به بهانه حضور رييسجمهوري ايران در نشست بريكس مطرح شد
فرصتسازي پزشكيان در جبهه شرق
در شرايطي كه سطح تنشها در خاورميانه افزايش يافته، سفر اخير مسعود پزشكيان، رييسجمهور كشورمان به كازان و حضورش در اجلاس بريكس، به عنوان يك اقدام مهم ديپلماتيك مورد توجه قرار گرفته است. اين سفر كه در راستاي گسترش همكاريهاي بينالمللي و تقويت روابط با كشورهاي عضو بريكس انجام شد، ميتواند فرصتسازي براي تعريف پل ارتباطي ميان ايران و كشورهاي قدرتمند اقتصادي جهان، در راستاي مقابله با چالشهاي منطقهاي و جهاني، تلقي شود. حضور پزشكيان در اين اجلاس درحالي صورت ميگيرد كه تنشهاي سياسي و نظامي در خاورميانه به اوج خود رسيده و نياز به ديپلماسي فعال و هوشمند بيش از هر زمان ديگري احساس ميشود. اين سفر فرصتي بود براي ايران تا با بهرهگيري از ظرفيتهاي موجود در بريكس، راهكارهاي جديدي براي كاهش تنشها و تقويت ثبات منطقهاي پيدا كند. با توجه به تحولات اخير، اين اجلاس بستري براي گفتوگوهاي سازنده و تبادل نظر درباره مسائل مهم جهاني و منطقهاي قلمداد ميشد. به باور ناظران در اين شرايط بحراني، ديپلماسي و تعاملات بينالمللي بيش از پيش اهميت پيدا كرده و سفر پزشكيان به كازان ميتواند نشانهاي از عزم ايران براي تقويت روابط با كشورهاي مهم جهاني باشد. به اين بهانه روزنامه اعتماد با هدف بررسي ابعاد سفر آقاي پزشكيان به كازان و رايزنيهاي دوجانبهاي كه در خلال اين سفر ميان مقامات ايراني و سران ساير كشور انجام شد با نوذر شفيعي كارشناس مسائل سياست خارجي گفتوگو كرده است. شفيعي با اشاره به نقشآفريني ساختاري چون بريكس كه شامل قدرتهاي نوظهوري است كه قصد دارند نظم حاكم بر جهان را به چالش بكشاند، معتقد است بريكس نهادي است نوپا و حداقل در ميانمدت نميتوان انتظار داشت اقدام درخور توجهي در راستاي رقمزدن تحولاتي در جهت تغيير نظم حاكم در جهان صورت دهد. شفيعي اما سفر رييس دولت چهاردهم به منظور حضور در اجلاس سران را فينفسه مثبت و هدفمند توصيف كرد. اين كارشناس مسائل بينالملل در پاسخ به سوال نخست «اعتماد» در باب دستاورد ديپلماتيك سفر پزشكيان به بريكس گفت: در اين رابطه دو نكته حائزاهميت است: اول اينكه بريكس از منظر ماهوي نهادي فرامنطقهاي است كه قدرتهاي نوظهور مهمي به عضويت آن در آمدهاند، از همين رو اساسا اين مساله كه فرصتي فراهم شود و رييس يك دولت در چنين اجلاسي حضور پيدا كند و مواضع كشور خود را در ارتباط با تحولات منطقهاي و فرامنطقهاي با ديگر كشورها به اشتراك بگذارد، فينفسه دستاورد تلقي ميشود و ميتوان گفت هدفمند نيز بوده است. نكته دوم در رابطه با مباحث اقتصادي است. در اين راستا نيز بايد گفت، كشورهايي كه عضو نهادي بينالمللي چون بريكس ميشوند پذيراي تعهداتي خواهند شد و در عوض منافعي براي اين گروه از كشورها در ازاي پذيرش تعهداتشان لحاظ خواهد شد. ايران با عضويت در بريكس ضمن اينكه موظف است در چارچوب مصوبات يا اساسنامه بريكس عمل كند؛ در مقابل اين نهاد نيز بايستي در چارچوب نهادهايي كه خود داراست و همينطور كاركرد اين نهادها برخي از منافع ايران را تامين و امتيازهايي دراختيار تهران قرار دهد. به عنوان مثال بانك توسعه بريكس ميتواند تسهيلاتي به ايران اعطا كند تا در حوزههاي مختلف زيرساختي از اين تسهيلات استفاده شود. همچنين در راستاي مكانيسم «ذخيره احتمالي» ميتواند به ايران اين امكان را ارايه داد كه در صورت ورود شوكهاي احتمالي يا نوسانات احتمالي بتواند سريعا با دريافت تسهيلات از مسير اين مكانيسمها، شوكهاي وارد شده را خنثي كند. علاوه بر اين ترتيبات تعريف شده در مسير پرداخت بريكس، اين امكان را براي كشورها فراهم ميكند كه با پول ملي خود با يكديگر مبادله كنند و بعد از آن به سمت سوئيفت و همينطور پول واحد بريكس حركت كنند. موارد مذكور ظرفيتهاي