فوتبال باشگاهي ايران؛ ناكام مطلق در آسيا
هواداران راضي به شكستهاي كم گل شدند!
به گزارش «اعتماد»، هفته سوم ليگ نخبگان آسيا با شكست پرسپوليس در مقابل السد قطر و شكست مشابه استقلال مقابل النصر عربستان ادامه پيدا كرد. در سطح پايينتر بازيهاي باشگاهي در آسيا يعني ليگ قهرمانان آسيا، سپاهان هم به الشارجه امارات با نتيجه سه بر يك باخت تا اين هفته نمايندگان فوتبال ايران در ناكامي، هتتريك كرده باشند. مشكلات فوتبال ايران آنقدر زياد است كه كسب نتايج مقطعي نميتواندمرهمي روي زخم آن باشد. اتفاق تلخ در اين هفته فقط شكستهاي تيمهاي بزرگ كشور در برابر نمايندگان قطر و عربستان و امارات نبود. از آنجايي كه با تصميم AFC نتوانستيم در ايران ميزبان حريفان باشيم هواداران بسيار نااميد شدند. از آن بدتر اگر AFC ميزباني كشورمان را تاييد ميكرد بايد نگران اين ميشديم كه در كدام استاديوم به مصاف رقيبان پولدار برويم؟ در فوتبال ما سالانه هزاران ميليارد پول رد و بدل ميشود و ميلياردها تومان در جيب دلالها و خارجيهاي بنجل ميرود، اما استاديومي نداريم كه چمن درست و حسابي داشته باشد يا سر و شكل آن سوژه تمسخر مردم منطقه نباشد. اين درد جامعه ورزش است كه باعث خدشه وارد شدن به حيثيت ملت ما در منطقه هم شده است، اما گوش شنوايي براي بازنگري در سياستهاي غلط در ورزش و فدراسيون فوتبال وجود ندارد!
از سوءمديريت در فوتبال كه بگذريم اتفاق سمي ديگري را در بدنه اين رشته ورزشي رصد كرديم كه جاي نگراني دارد. در فضاي مجازي بحثي بين هواداران فوتبال شكل گرفته كه عميقا تنزل فوتبال ايران در جامعه بينالمللي را آشكار ميكند: آنجا كه هواداران سرخابي سطح كريخوانيشان به اين نقطه رسيده كه تيمهايشان چند تا موقعيت گل بيشتر روي دروازه حريف ايجاد كردند يا از فلان تيم كمتر گل خوردند و...
اين اوج سقوط فوتبال باشگاهي ايراني مقابل كشورهاي عربي است. در واقع اينكه پرسپوليس مقابل السد يك-صفر باخت و ميتوانست نتيجه بهتر بگيرد يا استقلال با دو گل از اين حريف باخته بود يا امكان داشت با نتيجه سنگينتري متحمل شكست شود اصلا كري جذابي نيست! آنهم در شرايطي كه در سالهاي نه چندان دور گذشته سطح كري هواداران اين تيمها رسيدن به مراحل بالاتر مسابقات قارهاي و حتي كسب افتخار بود. اگر دقيقتر نگاه كنيم بايد رسيدگي شود كه چطور دو باشگاه پرطرفدار و پرافتخار كشورمان در كمتر از يك ماه، دو مرتبه مغلوب يك تيم قطري نه چندان آماده ميشوند و هواداران اين دو تيم هم با اين شكستها كنار ميآيند؟ البته كه برد و باخت در فوتبال طبيعي است، اما عادت كردن به اين شكستها و تكرار آنها باعث آبروريزي فوتبال كشور ميشود و تبعات سنگيني از جمله كاهش سهميه آسيايي را به دنبال خواهد داشت. با نگاهي به جدول گروهي اين مسابقات بهتر ميشود درك كرد كه باشگاههاي ما ديگر مثل سابق براي كشورهاي منطقه ترسناك نيستند. پرسپوليس و استقلال از سه بازي خود به ترتيب يك و سه امتياز كسب كردند. به طور دقيقتر از 18 امتيازي كه اين دو تيم در سه مسابقه روي هم ميتوانستند به دست آورند تنها چهار امتياز كسب شده كه فاجعه است. اگر سپاهان را هم اضافه كنيم، ميشود گفت از مجموع 27 امتيازي كه تيمهاي ايراني ميتوانستند در سه هفته نخست مسابقات قارهاي باشگاهي به دست آورند تنها 7 امتياز كسب شده! اين حقيقت فوتبال ماست؛ هرقدر هم بگوييم پرسپوليس خوب بازي كرد و نتيجه نگرفت يا استقلال تا آستانه كسب تساوي مقابل النصر پيش رفت يا سپاهان در فلان بازي تيم برتر ميدان بود.
حضور پنج كشور عربي در رتبههاي اول تا پنجم جدول ليگ نخبگان نشان ميدهد آنها از فوتبال ما پيشي گرفتند و نتيجه گرفتن مقابل آنها نياز به بازنگري در برنامههاي بلندمدت دارد. تا كي بايد بگوييم ما به لحاظ استعداد غني هستيم و كشورهاي آسيايي از اين جهت به گرد پايمان هم نميرسند؟ آيا همين كه جوانان مستعد كه خيليهايشان هم به پلي استيشن و بازيهاي كامپيوتري در منزل روي آورند، چراكه ديگر خبري از زمينهاي خاكي و استعداديابي در مدارس نيست، اتفاق كمي است؟ اين جوانان استاديوم با چمن باكيفيت لازم ندارند؟ زيرساخت در اين فوتبال چه زماني ميخواهد درست شود؟
حريفان ديگر ما كمبودها را با يك برنامهريزي و هزينهكرد اصولي برطرف ميكنند، به طوري كه پس از مدت كوتاهي آن هزينه هم جبران ميشود، اما در فوتبال ما اينطور نيست و چشمانداز روشني براي آينده آن هم نميشود، متصور شد. در پايان مطلب بايد يادآور شويم فوتبال در قاره كهن به سرعت در حال ترقي است، اما با ادامه اين روندي كه فوتبال ايران در پيش گرفته در آينده نزديك نه فقط در بعد نتيجهگيري، بلكه براي حضور در سطح يك فوتبال آسيا هم دچار مشكل خواهيم شد. همين حالا گفته ميشود يكي از سهميههاي مستقيم ايران براي حضور در ليگ نخبگان آسيا فصل بعد تبديل به سهميه مشروط شده است. با ادامه روند فعلي اين سهميه كمتر و كمتر خواهد شد و ممكن است زماني به خودمان بياييم و ببينيم كه ديگر هيچ نقطه مشتركي با فوتبال حرفهاي نداريم و تبديل به يك ليگ آماتور شديم. ليگي كه در آن حواشي، فساد، نبود امكانات و سوءمديريت حرف اول را ميزند و تنها ارقام انتقال بازيكنانش بالاتر و بالاتر ميرود.