ما ملت واحده هستيم
مرجان يشايايي
آن روز كه رهبر انقلاب، امام خميني(ره) در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي در جواب يك روزنامهنگار خارجي درباره وضعيت اقليتهاي قومي و مذهبي در ايران بعد از استقرار جمهوري اسلامي، با هوشمندي پاسخ دادند: «همه در ايران ملت واحد هستند و ما، هم خود و هم آنها را ملت واحد ميدانيم.» حتما به روزي فكر كرده بودند كه برخي از سر سوءتفاهم يا اطلاع ناكافي يا دلايل ديگر، اين اصل مهم را خدشهدار كنند. پس از آن، ديدار نمايندگان و روحانيون جامعه يهودي ايران با رهبر انقلاب در ارديبهشت سال 1358 سبب شد، ايرانيان يهودي برخلاف ساير همكيشانشان در كشورهاي عربي كه بعد از دگرگونيهاي سياسي مانند روي كار آمدن حزب بعث و صدام در عراق كه باعث اعمال خشونت و اعدامهاي دستهجمعي و مصادره اموال يهوديان شد، دلگرم ماندن در كشوري شوند كه از بيش از 2700 سال قبل ماوا و سرزمينشان بوده است. تدوين اصل 13 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران با مضمون: «ايرانيان زرتشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليتهاي ديني شناخته ميشوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني بر طبق آيين خود عمل ميكنند.» به اين همزيستي مسالمتآميز تاريخي شكل قانوني داد و هنگامي كه امام در يكي از مهمترين سخنرانيهاي خود، حساب يهوديان از صيهونيستها را جدا دانستند، ما يهوديان ايراني دانستيم كه تير هياهوي تبليغاتي صيهونيستها براي ضديهود جلوه دادن چهره حاكميت نوپاي ايران به سنگ خورده است و اين تفكيك درست بين يهوديت و صيهونيسم سياسي در بيش از چهار دهه تبديل شد به دكترين حاكميت ايران. ايرانيان يهودي در كشورشان ماندند، جنگ هشتساله از راه رسيد و صدها رزمنده يهودي ايراني دوشادوش ديگر هموطنانشان، به جبهه رفتند و جنگيدند. جنگ تمام شد و از جبههها برگشتند، دانشگاه رفتند و متخصص شدند، كسب و كار به راه انداختند، ازدواج كردند و فرزندانشان را با عزت و سربلندي بزرگ كردند و در دهها عبادتگاه خاص خود در امنيت به عبادت پرداختند. حتي آنها كه مهاجرت كردند، نه با فرار و ترس، بلكه حسرت زندگي در سرزمين مادريشان را با خود بردند. در تمام اين سالها هم جمهوري اسلامي و هم ما ايرانيان يهودي چنان پيوستگي و همدلي با هم داشتيم كه حتي تندروترين جناحهاي صيهونيسم افراطي نتوانستند انگ ضديهودي به مجموعه حاكميت ايران بزند و اين دستاوردي ارزشمند در عرصه ملي و جهاني است كه همه با دقت از آن پاسداري كردهايم و ميكنيم. تا اينكه روز 20 آبان، سردار محمدجعفر اسدي، معاون قرارگاه خاتمالانبيا، در گفتوگوي ويژه خبري در برابر چشمان ميليونها بيننده سخناني بيسابقه روي آنتن زنده سيماي جمهوري اسلامي به زبان آوردند كه از لحظه پخش آن به شدت در شبكههاي معاند خارجي وايرال شده. ايشان در اظهاراتشان با خبيث خواندن يهوديان و مايه ننگ بودن آنها، حتي بعد از تاكيد مجري مبني بر جدا بودن يهوديان ضدصيهونيست از صيهونيستها، اين پرسش را مطرح كردند كه «پس كجا هستند اين يهوديان ضدصيهونيست؟ چرا هيچ نمودي ندارند؟» اي كاش سردار اسدي، اين برادر گرامي كه شك ندارم در كسوت و لباس مقدسي كه بر تن دارند، منشا خدمات بسياري در عرصه امنيت و تماميت ارزي ايران عزيز بودهاند، پيش از يكتنه به قاضي رفتن يك جستوجوي كوتاه در فضاي مجازي انجام ميدادند تا از مصاديق فراوان همدلي يهوديان ايراني آزاده با مظلومان فلسطيني مطلع ميشدند.اي كاش ايشان سري به خبرگزاريهايي ميزدند كه بهطور اختصاصي حضور ايرانيان يهودي در تظاهرات روز قدس را مخابره كردهاند.اي كاش ايشان به عكسهايي توجه ميكردند كه تظاهرات گسترده يهوديان در برابر نمايندگي سازمان ملل متحد در محكوميت تجاوز اسراييل به نوار غزه را در همان روزهاي اول اين تجاوز پوشش دادهاند و اي كاش ايشان پيش از ايراد اين صحبتهاي بيسابقه از سوي يك شخصيت مهم نظامي ايراني در برنامه زنده سيما، اعلاميههاي متعدد مديران و مسوولان جامعه يهودي ايران در محكوميت كشتار مردم بيدفاع غزه را مطالعه كرده بودند. ايشان يا هر يك از عزيزان ديگري كه احتمالا از تحركات گسترده ميهنپرستانه و ضدصيهونيستي ايرانيان يهودي بياطلاع هستند را دعوت ميكنم به مطالعه شماره 98 مجله روشنا در تابستان 1403 كه يك پرونده مفصل درباره نمود و حضور ايرانيان ميهنپرست ضدصيهونيست را منتشر كرده است.
عضو جامعه فارغالتحصيلان يهود ايران