افزايش اقتدار ملي و هژموني منطقهاي ايران از چه طريقي محقق ميشود؟ آيا ظرفيتهاي ميداني و نظامي به تنهايي براي ايجاد اقتدار كافي است يا كشورها به ساير ظرفيتهاي اقتصادي، ارتباطي، ديپلماسي، رسانهاي و... نيز نياز دارند تا قدرت خود را نمايان سازند. تجربه اتحاد جماهير شوروي نشان داد كه ظرفيتهاي نظامي هر چند يكي از عوامل لازم براي شكلدهي به اقتدار ملي و ايجاد هژموني هستند، اما به هيچ عنوان كافي نيستند. در سطح منطقهاي نيز كه تجربه كرهشمالي همين خروجي را نمايان كرد، اما در شرايطي كه جامعه نخبگاني، تحليلگران و استادان دانشگاهي ايران از ضرورت كاهش تنشها و تلاش براي ايجاد اقتدار در ساير زمينههاي اقتصادي، ديپلماتيك و راهبردي سخن ميگويند.
محمود صادقي فعال سياسي اصلاحطلب و دبيركل انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها در گفتوگو با «اعتماد» زمينههاي كاهش تنشها را شرح ميدهد. به اعتقاد اين چهره اصلاحطلب، ايران بايد مرحله به مرحله روند كاهش تنشها را دنبال كند. بهزعم صادقي حاكميت ايران براي افزايش انسجام اجتماعي بايد پالسهايي به سوي مردم ارسال كند تا به آنها بگويد صداي آنها را شنيده و در مسير تحقق مطالبات آنها گام برداشته است. اين فعال سياسي معتقد است، رويارويي ايران و اسراييل پس از عرصه نظامي اسير عرصههاي اقتصادي، ارتباطي، رسانهاي و فرهنگي همچنان ادامه خواهد داشت تا نهايتا نوع خاصي از توازن شكل بگيرد.
فضاي سياسي و ديپلماسي اين روزهاي كشور را چطور ارزيابي ميكنيد. تدابير نظام تصميمسازيهاي كشور در مواجهه با اين رخدادهاي خارجي و داخلي را چطور ميبينيد؟
در مجموع معتقدم نظام تصميمسازيهاي كشورمان، سياستهاي هوشمندانهاي در مواجهه با رخدادهاي اخير منطقهاي و ماجراجوييهاي اسراييل اتخاذ كرده و تنشها به شكل مناسبي مديريت شدهاند. گاهي اوقات، شدت و حدت تنشها به نقاط حساس و باريكي و به اصطلاح به مو رسيده اما قطع نشده. اين روند نشان ميدهد كه تدابير مناسبي براي فاصله گرفتن ايران از جنگ انجام شده است. در واقع ضمن تلاش براي حفظ اقتدار ملي، تدابير مناسبي اتخاذ ميشود تا تنشها به مرحله غير قابل بازگشت ورود نكنند. اين حرف من به تنهايي نيست، واكنش نمودارهاي ثبات اين واقعيت را نمايان ميكنند. واكنش بازارها نشان ميدهد كه كشور پس از رخدادهاي روزهاي اخير و عليرغم تصور دشمنان و اپوزيسيون خارجي به وضعيت باثباتتري رسيده است. ايران پس از مدتها رجزخواني دولت نتانياهو، فضاي بينالمللي، منطقهاي و داخلي و تهديدات دشمنان توانست تنش را به طور نسبي مهار كرده و ابتكار عمل را به دست گيرد.
چرا فكر ميكنيد ايران ابتكار عمل را به دست گرفته، به هر حال مسوولان ايراني اعلام كرده بودند در صورت هر اقدامي از سوي اسراييل، واكنش مناسب در راستاي منافع ملي كشورمان نشان ميدهد. اين تدابير كه شما از آن نام ميبريد، چه دستاوردهايي براي ايران داشته؟
اولا بايد توجه كرد كه، نظام جمهوري اسلامي اجزاي مختلفي دارد. از مقامات عالي و دولتمردان گرفته تا مسوولان ديپلماتيك و مديران نظامي و... در اتخاذ تدابير و دكترينها نقش دارند. از سوي ديگر بايد توجه داشت كه جهان در آستانه انتخابات امريكا قرار دارد و اين انتخابات هم شرايط خاصي را به وجود ميآورد. نهايتا با تدابير ديپلماتيك ساختار اجرايي و سفر مثبت مسوول سياست خارجي دولت پزشكيان، سطح برخوردي كه اسراييل پس از فضاسازيهاي زياد صورت داد، بسيار پايينتر از محدودههايي بود كه ادعا ميشد. البته رهبري به درستي فرمودند كه اين اقدام را نبايد كوچكنمايي يا بزرگنمايي كرد. مشخص است كه اقدام اسراييل بسيار پايينتر از حد ادعاهاي مطرح شدهاش بود. اگر سطح واكنشها پايين نبود بازارها اينگونه واكنش نشان نميدادند. نزول نرخ ارز و سكه در كنار صعود شاخص بورس و... نشاندهنده آن است كه فضاي اقتصادي دورنمايي از ثبات و استحكام را تشخيص داده است. در واقع ايران توانسته نوعي بازدارندگي و توازن را در سطح منطقه ايجاد كند.
پيشبيني شما از دورنماي آينده در منطقه چيست؟ آيا سطح تنشها افزايشي خواهد بود يا كاهشي؟
ميتوان پيشبيني كرد كه براي آينده ضمن حفظ عزت و اقتدار ملي و تحقق مصالح عمومي، تنشها كاهش يابند. در اين ميان هم در ايران و هم در اسراييل جناحهاي مختلفي وجود دارند كه خواستار شدت عمل بيشتر و واكنشهاي نظامي افزونتر هستند. اين افراد و گروهها در هر دو طرف هرچند صداهاي بلندي دارند اما واقعيت آن است كه اين طيفها در عرصههاي تصميمگيري، نقش تعيينكنندهاي ندارند. رهبري هم در سخنراني اخير خود اشاره كردند كه مسوولان اجرايي و راهبردي كشور مسائل را جمعبندي كرده و تصميمي متناسب با شرايط كشور را اتخاذ كنند.
صلاح ايران در شرايط فعلي چيست؟ آيا افزودن بر تنشها به نفع ايران است يا دور شدن از كانون تنشها ؟
به هر حال مصلحت ايران در افزايش تنش نيست و به دليل مشكلاتي كه مردم از منظر اقتصادي و معيشتي و... متحمل ميشوند، كشور و مردم تاب و تحمل تنازع و جنگ گسترده را ندارند. اگرچه در عين حال نبايد احساس ضعف و ابراز ضعف كرد. دشمني كه همه مشاهده ميكنند تا چه اندازه پس از 7 اكتبر در حال ارتكاب جنايات مختلف است. ابايي از انجام جنايات و نسلكشي و كودككشي ندارد. در برابر يك چنين دشمن خطرناكي، ابراز ضعف هم نبايد كرد در عين حال بايد مراقب بود كه در تلههاي احتمالي اين دشمن براي افزايش زبانههاي جنگ هم نيفتاد.
براي كاهش هر تنشي به بازيگران متناسب آن هم نياز است. در ايران اين ابزارهاي ديپلماتيك و ارتباطي براي كاهش تنش وجود دارد، در طرف مقابل آيا يك چنين ارادهاي وجود دارد؟
معتقدم دولت فعلي اسراييل و نخستوزير شرور آن براي بقاي خود نيازمند توسعه سطح تنشها است. بنابراين بايد هوشمندانه عمل كرد و نهايتا اميدواريم كه مذاكرات ميانجيگرايانه در قطر و مصر و ساير كشورهاي منطقه به نتيجه برسد و عملا آتشبس در غزه و لبنان برگزار شود. فكر ميكنم اين آتشبس هم نهايتا اعمال ميشود. فكر ميكنم دولت جمهوري اسلامي ايران هم يك چنين اولويتي داشته باشد. در مراحل بعدي هم بايد راهحلهاي پايدارتري براي حل اين منازعه در نظر گرفت.
ايدهاي كه ايران در سطح ديپلماتيك براي حل منازعه فلسطين بايد دنبال كند چگونه بايد باشد. ايدههاي ايران براي پشت سر گذاشتن تنشها چيست ؟
به نظرم يك راهحل دست يافتنيتر، پشتيباني از ايده تشكيل يك دولت مستقل فلسطيني و زمينهسازي براي بازسازي غزه، رفع آسيبهاي منطقه و رفع تحريم لبنان و حزبالله ميتواند باشد. اين تاكتيكي است كه ايران به صورت مرحله به مرحله ميتواند آن را اجرايي كند. اين موضوعات از نظر مقررات حقوق بينالملل دست يافتني هستند، ضمن اينكه با دكترين كلان ايران هم منافاتي ندارد. تشكيل نهايي دولت مستقل فلسطيني و تقويت موضوع آن در سازمان ملل و منطقه ساير اهدافي است كه در مراحل بعد بايد به دنبال آن بود.
