عصر جديد توپ طلا پس از مسي و رونالدو
شكوه را به اين جايزه برگردانيد!
دو برنده دائمي توپ طلا در فهرست نهايي امسال نيستند و نامهاي جديد قرار است احترام را به اين جايزه قديمي بازگردانند.
توپ طلا، مشهورترين جايزه انفرادي فوتبال هميشه آنطور نبود كه در 16 سال گذشته به آن تبديل شد. از سال 1990، 17 بازيكن مختلف در طول 18 سال اين جايزه را به دست آوردند؛ ورزشكاراني نه تنها از برزيل، آلمان، فرانسه و ايتاليا، بلكه از اوكراين، ليبريا، بلغارستان و حتي انگليس.
اما اگر نامهاي دهه 1990 مانند موجي از نوستالژي به گوش برسند؛ افرادي مثل ون باستن، باجو، استويچكوف، رونالدو و ريوالدو از سال 2008 به بعد به شدت تكراري است. كريستيانو رونالدو اولين توپ طلاي خود را در آن سال برد؛ ليونل مسي جانشين او شد و چيزي كه زماني يك راه سرگرمكننده براي جلب توجه توسط بازيكنان بزرگ بود، يا حداقل نشاندهنده 12 ماه فوقالعاده تبديل به يك جنگ نيابتي براي پرحجمترين بحث در رسانههاي اجتماعي شد.
مسي و رونالدو 13 جايزه از 15 جايزه را بين سالهاي 2008 تا 2023 به دست آوردند، دوگانهاي كه ناشي از درخشش بيوقفه اين دو بازيكن بود. البته نبايد از ماشينهاي بازاريابي آديداس و نايك و همچنين تاثير سياست در رايگيريها نيز غافل شد.
به همان اندازه كه تماشاي تلاش اين دو اسطوره در زمين مسابقه همه را به وجد ميآورد، به خصوص در 9 فصلي كه در لاليگا مقابل هم حضور داشتند، ديدن آنها در پوشيدن لباس رسمي با پوزخندهاي ثابت - كه هر كدام به توپهاي متورم خود اضافه ميكردند- بعد از مدتي خستهكننده شد. اين روند جايزه را به يك يادآوري كسلكننده از چيزي كه حتي معموليترين هواداران هم از قبل ميدانستند كاهش داد؛ اينكه مسي و رونالدو بهترين فوتباليستهاي 20 سال گذشته بودهاند.
با اين حال چنين جايزه معتبري، توپ طلا -كه روز دوشنبه برنده 2024 خود را اعلام ميكند- داراي يك پسزمينه خوشايند عجيب و غريب است. اين جايزه كه توسط مجله فرانس فوتبال سازماندهي شد، زاييده فكر گابريل هانو، روزنامهنگار و ژاك فران سردبير آن بود (اين زوج همچنين به روياي جام باشگاههاي اروپا كمك كردند). در سال 1956، استنلي متيوز به عنوان اولين برنده انتخاب شد، بهرغم اين واقعيت كه وينگر بزرگ در آن زمان 41 سال داشت، بنابراين ايده توپ طلا در اولين تلاش خود اساسا در كوتاهمدت شكست خورد و تبديل شد به جايزه يك عمر دستاورد.
در دهههاي پس از آن، اسطورههايي مانند آلفردو دي استفانو، يوهان كرايف، جورج بست و فرانتس بكنباوئر در كنار ستارههاي اروپاي شرقي و اسكانديناوي ازجمله آلن سيمونسن دانماركي و اولگ بلوخين از اتحاد جماهير شوروي برنده اين جايزه شدند، ولي در سالهاي بعد توپ طلا تبديل شد به يك سلاح؛ سلاحي براي اثبات برتري.
در سال 2021، پاسكال فره، سردبير وقت فرانس فوتبال به نيويورك تايمز گفت: «كريستيانو رونالدو تنها يك جاهطلبي دارد و آن بازنشستگي با توپهاي طلاي بيشتر از مسي است. ميدانم كه چون به من گفته است.» البته رونالدو اين موضوع را دروغ خواند و رد كرد.
داستانهاي ديگري هم وجود دارد؛ مثلا در سالهاي 2013 و 2014 گفته شد رونالدو صرفا به دليل قهرماني با رئالمادريد در ليگ قهرمانان اين جايزه را برد. با این وجود در 12 ماه شايد او عملكرد بهتري از مسي نداشت.
به جز اين چندين بازيكن ديگر تصميماتي گرفتند كه بتوانند به توپ طلا برسند اما اين تصميمات دوران حرفهايشان را تغيير داد درحالي كه با طي كردن همان مسير سابق شايد بهتر ميتوانستند به گوي طلايي دست پيدا كنند. جدايي نيمار از بارسلونا و پيوستن به پاريسنژرمن در سال 2017 صرفا به خاطر كسب انبوهي از پول نبود. اين بازيكن برزيلي با محاسبه اينكه انجام اين كار در سايه مسي در بارسا غيرممكن است، گفت: «برنده شدن توپ طلا چيزي است كه من به عنوان يك هدف تعيين كردهام؛ اين يك پيروزي شخصي خواهد بود.»
حالا اينطور به نظر ميرسد كه توپ طلا بيش از ارزشش دردسرساز شده است. مهم است به ياد بياوريم كه اين جايزه ميتواند نيروي پيش برنده هم باشد. يكي از مشهورترين برندهها در سطح جهاني در سال 1995 معرفي شد: ژورژ وهآ. او فراتر از بازيكنان اروپايي ظاهر شد. اما آيا واقعا وهآ كه بازيكن فوقالعاده ماهري به حساب ميآمد، سزاوارتر از مثلا گري ليتمانن كه الهامبخش آژاكس براي قهرماني ليگ قهرمانان 1995 شد، بود؟ يا يورگن كلينزمن يا ساير مدعيان؟ نه لزوما. اما بزرگداشت وهآ با اهداي توپ طلا به افزايش نفوذ فوتباليستهاي آفريقايي منجر شد. مهاجم ليبريايي الهام بخش بازيكنان مشتاق در سراسر يك قاره شد.
اين يك آمار نااميدكننده است كه بهرغم تاثيري كه بازيكنان آفريقايي از آن زمان بر فوتبال اروپا داشتهاند، وهآ همچنان تنها برنده از این قاره است. همچنين تاخير در اهداي توپ طلاي زنان كه از سال 2018 آغاز شد هم ناراحتكننده است. اما دستاوردهاي بهترين بازيكنان زن را بزرگتر كرده و با چهار برنده مختلف در طول پنج سال، تنوع بيشتري نسبت به همتاي مردانه خود ارائه كرده است. يك مورد نادر هم براي جايزه مردان در سال 2023 رقم خورد. مسي مدعي هشتمين توپ طلا بود. بردن يك جام جهاني نقطه پاياني بر ميراث او به حساب ميآمد ولي اين جايزه به او چيزي اضافه نكرد و همچنين به طرز عجيبي غيرمنطقي بود. مسي فقط يك ماه براي آرژانتين فوقالعاده ظاهر شد اما فرم باشگاهياش اصلا خوب نبود. آيا در آن سال او واقعا بهتر از كيليان امباپه بود كه تيمش را به فينال رساند و سپس هت تريك كرد؟ اگر فرانسه به جاي آرژانتين در ضربات پنالتي پيروز ميشد، تقريبا مطمئن بوديم كه امباپه جلوتر از مسي اين جايزه را ميبرد. سرنوشت توپ طلا اساسا با از دست دادن پنالتيهاي كينگزلي كومان و اورلين شوامني تعيين شد، درحالي كه گونزالو مونتيل گلزني كرد. اين چه منطقي است؟
اكنون براي بحث در مورد دادن جايزه 2023 به امباپه يا ارلينگ هالند از منچسترسيتي يا كوين دي بروينه خيلي دير است. همچنين نميتوانيم اين اشتباه را اصلاح كنيم كه آندرس اينيستا يا ژاوي با وجود نقشهاي متحولكننده در تغيير بازي تيمهاي بارسلونا و اسپانيا، مجموعا صفر توپ طلا با خود دارند. با اين حال، پرتوهاي طلايي اميد براي اين جايزه وجود دارد.
براي اولينبار در 21 سال گذشته، مسي يا رونالدو يا هيچ برنده قبلي در ليست نهايي 30 بازيكن وجود ندارد. به نظر ميرسد رويارويي بين وينيسيوس جونيو، كه ميتواند اولين برنده سياهپوست پس از هموطن برزيلي خود يعني رونالدينيو در 19 سال پيش باشد با رودري كه ميتواند اولين برنده مرد اسپانيايي پس از لوئيس سوارز (نه آن يكي اروگوئهاي) از بارسلونا در سال 1960 لقب بگيرد، جذاب است.
توپ طلا با اين شرايط احساس تازگي ميكند. با تقابل امباپه و هالند در سالهاي بعدي و مدعيان جوان مثل لمينه يامال و جود بلينگهام يا حتي جمال موسيالا و ديگران كه به سرعت در حال رسيدن به توپ طلا هستند. توپ طلا براي سالها تكراري به نظر ميرسد. بازيكنان نقش خود را انجام ميدادند و در نهايت مسي و رونالدو جايزه را ميبردند. حالا نگاه ما به جايزه نيز بايد تغيير كند. اين فقط نميتواند ابزاري براي گفتن چيزهايي باشد كه قبلا ميدانيم؛ اجازه بدهيد رقيب توپ طلا يعني فيفا با عنوان معمولي «The Best» اين كارهاي تكراري را انجام بدهد.
براي بازگرداندن توپ طلا به شكوه سابقش، همه ما بايد كاري انجام بدهيم كه در فوتبال مدرن كمي بحثبرانگيز است؛ اينكه با آن كمتر جدي رفتار كنيم. فوتبال در حال حاضر مسيرهاي مشخصي براي اندازهگيري موفقيت دارد: بردها، جامها، گلها، دادهها. اگر توپ طلا يك بار ديگر بتواند پادزهري براي اين منطقگرايي صرف باشد يعني چيزي انعطافپذيرتر، الهامبخشتر، گرمتر و توانمندتر شايسته تجليل خواهد بود.