• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5909 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ آبان

رد يك خاطره زير باران با «خانه عروسك»

ماهرخ ابراهیم‌پور

آشا محرابي، نويسنده، بازيگر و كارگردان تئاتر «خانه عروسك: قسمت دوم» را در سالن چهارسوي مجموعه تئاترشهر روي صحنه برد. اين تئاتر با بازي ساقي زينتي، مه‌لقا باقري، ايوب آقاخاني و سارينا كيان از ۱۶ تا ۳۰ آبان در تالار سايه تئاترشهر ميزبان علاقه‌مندان است. در تئاتر خانه عروسك كه به قلم لوكاس نيث، نمايشنامه‌نويس امريكايي است، داستان نورا را پس از ۱۵ سال ترك خانواده‌اش به تصوير كشيده است. عنوان «خانه عروسك» تداعي نام هنريك ايبسن است و اجراهاي زيادي كه از نمايش او در ايران از سوي كارگردان‌هاي متعددي انجام شد. همه ما در خانه عروسك ايبسن نورا را پس از ترك خانه رها كرده‌ايم و حالا در اين تئاتر زني را مي‌بينيم كه به قصد به دست آوردن يك شخصيت مستقل و رها شدن از سايه همسر پس از چند سال برگشته و... .
نخستين تصويري كه از اين تئاتر رقم مي‌خورد، حضور زني سرخپوش (مه‌لقا باقري) در چهارچوب در است و مواجهه‌اش با آن‌ماري (ساقي زينتي) خدمتكار پير و وفادار خانه متعجب و كنجكاو او را برانداز مي‌كند. او زن سابق هلمر است و حالا آمده تا از او هويتي را پس بگيرد كه حتي با ترك خانه هم نصيبش نشده و پس از ۱۵ سال جدايي فهميده كه هلمر هنوز طلاق‌شان را ثبت نكرده و او هنوز نورا هلمر است. 
آن ماري با كنجكاوي و ترس با نورا صحبت مي‌كند و حريصانه لباس و كيف او را ديد مي‌زند و درباره آنچه بر او رفته، كنجكاو است. خدمتكاري كه آن ‌طور بايد در نقش خود فرو نرفته و قدري با لنگ زدن قصد دارد، پيري و گذر عمر را به تماشاگر منتقل كند. آن‌طرف نورا، زني ماجراجو و مبارز كه باقري در تلاش است او را به تماشاگر نشان بدهد، اما در برخي لحظات چندان موفق نيست هر چند در تقابل با آقاي هلمر (ايوب آقاخاني) گاهي ايفاگر نقش زني مبارز و سرسخت است كه مصرانه در پوست زني مستقل فرو رفته است كه روزگاري چون عروسك با او برخورد مي‌شد. آقاخاني تا حد زيادي در بازي خود نقش مردي خودبين و بدبين را به خوبي ايفا مي‌كند به ويژه در آنجا كه گذشته را مرور مي‌كند يا درصدد آن است كه چهره جديدي از خود به نمايش بگذارد. همين انتقال حسي كه از خشم يا استيصال مردي كه زنش تركش كرده، باعث مي‌شد كه نورا (باقري) به خوبي مقابلش قرار بگيرد و او را به گذشته‌اي ببرد كه منجر به تصميم خاص نورا شد. تصميمي كه همه‌چيز را زير و رو كرد و حالا زن برگشته و واقعيت را چون سيلي سنگين بر صورت هملر مي‌زند، هر چند خودش هم بي‌نصيب از اين شوك نيست. 
خانه سرد و خشك هلمر چونان دادگاهي است كه بدون هيات منصفه زني را محاكمه مي‌كند كه تنها خواسته‌اش داشتن شخصيتي مستقل است. 
براي من كه در ذهنم نوراي ايبسن در تلاطم است؛ جدال ميان يك خانواده نه غريبه نه آشنا ميان صداي باران محو مي‌شود و من كه از پشت پنجره‌هاي خانه هلمر به بيرون سرك مي‌كشم، نگرانم به محض اينكه بيرون بروم خيس شوم! كاش با خودم چتر آورده بودم. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون