اسراييل سبب شده كه روند امور از دست صرفا يك بازيگر منطقهاي خارج شود. لذا اين تنها مصر نيست كه همچنان نتوانسته روند امور را كنترل كند، ساير بازيگران نيز نتوانستهاند اقدام اثرگذار چنداني داشته باشند. به نظر ميرسد منافع مختلف و گاه متضاد بازيگران مختلف باعث شده كه نوعي اجماع جهاني براي حل مهمترين بحران كنوني منطقه شكل نگيرد.
ايران با محور مقاومت بالاخص حوثيها روابط نزديكي دارد، آيا نميتوان گفت كه نزديكي تهران با اين گروه ميتواند اهرم چانهزني در دستان تهران باشد تا با توسل بدان بتوانند بخشي از خواستههاي خود را در تعامل با منطقه محقق كنند؟ اين سوال از اين منظر با اهميت است كه فعل و انفعالهاي اين گروه از بازيگران بالاخص حوثيها به تهديدي براي منافع بازيگران عرب حاشيه خليجفارس و حتي مصر تبديل شده است.
خير. به اين دليل كه تلقي كلي اين است كه ايران بر برقراري روابط با قاهره و تعامل با ساير كشورهاي عرب حاشيه خليجفارس تاكيد دارد. لذا عملكرد حوثيها ممكن است در سطح تاكتيكي براي ايران و همچنين در مقطعي از زمان فايده داشته باشد اما فعل و انفعال اين گروهها در بلندمدت براي ايران در منطقه ختم دستاوردهاي استراتژيك به دنبال نخواهد داشت.