پروتكل تبعيض
نمره همه دروس آن جز يك مورد منفي بود، يعني حتي شانسي هم نميتوانسته پاسخ بدهد، بلكه همواره غلطها را درست ميدانسته است. اولينبار در اوايل روزنامه سلام طي دو يادداشت مفصل نقدي جدي عليه سهميههاي كنكور نوشتم. توضيح دادم كه نه تنها اين سهميهها (غير از سهميه مناطق) خلاف عقل و اخلاق است، بلكه موجب بدبيني جوانان و نااميدي آنان از حكومت هم ميشود. حتي افرادي كه شايستگي قبولي در دانشگاه را ندارند خود را قرباني تبعيضهاي ناروا و اين سهميهبنديها ميدانند. برخي سهميهايها در طول تحصيل نميتوانند خوب درس بخوانند، مشروط و اخراج ميشوند، روحيه خودشان خراب ميشود. استادان را ناراحت ميكنند. توازن كلاسها را به هم ميزنند. از همه بدتر اينكه دنبال كسب مدرك به هر قيمت ميافتند و در نهايت نهاد آموزش عالي را دچار بحران و كماثري ميكنند. شايد بسياري از پاياننامهفروشيها نيز ريشه در همين تبعيضها دارد. مدركگرايي مبتذل نيز ماجرا را تشديد كرد. طرف با گرفتن چنين مدركي گمان ميكند صلاحيت علمي هم دارد. بدتر از همه اينكه نظام سهميهاي به مرور فربهتر شد. اكنون بيش از ۲۰ عنوان سهميه وجود دارد. در ابتدا انگيزه اجراي اين سياست جبران خدمات آنان و خانوادههايشان بود. ولي نميدانستند، پول را ميتوان به افراد هديه داد، ولي علم را نميتوان؛ علم را بايد فرا گرفت. در ادامه چنين افراد بهرهمند از تبعيض كمكم ماهيت سياسي هم پيدا كردند و با تقويت بيشتر خود ماهيت دانشگاه و كار و اداره را از اعتبار حرفهاي آن خارج كردند. نزول شديد بهرهوري و كارايي، اغلب اين نهادها ناشي از همين امتيازات نادرست است. حتي براي استخدام يا ارتقاي اعضاي هيات علمي هم امتيازات بيربط با علم و دانش و حرفه آنان قرار دادند، لذا بسياري از آنان واجد رتبههاي علمي ميشوند كه به دليل تجربه علمي به دست نياوردهاند. نمود تبعيض بدتر از همه در گزينشهاست. گزينشها كه اغلب تابع منافع و ملاحظات سياسي است. گزينش غيرحرفهاي به معناي آن است كه افراد گزينش شده، حتما از نظر حرفهاي افراد ضعيفتري هستند، اگر به لحاظ حرفهاي ضعيفتر نباشند، دليلي ندارد كه معيارهاي غيرحرفهاي نيز وارد گزينش شوند. مگر براي قهرمانان و اعضاي تيمهاي ملي، معيارهاي غيرحرفهاي را در انتخاب اعضا دخالت ميدهند. البته برخي ورزشكاران بنا به ملاحظاتي به ظاهر مطابق ميل سياستهاي رسمي حرفهايي را ميزنند، ولي ملاك انتخاب آنان اين مواضع نيست. به همين علت است كه ورزشكاراني هستند كه تتو كردهاند ولي در تيم ملي هستند، در حالي كه هيچ امكاني براي گزينش آنان به عنوان يك كارمند ساده هم نيست. علت سقوط اعتبار حرفهاي نهادهايي كه تابع گزينشهاي غيرحرفهاي هستند، همين است. با گذشت زمان هم موضوعات و گستره موضوعات گزينشي و امتياز دادنهاي تبعيضآميز بيشتر شده و هم عمق آنها افزايش يافته است. اين يكي از بدترين پروتكلهاي فكري و رويكردي در جامعه ماست. آقاي پزشكيان هنگام انتخابات نكات خوبي را در اين زمينه اظهار داشت. هم از منظر ضديت با تبعيض و هم از زاويه ناكارآمدي حرفهاي در دستگاههاي اجرايي و آموزشي، ولي متاسفانه هنوز اقدام قاطعي در اين باره نكردهاند، وزارتخانههاي آموزش عالي و بهداشت و درمان نكاتي را در اين مورد گفتهاند، معاونت اجرايي رييسجمهور درباره گزينشها مطالبي را اظهار داشته، ولي هنوز راه طولاني در پيش است. احياي اعتماد و اميد به ويژه نزد جوانان از مجراي نقض قاطع اين پروتكل ذهني و رويكردي در طبيعي دانستن دادن امتيازات و تبعيضهاي مذكور است.