سفر مسعود پزشكيان به روسيه در ميانه تنشهاي فزاينده ميان ايران و اسراييل، ميتواند نشاندهنده تداوم تلاشهاي ديپلماتيك ايران براي تقويت روابط خود با يكي ديگر از بازيگران كليدي در خاورميانه باشد. در شرايطي كه احتمال افزايش درگيريها ميان تهران و تل آويو به دليل حملات متقابل و تهديدات امنيتي افزايش يافته نميتوان از بازيگري روسيه به عنوان يكي از قدرتهاي فرامنطقهاي تاثيرگذار در منطقه چشمپوشي كرد. به باور گروهي از ناظران اين سفر ميتواند فرصتي براي ايران باشد تا از حمايتهاي روسيه در برابر تهديدات اسراييل بهرهبرداري كند و احتمالا ميتواند به مسكو اين امكان را بدهد كه نقش ميانجيگري و ثبات بخشي را در منطقه ايفا كند. اين گروه از ناظران در رابطه با بازيگري مسكو درميانه تنشهاي فزاينده كنوني در منطقه اينگونه تحليل ميكنند كه روسيه با توجه به منافع استراتژيكي كه در خاورميانه دنبال ميكند به دنبال حفظ تعادل ميان ايران و اسراييل است. انديشكده كارنگي طي گزارشي درباره نحوه بازيگري روسيه در مديريت بحراني كنوني منطقه ادعا كرده است كه روسيه نميتواند و نخواهد توانست ايران را در مواجهه با اسراييل و ايالاتمتحده ياري كند. اين انديشكده در راستاي چرايي ارايه اين تحليل مدعي شده است كه مسكو به قدري در اوكراين درگير است كه زمان لازم براي جنگ ديگري را ندارد. از همين رو، به نظر نميرسد كه روسيه به دنبال درگير كردن خود براي پيشبرد منافع ايران باشد. اين درحالي است كه بر اساس تحليل گروهي ديگر از ناظران با وجود اينكه اسراييل در تاريخ ۳ اكتبر مواضع مقاومت نزديك پايگاه حميميم متعلق به سوريه را هدف حملات هوايياش قرار داد و طي اين حملات برخي از موشكهاي اسراييلي توسط روسيه سرنگون شدهاند اما شانس وقوع رويارويي بين روسيه و اسراييل نيز اندك است و هيچ يك از طرفين تمايلي به قطع روابط ندارند. با باور گروهي از تحليلگران اما جنگ تمامعيار بين ايران و اسراييل قطعا مورد استقبال روسيه نخواهد بود، چراكه حملات احتمالي به زيرساختهاي ايران ميتواند پروژههاي مشترك روسي-ايراني را مختل كند و همچنين مسكو از ديدن اينكه اسراييل و ايالاتمتحده يكي از معدود شركاي بينالمللي قابل اعتماد ش يعني ايران را هدف حملات (ادعايي) قرار بدهند، خوشحال نخواهد شد. گفتني است انديشكده كارنگي در ادامه گزارش ادعايي خود در رابطه با چگونگي نقشآفريني روسيه در مديريت تنشهاي كنوني آورده است كه در عين حال، وقوع جنگي فراگير براي كرملين فاجعهبار نيز نيست چرا كه به ادعاي اين موسسه مطالعاتي روسيه بهطور فزايندهاي وابستگي كمتري به تجهيزات نظامي ايراني دارد. اين رسانه در ادامه تحليل خود ادعا كرده است تجارت با ايران نيز براي اقتصاد روسيه نسبتا ناچيز است و تنها حدود يك درصد از كل گردش مالي اين كشور را تشكيل ميدهد. بنابراين، حتي توقف كامل تجارت با ايران نيز زيان عمدهاي به اين كشور نميرساند. اين انديشكده همچنين مدعي شده است كه ممكن است براي روسيه درگيري تمامعيار در خاورميانه مزايايي نيز به همراه داشته باشد. از جمله اين مزايا ميتواند نوسانات چشمگير قيمتهاي جهاني نفت و افزايش درآمد نفتي روسيه باشد.
به اين بهانه و در راستاي چرايي اهميت سفر رييسجمهوري كشورمان به روسيه در شرايطي كه منطقه در آستانه وقوع جنگي فراگير قرار دارد و تحليل مواضعي احتمالي كرملين در قبال تشديد احتمالي تنشها، روزنامه اعتماد با رحمان قهرمان پور كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. قهرمانپور در پاسخ به اين سوال «اعتماد» كه اساسا مسكو در قبال گسترش احتمالي درگيريها ميان تهران و تلآويو چگونه نقشآفريني خواهد گفت: براي روسيه دشوار خواهد بود تا براي مديريت تنشها و بحران كنوني در منطقه به تمامي اهرمهاي خود متوسل شود، چرا كه اين كشور در حال حاضر تقابل همهجانبه با بلوك غرب در جنگ اوكراين را تجربه ميكند كه به مراتب حياتيتر از درگير شدن اين بازيگر در بحرانهاي كنوني خاورميانه است.
مشروح اين گفتوگو در ادامه ميآيد:
همزمان با افزايش تنشها در منطقه نقش بازيگران فرامنطقهاي بهطور مشخص روسيه و چين كه با ايران و پادشاهيهاي حاشيه خليجفارس روابط نزديكي دارند، برجستهتر شده است، در اين چارچوب، رويكرد و استراتژي مسكو را در ارتباط با خاورميانه چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در رابطه با بازيگري روسيه در مديريت تنشهاي كنوني بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه اين كشور به صورت بالقوه تواناييهاي قابلتوجهي براي تاثيرگذاري در بحرانهاي خاورميانه را داراست. اما تبديل تواناييهاي بالقوه به توانايي بالفعل در شرايط فعلي دشوار است. به اين دليل كه روسيه درگير بحراني بزرگ به نام جنگ اوكراين است. در همين راستا بايد گفت، روسيه در بحران اوكراين فقط در حال جنگ با يك كشور نيست بلكه روياروي مجموعهاي از كشورها يعني بلوك ليبرال دموكراسي در اروپا و آسيا قرار گرفته است. از ژاپن و استراليا و نيوزلند گرفته تا كرهجنوبي و اتحاديه اروپا و كانادا و امريكا در نبرد اوكراين به نفع كي يف مشاركت دارند. بنابراين روسيه ماموريت دشواري پيش روي خود خواهد داشت. چنان كه شاهد بوديم از سال 2022 تاكنون كرملين نتوانسته است جنگ اوكراين را به پايان برساند چرا كه اين رويارويي هزينههاي بسياري را از نظر نيروي انساني برايش به دنبال داشته است. لذا روسيه با وجود دارا بودن تواناييهاي بالقوه در شرايط فعلي توان عملي چنداني براي تاثيرگذاري بر تحولات منطقه را ندارد. هرچند كه از ميانجيگري ميان تهران و تلآويو حمايت ميكند اما واقعيت امر اين است كه به دليل درگير شدن در جنگ اوكراين توانايي روسيه محدود شده است. به باور تحليلگران روسيه بحران در خاورميانه به اين زودي به پايان نخواهدرسيد. بنابراين اگر روسيه قصد مديريت بحرانها را در نظر داشته باشد اين بدان معنا نيست كه اين دخالت لزوما نتيجه بخش باشد. لذا تحليلهاي اينچنيني نشان ميدهد كه روسيه در عمل واجد چنين توانايي نيست.
گروهي از ناظران با اشاره به تداوم جنگ در اوكراين براين باور ادعايي هستند كه افزايش تنشها در خاورميانه، تنشهايي مديريت شده، در راستاي منافع كرملين قراردارد، بالاخص آنكه ايالاتمتحده شايد ناچار شود بيش از شرق اروپا بر غرب آسيا متمركز شود؟ اين فرضيه تا چه اندازه قابل قبول است؟
در نگاه اول چنين به نظر ميرسد كه بحرانهاي خاورميانه ميتواند توجه غرب و اروپا و ناتورا از اوكراين به سمت خاورميانه جلب كند؛ اما واقعيت امر اين است كه جنگ احتمالي در خاورميانه موجب نميشود تا جنگ در اوكراين براي بازيگران اروپايي و امريكا بياهميت شود، چراكه جنگ اوكراين تهديد بسيار جدي براي اروپا محسوب ميشود. كشورهايي مانند آلمان و حتي سوئد و فنلاند كه مواضع بيطرفانهاي داشتند نيز نگران تداوم و نتيجه اين درگيري هستند. فرانسه و بريتانيا نيز در صف اول مخالفت با روسيه قرار گرفتهاند. اما اين مقوله كه در صورت وقوع رويارويي در خاورميانه امريكا و اروپا ناگزير هستند بخشي از انرژي و هزينههاي خود را در منطقه صرف كنند، درست است اما به اين واقعيت نيز بايد توجه داشت كه در مقام مقايسه حتما معماري امنيتي اروپا و منطقه اروپا براي غرب بسيار مهمتر از خاورميانه است. واقعيت تلخ ديگر اين است كه اهميت خاورميانه در سياست جهاني رو به نزول است. كشورهاي خاورميانه در عرصه بينالمللي، در حوزههاي اقتصادي و تكنولوژيك و ساير مولفههاي قدرت، قدرت مانور چنداني ندارند. حداقل تا همين اواخر عمده اين كشورها صادركننده نفت بودند. به عنوان مثال اگر جايگاه خاورميانه را با جايگاه تايوان در سياست خارجي و فناوري پيشرفته هوش مصنوعي مقايسه كنيم شاهد هستيم كه متاسفانه اهميت خاورميانه در سياست جهاني در دو دهه گذشته رو به كاهش بوده است. اين مساله باعث شده است كه امريكاييها و اروپاييها به رغم اينكه در ظاهر خودشان را درگير اين بحران كردهاند اما در واقعيت امر آنگونه كه بايد و شايد دنبال مديريت بحران نيستند و اين واقعيت را ميتوان در سندهاي رسمي اين گروه از بازيگران مشاهده كرد. همچنان كه در يكي از اسناد رسمي اتحاديه اروپا در سال 2019 به صراحت قيد شده است كه خاورميانه منطقهاي است كه همچنان درگير بحران بوده و هست؛ بنابراين اتحاديه اروپا چشماندازي براي بهبود اوضاع در خاورميانه نميبيند. در ادامه اين سند به اعضاي اتحاديه توصيه ميكند كه خودشان درباب نقش آفريني در خاورميانه تصميمگيرنده باشند.
تهران و مسكو فارغ از همكاريهاي نظامي و امنيتي در حوزههاي ژئوپليتيكي و انرژي اختلافهاي جدي با يكديگر دارند. در حوزه ژئوپليتيكي اختلاف ميان دو بازيگر در ارتباط با كريدور زنگزور پررنگ شده، همزمان اين گمانهزني مطرح است كه روسيه تحت فشار تحريمها، خواهان مانور ايران در حوزه انرژي نيست، در اين ميان هم صدايي تاكتيكي مسكو با پادشاهيهاي خليجفارس را هم بايد لحاظ كرد، با درنظر گرفتن اين شكافها، ايران تا چه اندازه ميتواند بر حمايت روسيه متمركز شود؟
واقعيت امر اين است كه آن چيزي كه در سياست بينالملل از آن تحت عنوان اتحاد ايران و روسيه ياد ميشود به واقع اتحادي از جنس اتحاد ميان كشورهاي غربي يا امريكا و ژاپن و ساير بازيگران نيست. روسها همواره به صراحت تاكيد داشتهاند كه همكاري ما با ساير كشورها موردي است و به معناي يك اتحاد فراگير در حمايت از آنها در شرايط بحراني قلمداد نميشود. روسها از ابتدا اين سياست را در پيش گرفتهاند و همچنان به اين سياست تاكيد دارند. حتي درمورد چين هم روسها اصرار دارند كه همكاري با پكن به معناي همسويي با اين بازيگردر همه زمينهها نيست و از همين رو حق اختلاف نظر در باب پارهاي از موضوعات را براي يكديگر به رسميت ميشناسند. در خصوص ايران نيز اين سياست جاري است. درست است كه ايران و روسيه تعاملات نزديكي دارند و گاهي برخي تحليل ميكنند كه دو كشور متحد هستند اما اين امر به اين معنا نيست كه روسيه بخواهد يا بتواند در شرايط حساس كنار تهران قرار بگيرد. حمايت و پشتيباني مسكو از تهران به منافع روسيه منوط است. روسيه نشان داده كه منافع خود را بر هر نوع محاسبات استراتژيك ديگر اولويت ميدهد. به اين معنا كه اگر ميان حفظ منافع روسيه و دفاع از ايران تعارضي به وجود بيايد قطعا اين بازيگر منافع خود را در اولويت قرار ميدهد. اين شكل از همكاري طبيعتا با اتحادي كه ميان ايالاتمتحده و اسراييل وجود دارد متفاوت است. امريكا در بدترين شرايط و حتي در زماني كه تحت فشار قرار دارد و در بازه زماني كه اسراييل در حال انجام جناياتي در منطقه است همچنان از اين رژيم حمايت ميكند. روسيه در سياست خارجي خود چنين اتحادي را با هيچ كشوري برقرار نكرده است. روسيه حتي با كشورهايي مانند قزاقستان و ارمنستان و بلاروس، بازيگراني كه نزديكترين روابط را با مسكو دارند، چنين تعهدي را تعريف نكرده است. نگاه روسيه به اين كشورها از جايگاه برادر بزرگتر است؛ به اين معنا كه روسيه تشخيص ميدهد در چه زماني و در چه شرايطي از اين كشورها دفاع كند.
همزمان و در شرايطي كه معادلات خاورميانه پيچيدهتر شده، غرب و بهطور مشخص بازيگران اروپايي همكاري نظامي و امنيتي تهران و مسكو را بهانه كرده و بدين طريق تهران را به واسطه ادعاي همكاري با كرملين در جنگ اوكراين تحت فشار قرار دادهاند، در چنين شرايطي دستگاه يپلماسي ايران از چه اهرمي براي كاهش تنشها برخوردار است، به گونهاي كه هم بتواند با روسيه همصدا باشد و هم به فشارهاي غرب پايان دهد؟ اصولا ايران در شرايط كنوني قادر هست بستر را براي تنشزدايي با غرب هموار كند؟
درباره مساله اوكراين و تاثيري كه اين بحران بر مناسبات ايران با طرفهاي غربي دارد بايد اين موضوع را در يك تصوير كلانتر درنظر بگيريم. آن تصوير كلان نگاهي است كه غرب به سياست كنوني جهان دارد. غربيها معتقدند كه چند كشور و در راس آنها چين به دنبال تغيير نظم حاكم بر ساختار بينالمللي هستند. از منظر بازيگران غربي، كشورهايي چون چين، روسيه ايران و كرهشمالي. عليرغم اختلافهاي جدي كه با يكديگر دارند، در باب تضعيف نظم بينالمللي همصدا هستند و بنابراين امريكا و اروپا و متحدان آنها درآسيا در مورد اينكه بايد با اين كشورها برخورد و مقابله كنند تقريبا هم نظر ميباشند. هرچند درباره شدت و ميزان برخورد اختلافات نظرهايي وجود دارد. اما تقريبا تمامي كشورهاي بلوك ليبرال دموكراسي يعني امريكا و اروپا و متحدان آنها در آسيا و امريكاي لاتين بر اين باور هستند كه نظم موجود توسط اين گروه از كشورها تهديد شده و بايد تمام تلاش خود را به كار بگيرند تا نظم حاكم تضعيف نشود. مساله اوكراين بخشي از اين نگاه است و محدود به اروپاييها و معماري امنيتي شرق اروپا نيست. در واقع غربيها بر اين باور هستند كه روسيه با آغاز جنگ در اوكراين گام بسيار بزرگي براي تضعيف نظم موجود و نهادهاي آن برداشته است. بنابراين بلوك غرب تمام تلاش خود را به كار گرفته تا مانع از هرگونه اقدام تجديد نظر طلبانه شود. هر كشوري كه به روسيه و چين در اين راستا كمكي كند و با اين دو بازيگر همسو شود از نظر بازيگران غربي كشوري است كه براي برهم زدن و تضعيف وضعيت موجود خيز برداشته است.
آقاي مسعود پرشكيان، رييسجمهوري ايران بعد از نشست عشقآباد، قرار است براي دومين بار با همتاي روسي خود، ولاديمير پوتين در مسكو ديدار داشته باشد، دومين ديدار رهبران دو كشور در ميانه گسلهاي حاكم را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
در باب ديدار آقاي پزشكيان با آقاي پوتين بايد گفت كه به دليل خاص بودن شرايط طبيعتا ايران به رايزني و مشورت بيشتر با روسيه نياز دارد. به اين دليل كه شرايط كنوني بسيار حساس است و روسيه قابليتهاي فني و نظامي دارد و اگر بخواهد ميتواند در اين بحران به نوعي به ايران كمك كند. طبيعتا اين ديدار نشان ميدهد كه تا چه حد وضعيت حاكم بر خاورميانه براي دو طرف اهميت دارد. طبيعتا روسيه نيز تمايل دارد در چنين شرايطي نقش مهمي در بحرانهاي كنوني خاورميانه ايفا نمايد. ايران يكي از بازيگراني است كه ميتواند نقش روسيه را تقويت كند. اما همانگونهكه پيش از اين عرض كردم در واقع صحنه عمل و توانايي روسيه در اين زمينه محدود است. طبيعتا سياستمداران ايراني اين مساله را به خوبي ميدانند. حقيقت آن است كه روسيه در شرايطي نيست كه بتواند در معادلات خاورميانه نقش تاثيرگذار ايفا كند. هر چند طبيعي است كه سياستمداران روس همچنان مدعي نقش آفريني در بحرانهاي بينالمللي هستند، چراكه نميخواهند نقش اين كشور در سياست جهاني تضعيف شود اما با اين وجود بعيد به نظر ميرسد كه روسيه بتواند در شرايط كنوني كه احتمال رويارويي تهران و تلآويو افزايش يافته، نقشي موثر داشته باشد.
