• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5900 -
  • ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۶ آبان

تجاوز و اشغال، ايران و جنگ بزرگ

مرتضي ميرحسيني

تصميم‌شان به اشغال قزوين در آن روز از آبان 1294 خورشيدي (نوامبر 1915 ميلادي) نه عجيب بود و نه غيرمنتظره. آنها حتي قبل از شروع جنگ بزرگ در خاك ما بودند و در آذربايجان و گيلان و خراسان سرباز داشتند. از زماني كه مخالفت با اصلاحات شوستر را بهانه كردند و اخراجش را به تهديد از دولت ايران خواستند و براي فشار هر چه بيشتر، مرزهاي كشور ما را زير پا گذاشتند ديگر خيال رفتن نداشتند. بخش‌هايي از شمال ايران را اشغال كردند و آزادي‌خواهان را - كه ننگ تسليم به اشغالگر را نمي‌پذيرفتند - به خاك و خون كشيدند. حتي بعد كه آن ماجرا، به همان شكلي كه آنان مطالبه مي‌كردند به پايان رسيد، باز خاك ما را تخليه نكردند. مشخص بود كه قصد رفتن ندارند. فقط از برخي نقاط اشغالي كه آن‌ هم براي سازماندهي نيروهاي خودشان ضرورت داشت عقب نشستند، اما گوشه‌هايي از خاك كشورمان را در اشغال خود نگه داشتند. صداهايي را كه به اعتراض و مخالفت بلند مي‌شد، سركوب كردند و سياست خشني را - كه حتي نمي‌شد اسمش را «سياست» گذاشت- براي تثبيت جاي پاي خودشان به كار بستند. چنانكه در كتاب «تاريخ روابط خارجي ايران» آمده است: «دولت انگلستان (كه رقيب روسيه بود) در برابر اين اعمال همچنان سكوت را حفظ كرده و ماه‌هاي اوليه سال 1912 قوايي از هندوستان به ايران وارد و ايالات جنوبي را كه منطقه نفوذش شناخته شده بود، اشغال كرد. از اين تاريخ تا شروع جنگ جهاني اول، ايران در حال تشنج و بحران و تحت فشار قشون بيگانه به سر مي‌برد. روسيه مانند يك دولت فاتح و اشغالگر با آن رفتار مي‌كرد و از هر موقعيت و فرصتي براي ايجاد بحران و بهانه‌جويي براي مداخله در امور داخلي كشور استفاده مي‌كرد و با حمايت از مالكين آذربايجان و بازرگانان ثروتمند خراسان و جمع‌آوري ماليات‌ها و عوارض متعلق به دولت ايران و خريد قصبات و دهات شمال كشور به ثمن بخس، به نفوذ خود مي‌افزود.» ماندند و هر چه خواستند، كردند. از دولت به ‌ظاهر مستقل ايران نيز- كه عملا به مستعمره تبديل شده بود - كاري جز اعتراض‌هاي گاه و بي‌گاه برنمي‌آمد. وقتي هم كه جنگ شروع شد (تابستان 1914 ميلادي) كسي - حتي آلمان و عثماني كه مدعي دوستي و اتحاد بودند - اعلام بي‌طرفي‌اش را جدي نگرفت. آخر بي‌طرفي براي دولتي كه بخشي از قلمرو آن در اشغال قواي متجاوز بيگانه بود، نيروي نظامي درست و مشخصي نداشت و چهار دولت خارجي عملا در خاكش جولان مي‌دادند چه معنا و اعتباري مي‌توانست داشته باشد؟ حتي بيشتر ايرانيان نيز مي‌دانستند كه كار از اين حرف‌ها گذشته است و نمي‌شود از جنگي كه حتي قبل از آغاز، دامنگيرمان شده فاصله گرفت. از اين‌رو بسياري كوشيدند به جاي دست روي دست گذاشتن، نقشي فعال و متفاوت با سياست رسمي و اعلامي بازي كنند (يا به قول ويپرت بلوشر آلماني كه آن روزها در ايران بود دو سياست، يكي رسمي و ديگري غيررسمي در كشور ما جريان داشت) . بيشترشان از لج روسيه و انگليس، طرف آلماني‌ها را - كه آن زمان قوي‌ترين دشمن اين دو دولت بودند - گرفتند. در برخي نواحي هم، اغلب اوقات با دست خالي و بدون ساز و برگ و تداركات مناسب، با اشغالگران درگير شدند و گاهي به پيروزي‌هاي كوچك- اما درخشاني- رسيدند. هرچند مجاهدت‌هاي آنان در روند كلي حوادث تاثير چنداني نداشت و به اخراج اجنبي از خاك كشور منتهي نشد. البته آن ماجرا، براي قواي روسيه تزاري هم كه حكومت كشورشان در انقلابي در 1917 فروپاشيد، متفاوت با همه پيش‌بيني‌ها و انتظارات‌شان تمام شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون