• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5913 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱ آذر

نگاهي به نقاشي‌هاي محسن وزيري‌مقدم در مجموعه‌داستان «بهار خاكستري»

قصه شاخ و برگ‌هاي كلمات زكريا تامر

نسيم خليلي

«بهار خاكستري» مجموعه‌اي از داستان‌هاي كوتاه شورمندانه‌اي به قلم نويسنده سوري‌تبار زكريا تامر است كه نسخه فارسي آن همراه شده با نقاشي‌هاي دل‌انگيزي از محسن وزيري‌مقدم. غلامرضا امامي، مترجم كتاب در مقدمه تصريح داشته است كه نقاشي‌ها به پيشنهاد بنياد محسن وزيري‌مقدم در كتاب منتشر شده‌اند و به نظر مي‌رسد آن مقدمه سرشار از لطافت و انسانمداري نويسنده بر ترجمه فارسي كه خود به شعري اجتماعي شورانگيزي مي‌ماند، در اين تصميم بي‌تاثير نبوده است: «بهار، هر سال به ديدار زمين و انسان‌ها مي‌آيد و با سخاوت بسيار، هديه‌هاي خود را به زمين مي‌بخشد. هديه‌هايش را به همه پيشكش مي‌كند، به بزرگ و كوچك، ثروتمند و تهيدست، ستمگر و ستمديده، قاضي مغرور و محكوم ذليل، اما خوارشدگان بينواي زمين شوق‌شان را براي بهاري ديگر از دست نمي‌دهند، بهاري كه صحراي ستمديدگان را با شكوفه‌هايش بپوشاند و نانش را ميان همه تقسيم كند. آن نان، نان آزادي است.» نقاشي‌هاي وزيري‌مقدم داستان‌هايي را كه از دل چنين معرفت‌شناسي انسانمند و اندوهگيني برخاسته‌اند، آذين بسته‌اند تا در پايان هر روايت مخاطب مجالي بيشتر براي تامل درباره آنچه در داستان خوانده است، پيدا كرده باشد؛ داستان اول، «برف آخر شب»، با سپيدي و اميد به پيروزي نيكي بر بدي به پايان مي‌رسد، روايتي كوبنده اما اميدبخش درباره فرهنگ مردسالار جامعه عرب‌تبار كه برادر را در عنفوان جواني و شكوفايي و زيبايي به كشتن خواهر به دلايل واهي ناموسي مكلف داشته است؛ تامر، برادر جوان يا همان يوسف قصه‌اش را در سپيدي برفي كه بر ساختمان‌ها و انسان‌ها و خيابان‌ها مي‌بارد، پاك و منزه رها مي‌كند و نقاشي زيبايي از محسن وزيري‌مقدم بر اين روايت به حزن و اميد آكنده نقطه پايان مي‌گذارد، نقاشي زيبايي از ديوارهاي پروانه‌پوش خانه‌هاي قد برافراشته در شهري هندسي كه در پس ديوارهاي خود، ته‌مانده‌هاي زندگي و جهان‌بيني سنتي و تحميلگر شرقي را پنهان كرده است. داستان «جرم» اما همچنان روايتي از استبداد و اندوه است در يك سرزمين شرقي و مردي كه به جرمي ناكرده گرفتار عقوبتي هولناك مي‌شود شايد گناه او اين است كه در «روز سوم آوريل ساعت يازده و سه دقيقه، در حالي كه به ماه چشم دوخته بود، با خود گفت: ماه چه خوشبخت است، چون در شهري زندگي نمي‌كند كه حاكم آن ژنرال كليبر است.» يا آنكه «در روز دوم ژوئن، ساعت دو عصر با خود فكر كرده بود، چقدر خوب مي‌شد اگر برخي افراد نبودند تا دنيا پر از خوبي و شادي و خوشي مي‌شد.» وقتي سر از تن سليمان حلبي بي‌گناه مي‌برند، او ستارگان را بر فراز سرش مي‌بيند كه «چون گنجشكاني بي‌جان از دل آسمان سر برمي‌آوردند و مي‌درخشيدند.» و از همين رو است كه داستان با نقاشي زيبايي از وزيري‌مقدم كه شهري مشرقي را با درختان سرو و گنبدها نشان مي‌دهد، تمام مي‌شود؛ از اين رو كه سليمان حلبي تا آخرين لحظه جهان را زيبا مي‌بيند. ديگر نقاشي‌ها هم داستان‌هايي مشابه را زينت بخشيده‌اند، مثلا براي روايتي كه عنوان مجموعه را هم بر تارك خود دارد، «بهار خاكستري» كه ظاهرا يك بازآفريني از شهرزاد هزار و يك شب عرب است، نقاشي رازآلود سحرانگيزي برگزيده شده كه تپش افسانه‌ها را در حيات امروزي، در قالب منظره‌اي از آپارتمان‌هايي كه با درختاني قصه‌وار با شاخ و برگي افشان محصور شده‌اند، بازنمايي كرده و به اين ترتيب لذت غرق شدن در كلمات گرم و شريف زكريا تامر سوري در اين كتاب همراه شده است با پرسه‌اي شيرين و آرامش‌بخش در گالري كاغذي كوچكي از نقاشي‌هاي هنرمند ايراني، محسن وزيري ‌مقدم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون