• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5903 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۰ آبان

در اين سال‌هاي حاكميت ابتذال بر سينما حتي دريغ از يك يادداشت انتقادي از سوي منتقدان ارزشي

دلواپسان فرهنگي كجا هستند؟!

ابوالفضل نجيب

چهار دهه اخير دلواپسان حوزه فرهنگ و به خصوص سينما حضوري بي‌وقفه در سينما و تاثيرگذاري بر ريل‌گذاري سياست‌هاي سينمايي داشتند. تاثير و حضور ميداني آنها اغلب بسته به موقعيت غالب و مغلوب بودن جناح‌شان و نسبت به عيان بودن يا در سايه بودن نقش متفاوتي ايفا مي‌كردند. اين حضور بي‌وقفه در هر مقطع و به تناسب فضا و توليدات سينمايي به انحا و روش‌هاي مختلف ظهور و بروز مي‌كرد؛ از رد فيلمنامه تا عدم صدور مجوز ساخت تا ندادن پروانه نمايش و سانسور در مراحل اوليه تا جلوگيري از اكران حتي به فيلم‌هاي داراي پروانه نمايش تا بولتن‌سازي و پرونده‌سازي مخفيانه و حمله به سينماها و شكستن شيشه سينماهاي نمايش‌دهنده فيلم‌هاي روي اكران و پايين كشيدن پرده‌هاي سر‌در سينما و تا زدن انواع انگ و ننگ و اتهام به فيلمسازان و تهيه‌كنندگان و بازيگران تا تهديدهاي جاني براي عوامل توليد فيلم‌هايي كه اغلب از بهترين و ارزشمندترين فيلم‌هاي سينماي ايران بودند. ايضا تا سازماندهي براي تظاهرات عليه نمايش يك فيلم و كشاندن به خطبه‌هاي نماز جمعه و احضار عوامل توليد و... براي اين دلواپسان حوزه فرهنگ و سينما تفاوتي هم نمي‌كرد اين فيلم‌ها در كدام ژانر و با چه مضامين و پيامي هستند، چه كمدي اجتماعي بديع آدم برفي باشد يا مارمولكي كه بيشترين جاذبه و اثرگذاري براي احيا و مصونيت‌سازي از شأن روحاني و لباس روحانيت ايجاد مي‌كرد. تا آثار اجتماعي چون بانو و علي سنتوري تا آثار بي‌بديلي چون باشو غريبه كوچك و اغلب آثار بهرام بيضايي و تا برسد به كليت فيلم‌هاي اجتماعي و با موضوعاتي در ارتباط با چالش‌هاي نسل جوان و طبقه متوسط درگير گذار. تا فيلم‌هاي واقع‌گراي اجتماعي كه به بهانه سياه‌نمايي و انواع تعابير من درآوردي همواره در تيررس و سيبل حملات دلواپسان فرهنگي قرار داشتند. اين دلواپسان حتي فيلم‌هاي ديني چون خانه روي آب و دفاع مقدسي چون دموكراسي در روز روشن را تاب نمي‌آوردند. دلواپسان فرهنگي در روزهايي كه به هر دليل نمي‌توانستند مانع حضور فيلم‌هاي ارزشمند در جشنواره‌هاي جهاني شوند، حتي به قيمت زير سوال بردن اعتبار سينماگران ايراني، جوايز حاصل از چنان آثاري را به توطئه و تهاجم خاموش فرهنگي تعبير و تفسير مي‌كردند، غافل از اينكه بخش مهمي از اعتبار سياسي جمهوري اسلامي بدون تعارف مرهون همين سينمايي بود كه از درون ‌بايد متحمل نيش دلواپسان فرهنگي باشد.
 اين دلواپسان كه همواره نوع ميداني‌اش از طريق رسانه‌هاي مكتوب و در راس آنها از زمان تصدي شريعتمداري بر كيهان و چند هفته‌نامه شبه‌سينمايي حمايت مي‌شدند، تا آنجا پيش رفتند كه با سياستگذاري‌هاي جزمي عرصه را بر فعاليت برخي چنان تنگ كردند كه چون نادري و بيضايي و بسياري ديگر ناگزير به مهاجرت شدند يا چون كيميايي و فرمان‌آرا و مهرجويي و پوراحمد گوشه عزلت برگزيدند. مرگ‌هاي مشكوك پوراحمد و مهرجويي و ايضا مرگ‌هاي طبيعي، اما گاه ناباورانه سينماگران را مي‌توان بخشي از تبعات و تاثير همين دلواپسان فرهنگي قلمداد كرد. 

