ساخت ورزشگاه؛ آرزويي دور، آرزويي محال
آيا دولت ايران توانش
از يك باشگاه اسپانيايي كمتر است؟
شهريور سال 1402 مرحوم ابراهيم رييسي، رييسجمهور سابق كشورمان دستور ساخت يك ورزشگاه جديد در تهران را صادر كرد اما روز گذشته وزير جديد ورزش و جوانان گفت اين پروژه متوقف شده است.
به گزارش روزنامه اعتماد، بحث نبود استاديوم درست و حسابي در كشور هميشه معضل بوده است اما در فصل جديد ليگ برتر اين معضل بيشتر از هميشه به چشم آمده است. خانه به دوشي تيم ملي و سرخابيها و ساير باشگاههاي ليگ برتر در سايه بازسازي طولانيمدت ورزشگاه آزادي كليدواژه «نداشتن استاديوم» را ترند شبكههاي اجتماعي و رسانهها و انتقادات هواداران كرد. نداشتن استاديوم درست و حسابي و در كلاس جهاني در كشور باعث شده بسياري از مردم استاديومهاي كشورهاي حاشيه خليجفارس را با استاديومهاي داخل مقايسه و احساس سرافكندگي كنند.
در چنين شرايطي بحث ساخت استاديوم جديد كه شهريور سال گذشته مرحوم رييسي قول آن را داده بود دورنمايي از اميد را براي علاقهمندان به فوتبال ايجاد ميكرد؛ ولو اينكه ميدانستند اين استاديوم به اين زودي ساخته نخواهد شد و حتي اگر ساخته شود در دورترين حالت ممكن نسبت به شهر قرار خواهد داشت. با اين حال شرايط استاديومهاي كشور آنقدر فاجعه بود كه همه بگويند شما بسازيد، هرطور ميخواهيد بسازيد!
با اين حال روز گذشته احمد دنيامالي رسما اعلام كرد پروژه ساخت ورزشگاه جديد متوقف شده است. وزير ورزش و جوانان در اين رابطه گفت: «مهمترين مشكل در مسير ساخت ورزشگاه جديد در تهران تامين منابع مالي است.» وي افزود: «طبق برنامهريزي اوليه، قرار بود اين منابع از محل صادرات نفت تامين شود، اما پيشنهاد ايران ازسوي طرف خارجي پذيرفته نشد و پيشنهادات جديدي داد كه به هر صورت به نفع كشور نيست.» وزير ورزش يادآور شد: «از زمان دولت قبل اين پروژه متوقف شده است. تا زماني كه منابع مالي اين پروژه مشخص نشود، پروژه متوقف ميماند.» دنيامالي گفت: «اخيرا طرف خارجي شرايطي اعلام كرده و ضمانت بانك مركزي را خواسته است كه قطعا ما در هيچ تامين مالي ضمانت بانك مركزي را نميدهيم. اگر تامين مالي اين پروژه مهيا نشود همچنان مذاكرات بايد تداوم داشته باشد.»
عدم پذيرش پيشنهاد ايران از سوي طرف خارجي و عدم پذيرش درخواست طرف خارجي از سوي ايران به معناي قفل شدن پروسه پيشرفت ساخت ورزشگاه است. ورزشگاهي كه قول آن شهريور سال گذشته داده شده بود اما در آبانماه سال بعد هنوز كلنگ نخورده است.
نكته مهمي كه مقامات دولتي بايد به آن توجه كنند اين است كه مردم نه علاقهاي به شنيدن جزييات قراردادها دارند و نه حوصلهاش را. به صورت مشخص مردم از دولت يا بهتر بگوييم حاكميت انتظار دارند بعد از گذشت اين همه سال يك استاديوم قابل قبول در كشور داشته باشيم؛ فقط همين! مسالهاي كه در همه جاي دنيا امري طبيعي و روزمره به حساب ميآيد اما در كشور ما تبديل شده به يك معضل به نظر لاينحل.
مثالها بسيار زياد است؛ قطر اين همه استاديوم براي جام جهاني را در عرض چند سال ساخت؟ رئالمادريد ورزشگاه سانتياگو برنابئو را در چه مدت كوبيد و از نو بنا كرد؟ يا بارسلونا چطور نيوكمپ را بازسازي كرد؟ ساخت استاديومهاي معروف دنيا چقدر زمان برد؟ آيا مجموعه كشور ايران با اين همه منابع از يك باشگاه فوتبال توانايي كمتري دارد كه يك سال و 4 ماه بعد از قول ساخت استاديوم تازه بايد بشنويم پروژه متوقف است چون مشكل تامين مالي وجود دارد؟
كاش مقامات كشور متوجه باشند كه چنين مسائلي چقدر در روحيه مردم تاثير منفي ميگذارد. كاش بدانند وقتي تيمهاي خارجي را ميبريم استاديوم قلعهحسنخان چه بازخوردي ميگيرند. كاش درك كنند سرگرداني استقلال و پرسپوليس با اين همه هوادار از قزوين تا اراك تا اطراف تهران چه تبعات اجتماعي ناگواري دارد. هواداران فوتبال ميگويند ما از شما يك استاديوم خواستيم. آيا خيلي كار سختي است؟