بالقوهاي است كه در بريكس وجود دارد و ايران ميتواند از آنها در حوزه اقتصادي استفاده كند. اما اينكه آيا بريكس قادر است تهديدات تحريمي يكجانبه امريكا عليه اعضاي خود را خنثي كند يا به سود يك كشور عضو خطرهاي حاصل از عبور از اين تحريمها را به جان بخرد، منوط به اراده كشورهاي عضو دارد. به اين معنا كه تا چه حد در تلاش هستند با چنين چالشهايي مقابله كنند. در شرايط كنوني شاهد هستيم كه ولاديمير پوتين از پول واحد اين نهاد البته به صورت نمادين رونمايي كرد، چنين رويكردي به معناي اين است كه اين بازيگر يا شايد برخي ديگر از اعضاي بريكس ميخواهند با جهان ناعادلانه تجاري و اقتصادي مقابله كنند. فراموش نكنيم ايران از اعضاي جديد بريكس محسوب ميشود و همچنين اين نهاد نهادي نوظهور است و در كوتاهمدت نميتوان انتظار داشت كه هر آنچه ما تقاضا ميكنيم ساير اعضاي ديگر اجابت كنند. بريكس تا سال 2050 شكل واقعي خود را به دست خواهد آورد. نكته بعدي اما درخصوص تحولات غزه و لبنان است كه در اين زمينه شايد بتوان گفت كليد حل اين بحران در دست اعضاي بريكس نيست. بنابراين اعضاي بريكس بيشتر تاثيرگذار هستند تا تعيينكننده. با اين تفاسير يكي از نقدهايي كه اين نهاد به سيستم امنيتي نظم بينالملل ليبرال وارد ميكند اين است كه الگوي مديريت و حل منازعات در اين نظم دچار اشكال است. به عبارتي ديگر بخشي از اين الگو اتحادهاي امريكا محور هستند. اكنون اين الگو در چارچوب اتحاد امريكا و اسراييل و در چارچوب اتحاد امريكا با كشورهاي عربي و همينطور اتحاد با كشورهاي اروپايي نيز ملاحظه ميشود. اين مكانيسم باعث شده است كه اسراييل بتواند به راحتي به اقدامات و تهاجمات تجاوزكارانه خود در لبنان و غزه نيز ادامه دهد. لذا كشورهاي عضو بريكس دنبال ارايه طرحهاي جديدي براي پر كردن اين بخش از نظم امنيتي بينالمللي ليبرال هستند. به عنوان مثال شايد اين كشورها در پي آن هستند كه يك تروئيكاي بريكس تشكيل دهند. به عبارتي اين نهاد شايد بخواهد به صورت فعالتر در چالشهاي بينالمللي ورود پيدا كند. ميدانيم كه به جز يك كشور ساير اعضاي بريكس اصولا جز كشورهايي هستند كه مخالف تحولات كنوني در غزه و لبنان هستند. آفريقايجنوبي خود در اين زمينه پيشگام بود و مساله جنايات نتانياهو را در ديوان كيفري بينالمللي مطرح كرد. برزيل يكي از كشورهاي است كه بالافاصله سفير خود را از تلآويو فرا خواند و در ارتباط با لبنان نيز پذيراي مهاجرين اين كشور شد. روسيه و چين و ايران در زمره مخالفان سرسخت رويكرد تهاجمي اسراييل هستند. دولت هند نيز تاكيد دارد كه فجايع لبنان و غزه بايد پايان پيدا كند و همچنين مانند برخي اعضا بر راهحل دو دولتي تاكيد ميكند. اين مباحث البته كه به موضعگيري و رايزنيهاي دكتر پزشكيان با اعضاي بريكس مطرح شده است. در واقع ميتوان گفت در جريان سفر رييس دولت چهاردهم به نوعي آگاهسازي و تنوير افكار در زمينه تحولات اخير صورت گرفت. برآيند اين رايزنيها ميتواند فشارهايي به غرب و اسراييل تحميل كند تا آنها را به سمت برقراري آتشبس بكشاند. لازم به ذكر است در اين زمينه بخشي از ديپلماتهاي روسي وارد اسراييل شدند تا از نزديك مباحث مهمتري مورد رايزني قرار دهند. اما اينكه تصور كنيم بريكس در شرايط كنوني ميتواند يك مصوبهاي داشته باشد كه به موجب آن اعضا بتوانند وارد فازهايي مختلف براي كاهش تنش يا آتشبس شوند؛ از نظر من چنين انتظاري در ارتباط با اين موضوع با هدف كاهش تنشها، دشوار است، چراكه اين نهاد در روندي تدريجي خود در حال بالندگي است، به گونهاي كه براي خود نيز اساسنامه تعيين ميكند و در روندي تدريجي همكاريهاي منطقهاي را تمرين ميكند. از طرفي ديگر بريكس در مسيري هدفمند نهادسازيهاي منطقهاي را دنبال ميكند. بنابراين تا رسيدن به چنين انتظاري از بريكس فاصله زيادي وجود دارد.
اين كارشناس مسائل سياست خارجي در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در اين زمينه كه اعضاي بريكس واجد اهرمي فراتر از صدور بيانيه و موضعگيري شفاهي در قبال تشديد تنشها در منطقه هستند يا خير، گفت: از يك منظر ميتوان گفت كه بريكس شامل بازيگراني چون ايران و روسيه و چين، برزيل و آفريقايجنوبي، امارات و عربستان و مصر است كه هر كدام به صورت انفرادي حال چه عضو بريكس باشند يا نه در راستاي سياستها و منافع مليشان سياستهاي خود را در قبال يكي از تحولات دنبال ميكنند، اما گاهي اوقات بريكس به دنبال اين است كه به صورت يك هويت جمعي عمل كند. در اين صورت بريكس جز اقدامات توصيهاي شايد قادر به انجام كار ديگري نباشد، اما اگر اراده كند ميتواند در عمل مسير جديتري را طي كند. فرض كنيد اسراييل را به عنوان يك متجاوز تحريم كنند؛ طبيعتا اگر همه اين بازيگران در اين مسير همصدا شوند، شاهد تحولي جدي خواهيم بود، اما سوال اصلي اين است كه آيا در شرايط فعلي اين آمادگي در اعضاي بريكس وجود دارد يا نه؟ در پاسخ بايد گفت، خير هنوز آن هويت جمعي و داشتن يك منفعت واحد در قبال تحولات مختلف حاصل نشده است و فقط ميشود در يكجا از بريكس انتظار داشت كه يك موضع جمعي اتخاذ كرده و آن را تا زمان عملي شدن پيگيري كند و آن زماني است كه يك تهديد منافع تمام اعضا را به صورت يكسان تحتتاثير قرار دهد.
شفيعي در پاسخ به سوالي ديگر در خصوص واكنش اعضاي بريكس و مشخصا روسيه به تنشهاي حاكم تهران و تلآويو گفت: به باور من كليت بريكس در ارتباط با تنش ميان ايران و اسراييل فقط ميتواند توصيه به خويشتنداري كند، اما در عين حال ساير كشورها به صورت انفرادي در قالب همكاريهاي دوجانبه نظامي ممكن است كمكهايي را دراختيار ايران قرار دهند؛ مانند روسيه.
شفيعي در پاسخ به سوال پاياني روزنامه اعتماد در رابطه با چگونگي مديريت مسير سخت پيش روي پزشكيان در راستاي تنشزدايي در برهه كنوني گفت: آقاي پزشكيان يك فرد است كه در جايگاه رييسجمهوري ايران قرار گرفته است. ايشان به تنهايي قادر به تصميمگيري نيستند بلكه اتخاذ چنين تصميماتي بايد با هماهنگي با شوراي عالي امنيت ملي انجام شود. بنابراين تنشزدايي در روابط ايران با جهان نيازمند تصميم ملي همصدايي با شوراي عالي امنيت ملي است، از همين رو فارغ از اينكه رييسجمهوري كشورمان در جريان كارزار انتخاباتي چه وعدههايي را در ارتباط با تنشزدايي با غرب و عبور از تحريمها مطرح كردند، بايد گفت كه اجرايي كردن چنين تعهداتي به مولفههاي متعددي در داخل و خارج از كشور منوط است. همصدايي در داخل نياز است و هم معادلات منطقهاي و فرامنطقهاي بايد لحاظ گردد. نكته دوم اين است كه پيروزي چهرهاي چون مسعود پزشكيان بهترين فرصت براي غرب جهت پيگيري مسير تنشزدايي با ايران است، چراكه دستگاه ديپلماسي دولت چهاردهم پيش از اين از خواست و تمايل تهران براي رايزنيهاي سازنده گفته بود. نكته سوم، فراموش نكنيم تنشزدايي مستلزم حل چالشها با قدرتهاي بزرگ است. در اينجا هم امريكا و اروپا به يك اندازه اهميت دارند؛ همينطور چين و روسيه در نقشآفريني در اين مسير نقش برجستهاي خواهند داشت. بنابراين اگر قادر بوديم چالشها با بخشي از جهان را رفع كنيم اما در بخشي ديگر همچنان اين تنازعات وجود داشت تحقق اصل تنشزدايي با چالشهايي روبهرو خواهد شد؛ لذا به نظر ميرسد كه اگر قرار است تحقق سياست تنشزدايي در سياست خارجي محقق شود و به نتيجه برسد نيازمند يك وفاق ملي به معناي واقعي هستيم.