همزمان با مواجهه با دشمن بيروني، در داخل كشور هم بايد راهبردهاي مناسبي تدارك ديد. دولت با استفاده از چه راهبردهايي ميتواند انسجام اجتماعي را در داخل تقويت كند تا در خارج بتواند دستاوردهاي بيشتري كسب كند؟
براي حفظ تمامت ارضي كشور امروز همه مردم ايران يكصدا هستند. صرفنظر از جناحهاي مختلف سياسي همه در راستاي تحقق منافع ملي قدم برميداريم. بايد در مورد موضوعات مهم كشور، گفتوگو و ديالوگ ايجاد شود. براي تحقق منافع ملي جدا از اقتدار نظامي به اقتدار اقتصادي و اقتدار ملي نياز داريم. اين اقتدار ملي هم جز با به رسميت شناختن صداهاي مختلف و ايجاد اعتماد به دست نميآيد. از جمله بايد تلاشهايي كه از سوي طيفهاي راديكال براي تضعيف دولتي كه با راي مردم روي كار آمده و قدرت را در دست گرفته، صورت ميگيرد، متوقف شوند. اين نوع تلاشها و تخريبها به امنيت ملي و مصالح عمومي ضربه ميزند. زماني كه مردم ببينند عليرغم همه وعدهها، دولت منتخب قادر به تحقق مطالبات مردم نيست از نظام سياسي نااميد ميشوند و راه خود را ميروند. امروز ايران بيشتر از هر عامل ديگري به تقويت اقتدار ملي نيازمند است. اين موضوع هم راهكارهاي مشخص خود را دارد. ازجمله رسميت دادن به دولت منتخب و زمينهسازي براي تحقق مطالباتي كه مردم داشتهاند.
اين مطالبات عمومي كه براي مردم مهم است، شامل چه مواردي است؟
برخي از اين مطالبات موضوعات پيچيدهاي هم نيستند. مثلا رفع فيلترينگ كه صحبتهاي زيادي درباره آن صورت ميگيرد پالس مناسبي به افكار عمومي ارسال ميكند. از سوي ديگر گشايش در روابط بينالمللي، تنشزدايي و اصلاح اقتصاد سياسي كشور باعث ميشود مردم احساس كنند كه دولت در مسير مطالبات آنها گام بر ميدارد. در واقع بايد توجه داشت كه عرصههاي رويارويي با اسراييل تنها در حوزههاي نظامي و راهبردي خلاصه نميشود. ما در عرصههاي سياست داخلي، اقتصادي، فرهنگي، رسانهاي و ارتباطي و... ميتوانيم قدرت و اقتدار خود را نشان دهيم. دشمن بيشتر از هر عامل ديگري روي كاهش انسجام اجتماعي و افزايش نارضايتيهاي داخلي، سرمايهگذاري كرده است. دشمن احساس ميكند حركت روي اين شكافها فرصتي را دراختيار آنها قرار ميدهد. ايران بايد تلاش كند زمينه نارضايتيهاي عمومي را تا حد ممكن كاهش دهد. رفع فيلترينگ و كاهش فشارهاي سلبي به مردم در موضوعات فرهنگي و اجتماعي يكي از روشهايي است كه باعث افزايش رضايتمندي ميشود. همچنين بهبود شاخصهاي اقتصادي و افزايش رفاه عمومي، رابطه ميان حكومت و ملت را تقويت ميكند.
در واقع بايد توجه داشت كه عرصههاي رويارويي با اسراييل تنها در حوزههاي نظامي و راهبردي خلاصه نميشود. ما در عرصههاي سياست داخلي، اقتصادي، فرهنگي، رسانهاي و ارتباطي و... مي توانيم، قدرت و اقتدار خود را نشان دهيم.
رفع فيلترينگ و كاهش فشارهاي سلبي به مردم در موضوعات فرهنگي و اجتماعي يكي از روشهايي است كه باعث افزايش رضايتمندي ميشود. همچنين بهبود شاخصهاي اقتصادي و افزايش رفاه عمومي، رابطه ميان حكومت و ملت را تقويت ميكند.
بايد تلاشهايي كه از سوي طيفهاي راديكال براي تضعيف دولتي كه با راي مردم روي كار آمده و قدرت را در دست گرفته، صورت ميگيرد، متوقف شوند.
راهحل دست يافتنيتر، پشتيباني از ايده تشكيل يك دولت مستقل فلسطيني و زمينهسازي براي بازسازي غزه، رفع آسيبهاي منطقه و رفع تحريم لبنان و حزبالله ميتواند باشد.
دولت فعلي اسراييل براي بقا نيازمند توسعه سطح تنشها است. بايد هوشمندانه عمل كرد. اميدواريم كه مذاكرات ميانجيگرايانه در قطر و مصر و ساير كشورهاي منطقه به نتيجه برسد و عملا آتشبس در غزه و لبنان برقرار شود.