تهران و مسكو فارغ از همكاريهاي نظامي و امنيتي در حوزههاي ژئوپليتيكي و انرژي اختلافهاي جدي با يكديگر دارند. در حوزه ژئوپليتيكي اختلاف ميان دو بازيگر در ارتباط با كريدور زنگزور پررنگ شده، همزمان اين گمانهزني مطرح است كه روسيه تحت فشار تحريمها، خواهان مانور ايران در حوزه انرژي نيست، در اين ميان همصدايي تاكتيكي مسكو با پادشاهيهاي خليجفارس را هم بايد لحاظ كرد، با در نظر گرفتن اين شكافها، ايران تا چه اندازه ميتواند بر حمايت روسيه متمركز شود؟
روابط ايران با روسيه ويژگيهاي خاص خود را دارد. اين روابط را نبايد در چارچوب يك اتحاد كلاسيك تعبير كرد و انتظار داشت كه تهران و مسكو در مواقع حساس و استراتژيك با يكديگر همسو شوند. اساسا روسيه با هيچ كشوري چنين رابطهاي را نداشته و ندارد. همچنان كه وقتي به روابط روسيه و تركيه نگاه ميكنيم، تعامل دو بازيگر آميزهاي است از همكاري و اختلاف و رقابت. به اين معنا كه در باب موضوعاتي با يكديگر به صورت موردي همكاري دارند و در برخي مسائل رقابتها تشديد ميشود، از همين رو ميتوان ادعا كرد اين الگو در رابطه با تعامل روسيه با ايران نيز صدق ميكند. تهران با مسكو در باب موضوعاتي اختلافنظر دارد و گاها دو بازيگر در حوزههايي رقابت ميكنند، در همين قاب همكاريها و تعاملهاي موردي نيز ميان طرفين قابل تبيين است. روسيه تمايل ندارد نفوذي كه بعد از جنگ اوكراين در سياست جهاني به دست آورده است را از دست بدهد. اين بازيگر در شرايط كنوني هم با ايران تعامل دارد هم با تركيه و برزيل و هند. عليرغم تمامي فشارهايي كه غرب به هند تحميل كرده، روسيه همچنان روابط خود را با دهلينو فارغ از اختلاف نظرها حفظ ميكند، از همين رو نبايد روابط با روسيه را استثنايي بر اين قاعده بدانيم. روسيه تقريبا در ارتباط با ايران نيز از استراتژي مشابهي پيروي ميكند. روسها انبوهي از توافقها را امضا ميكنند در صورتي كه قادر به اجراي مفادشان نيستند، اين بازيگر همچنين تلاش دارد با اهرمهايي كه در اختيار دارد بازيگران را با خود همسو كرده يا مانع از آن شود تا عليه كرملين و منافع روسيه گامي بردارند. بنابراين وقتي در جريان جنگ قرهباغ، روسيه با ارمنستان عليه آذربايجان همصدا نميشود و تلاش دارد تا در ميانه اين درگيري بيطرف بماند، طبيعي است نميتوانيم انتظار داشته باشيم تا اين كشور در شرايط بحراني در كنار ايران قرار بگيرد. بنابراين نگاه ايران به روسيه بايد واقعگرايانه باشد. روسيه درگير جنگ در اوكراين است و هدف تحريمهاي غرب قرار دارد. همچنين وضعيت اقتصادي مناسبي ندارد؛ جنگ اوكراين بر مسائل اجتماعي و داخلي اين كشور تاثير گذاشته است. از طرفي كمكهاي نظامي غرب به اوكراين همچنان ادامه دارد و عليرغم تمام تهديداتي كه روسيه كرده است ناتو و اتحاديه اروپا دنبال اين هستند كه اوكراين در مجموعه غرب ادغام شود. تمامي اين مولفهها نشان ميدهد كه روسيه انبوهي از موضوعات متعدد را در دستور كار سياست خارجي خود قرار داده و ايران نيز در چنين شرايطي در اولويتهاي اصلي سياست خارجي روسيه تعريف نشده است.