كساني كه به ظاهر يا نگران سياه‌نمايي جامعه بودند يا دلواپس و نگران نمايش دغدغه‌هاي جامعه و نسل جوان سرگردان يا نگران كليشه‌زدايي و تابوشكني از آنچه در تعريف از سينماي جنگ به مقدس تعبير مي‌كردند. فراموش نمي‌كنيم اين دلواپسان همواره نگراني و دغدغه خود را از آنچه همواره به ابتذال و لودگي و هنجارشكني و اشاعه منكرات و فساد بر پرده سينما تعبير مي‌شد، سرلوحه اعتراضات و قانون‌شكني قرار مي‌دادند. ماحصل اين همه اتهام و نگراني در نهايت به شائبه در مورد غنا بودن يك قطعه موسيقي يا شائبه انجام حركات موزون و ايضا رد و بدل شدن يكي، دو ديالوگ كه به هرزگي و لودگي كلامي و ابتذال تفسير مي‌شد، خلاصه و اما از نگاه دلواپسان به تهاجم فرهنگي و غوغاي از دست رفتن هست و نيست ارزش‌هاي اسلامي و افسارگسيختگي و ولنگاريسم فرهنگي تعبير و تفسير مي‌شد. حديث نسل ما از حضور و نقش اين دلواپسان فرهنگي حديث چند نسل سينماگر و مخاطب جدي سينمايي بود و هست كه دل خوش بودند به سينمايي كه هم درد مردم را بيان مي‌كرد و هم فخر و اعتبار فرهنگ سينمايي اين ديار بود. تا رسيديم به دولت يكدست ارزشي‌هايي كه وزير ارشاد از همان نخستين حضور رسانه‌اي شمشير را از رو بست و با شعار احياي سينماي ارزشي و ديني شروع به قلع و قمع كردن گذشته كرد و تلويحا اعلام كرد از اين پس هر كه با ما نيست بر ماست. آنچه اما در واقعيت رخ داد نيازي به واگويه ندارد، اما آنچه بايد يادآور شد سكوت همان دلواپسان خياباني و رسانه‌اي و صدالبته به اصطلاح منتقدين ارزشي در قبال وضع موجود است. 

در قبال توليداتي كه هر كدام‌شان شايد به اندازه همه فيلم‌هايي كه رگ غيرت دينداري دلواپسان را متورم مي‌كرد، همه آنچه را به عنوان ابتذال و خط قرمز تعبير و تفسير مي‌شد، يكجا پشت سر گذاشتند.

از حركات موزون شش و هشت تا برك و چاچا و ردوبدل كردن ركيك‌ترين ديالوگ‌ها تا عبور از همه آنچه به حجب و حيا و زناي كلام و چشم و... تعبير مي‌شد. طي چند سال اخير آنچه از محصولات ارزشي اين دلواپسان فرهنگي در حوزه سينما ديديم همه لودگي و ابتذال بود و آنچه نديديم كمترين دلواپسي جماعتي كه در گذشته به طرفه‌العيني خون‌شان به جوش مي‌آمد كه حتي نه تنها لب به گلايه باز نكردند كه خود به نوعي تبديل به چيزي شدند كه عمله طرب خطاب مي‌كردند. 

 در اين سال‌هاي حاكميت ابتذال بر سينما حتي دريغ از يك يادداشت انتقادي از سوي منتقدان ارزشي. دريغ از يك فغان و وااسلاما از اين همه هجمه به حرمت سينما و مخاطب. دريغ از يك دادخواهي مدعي‌العموم كه بسيار اوقات از جانب خلق‌الله داعيه دفاع از ارزش‌هاي ديني و مطالبه حق‌الناس از مبتذل‌سازان داشته باشد. اين گلايه‌ها به اين معني نيست كه چرا دلواپسان فرهنگي آن شيوه‌هاي ناروا را چرا در اين سال‌ها دنبال نكردند، فقط از باب يادآوري به كساني است كه در گذشته پادو و عمله حتي بي‌جير و مواجب كساني بودند كه بدون كمترين تأمل و فهمي از آنچه اطراف‌شان مي‌گذشته چگونه شعور خود را هزينه كساني مي‌كردند كه نه درد دين كه همه دردشان قدرت گرفتن بود با تمسك به ارزش‌هاي ديني و زير نقاب مبارزه با تهاجم فرهنگي و فساد و ابتذال و ولنگاريسم فرهنگي. اين جماعت چنانچه ادعا مي‌كردند به واقع درد دين و غيرت ديني داشتند، كافي بود فقط چند بنجل توليدات اين چند ساله را به ديده انصاف قضاوت مي‌كردند تا ببينيم چند ده از توليدات اين سال‌ها به سرنوشتي چون آدم برفي و مارمولك و... دچار مي‌شدند. اين سوال بسياري از نسل سينمايي نوعي من و در كنار صدها سوال و دغدغه اجتماعي و فرهنگي و به يقين سوال بسياري از عوامل حرفه‌اي سينمايي است كه يا از اين ديار رفتند يا عزلت گزيده، اين است، كجا هستند آن دلواپسان فرهنگي كه به خاطر دستمالي قيصريه را به آتش مي‌كشيدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون