• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۰ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5893 -
  • ۱۴۰۳ سه شنبه ۸ آبان

در اين هواي سرد آلوده كجا بدويم

غزل حضرتي

فصل سرد سال كه شروع مي‌شود، دغدغه‌های مربوط به بچه‌ها هم متفاوت مي‌شود. دايم بايد دماي خانه را چك كنيد، حواس‌تان به بچه‌ها باشد و در وقت مناسب بايد خفت‌شان كنيد تا از زير لباس گرم پوشيدن فرار نكنند، وقت بيرون رفتن كلاه و كاپشن بپوشند تا كمتر سرما بخورند و همه خانه را مريض نكنند. اما از همه اين مراقبت‌ها كه بگذريم، اينكه در هواي سرد و مخصوصا آلوده پاييز و زمستان، مجبوريد بچه‌ها را در خانه نگه داريد و كمتر بيرون ببريد، مصيبتي علي‌حده است.  بچه‌ها عادت كرده بودند هر روز يا يك روز در ميان، وقتي از مهد برمي‌گشتند و نيمچه خوراكي مي‌خوردند، دوچرخه و اسكوتر را برمي‌داشتند و راهي پارك نزديك خانه مي‌شدند. يك‌ساعتي بازي مي‌كردند و با هم‌سن و سال‌هايشان وقت مي‌گذراندند. گاهي اوقات هم توپ‌شان را همراه خود مي‌بردند و گل كوچكي دو، سه نفره بازي مي‌كردند. در يكي، دو هفته اخير كه هوا رو به سردي رفته و پاييز رسما شروع شده، بيرون رفتن‌هاي ما هم كنسل شده است. از مدرسه كه به خانه مي‌رسيم، روي كاناپه ولو مي‌شوند و به بازي كه از ديشب در حال انجام دادنش بودند، ادامه مي‌دهند. دوچرخه و اسكوتر گوشه هال پارك شده، در نوبت دوم سراغ آنها مي‌روند و در آپارتمان دوچرخه‌ و اسكوترسواري مي‌كنند. بعد نوبت توپ فوتبال مي‌شود و شروع بازي بين دو تيم بارسلونا و منچسترسيتي. اما فوتبال در آپارتمان واقعا نمي‌چسبد. زمين فوتبال‌شان آنقدر كوچك است كه از جاي كاشتن توپ تا دروازه كلا 5 متر هم نمي‌شود. اما مجبورند به همين بسنده كنند. 
اگر هوا فقط سرد بود و خبري از آلودگي نبود، هر چند روز يك‌بار براي بازي مي‌بردم‌شان پايين و مي‌گذاشتم نفس بكشند. اما آلودگي هوا، خس‌خس مي‌آورد و آبريزش و گرفتگي صدا و كيپ شدن گلو و هزار جور درد ديگر. كوچك‌تر كه بودند مي‌شد به راحتي با اسباب‌بازي سرگرم‌شان كرد اما الان پسر كوچك‌تر در دنياي سوپرهيروها يا همان ابرقهرمان‌ها سير مي‌كند و شب و روز دنبال يك شخصيت عجيب جديد است. بتمن و سوپرمن و اسپايدرمن ديگر جوابگو نيستند و چند روز است دنبال تانوس است. تانوس هم در ادامه هالك و ديگر شخصيت‌هاي شروري است كه عليه قهرمان‌ها فعاليت مي‌كند. زماني هم عاشق جوكر بود و نمي‌دانم چرا اينقدر علاقه‌مند به شخصيت‌هاي شرور قصه‌هاست. پسر بزرگ هم در ادامه انجام تكاليف روزانه مدرسه‌اش كه بسيار براي او حوصله سربر است و از سر رفع تكليف انجام‌شان مي‌دهد، پاي ثابت فوتباليست‌هاست و نه‌تنها كارتون فوتباليست‌ها را هرروز مي‌بيند كه در دنياي واقعي هم پيگير فوتباليست‌هاي مطرح دنياست. چند روز پيش از من پرسيد: «كدام دروازه‌بان تاحالا گل نخورده؟» گفتم هيچ دروازه‌باني نيست كه تابه‌حال گل نخورده باشد. كلافه شد و گفت: «بالاخره يك‌نفر هست كه بهترين دروازه‌بان دنيا باشد و تاحالا گل نخورده باشد.» گفتم بعيد مي‌دانم. بهترين دروازه‌بان‌هاي دنيا توانسته‌اند بهترين شوت‌ها را بگيرند، نه اينكه اصلا گل نخورند. او خودش را «واكي باياشي» مي‌بيند و همه عشقش اين است سه‌شنبه شود و برود در سالن فوتبال مدرسه، در دروازه بايستد. هر روز يادآوري مي‌كند كه برايم دستكش دروازه‌باني بگيريد، اين دستكش‌هايي كه دارم بچگانه است و اصلا به درد دروازه‌باني نمي‌خورد. يك گزارشگر درون هم دارد كه در هر بازي فوتبالي كه با برادرش مي‌كند، دايم در حال گزارش كردن همزمان با بازي است. عاشق اين است يك روزي مانند فوتباليست‌هاي واقعي بتواند تكل برود، خودش را روي زمين سر بدهد و توپ را از دست حريف بربايد. 
روزهاي پاييز و زمستان، كشدار نيست اما كشدار مي‌گذرد. سرگرمي تراشيدن در خانه براي بچه‌ها خيلي سخت است. بچه‌ها بايد بدوند، بايد بازي‌هاي فيزيكي كنند تا سالم بمانند. وقتي مجبورند در آپارتمان‌هاي امروزي، راه خود را از لابه‌لاي مبل و صندلي‌ها پيدا كنند و از ترس اينكه توپ به لوستر و تلويزيون نخورد، آرام شوت كنند، تخليه انرژي اتفاق نمي‌افتد. كاش سالن‌هاي بازي كه براي فوتبال و واليبال بزرگسال وجود دارد براي بچه‌ها هم بود تا مي‌شد لااقل هفته‌اي يك‌بار آنها را به جاي شهربازي كسل‌كننده بردن و ماشين بازي و سرسره سواري، به سالن ورزشي برد تا با عده‌اي از همسالان‌شان بازي كنند. درست مثل آخر هفته پيش كه در پارك، با بچه‌هاي چند سال بزرگ‌تر از خودشان فوتبال بازي كردند و كيف كردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون