گروه ورزش
بعد از مدتها، سرانجام در روزهاي گذشته اخباري در خصوص مسابقات تيم ملي زنان در سايت رسمي فدراسيون فوتبال مخابره شد.
به گزارش روزنامه اعتماد، دو تقابل مقابل اردن در اين كشور و كسب تنها يك تساوي، نتيجهاي بد براي تيم ملي زنان ايران بود كه بعد از شش ماه بار ديگر براي انجام يك مسابقه وارد ميدان ميشد. عدم توجه كافي به اين تيم در دو سال اخير، همراه با انتشار چند مصاحبه پر سر و صدا در رسانهها از سوي اعضاي كادرفني، موجب شد تا در خصوص شرايط كنوني تيم ملي زنان ايران گزارش مفصلي با همراهي يكي از فعالان ورزش زنان منتشر كنيم كه در آن حقايق بسياري روشن شده است كه در ادامه ميخوانيد.
دفاع از عنوان قهرماني؟ بعيد است!
اوضاع فوتبال و فوتسال زنان در ايران در حال حاضر تنها در يك كلمه خلاصه ميشود: بد! در يك كلام بايد از كلمه بغرنج براي هر دو تيم ملي استفاده كرد. تيم ملي فوتسال، سال آتي تورنمنت بسيار مهم جام ملتهاي آسيا را در پيش دارد و بايد از عنوان قهرماني خود در اين رقابتها دفاع كند، اما با شرايط ليگ زنان و تيم ملي و در نظر گرفتن پيشرفت ساير كشورها، بعيد است كه تيم ملي به سومين قهرماني خود در جام ملتهاي فوتسال زنان برسد. تيم ملي فوتبال هم كه از نتايجش پيداست چه روزهاي سختي را ميگذراند. فاطمه ابراهيمي، خبرنگار و فعال حوزه ورزش زنان كه از نزديك تحولات فوتبال زنان ايران را رصد ميكند در مورد شرايط تيم ملي به «اعتماد» گفت: «اين تيمي است كه كاملا درگير حواشي شده است و انگار خودشان هم از خودشان انتظار پيشرفت ندارند. همين كه دور هم باشند، كافي است!»
به استراليا باختيد اشكالي نداشت ولي اردن چه؟
بعد از مقدماتي المپيك كه براي ما دو شكست و يك تساوي به همراه داشت، كسي منتقد اين تيم نبود و به نظر نبايد هم به آن تيم انتقاد ميشد. در آن مقطع همين كه ميانمار را شكست دادند و به آن مرحله صعود كردند، دراماتيك و غيرقابل پيشبيني بود. اينكه توقع ميداشتيم تيم ملي از سد تيمي مثل استراليا كه از برترين تيمهاي جهان است، بگذرد توقع نابجايي بود. كارشناسان حوزه فوتبال زنان ميگويند وقتي ميخواهيد از ورزش زنان انتقاد كنيد، اول ببينيد به آنها چه دادهايد، بعد مطابق با آن امكاناتي كه در اختيارشان گذاشته بوديد، منتقد باشيد. با اين حال نبايد فراموش كرد تيم ملي زنان ايران در اين دو سال ۱۰ مسابقه داشته كه حاصل آن هشت شكست و فقط دو تساوي بوده و اين نتايج تاملبرانگيز است.
خانم ابراهيمي اعتقاد دارد امروز وقت انتقاد از تيم ملي است: «وقتي تيم ما با رنكينگ شصت و چهارم جهان، ميرود به اردن كه در جايگاه هفتاد و چهارم است، ميبازد بايد انتقاد كرد!» او كه با اكثر مليپوشان فوتبال زنان ارتباط نزديكي دارد، ميگويد: «من تاكنون نديدم فدراسيون فوتبال و اعضاي تيم ملي زنان بيايند و پاسخگوي نتايج خودشان باشند. الان دوستان در فدراسيون فوتبال و اعضاي كادرفني تيم ملي زنان بايد بگويند چرا تيم ملي به بلاروس در تهران دو بار پشت سر هم ميبازد، شش ماه ميرود و به اردن هم ميبازد. اصلا فارغ از هر نتيجهاي، كادرفني تيم ملي چرا طي اين ماهها كه هيچ مسابقهاي براي تيم زنان تدارك ديده نميشود، مطالبهاي از فدراسيون ندارد؟»
سرمربي تيم ملي ميترسد انتقاد كند اخراجش كنند!
سوال اينجاست؟ چرا همه از فدراسيون گرفته تا اعضاي تيم ملي در يك انفعال مشخص به سر ميبرند؟ براي پاسخ به اين سوال بايد گفت يك دليل ندارد، چندين علت پشت اين بيخيالي وجود دارد كه مهمترين آن، حفظ صندلي و جايگاه است. طبق اطلاعات به دست آمده سرمربي تيم ملي ميترسد از فدراسيون انتقاد كند و او را بركنار كنند. از سمت ديگر رسانهها هم با ذهنيت «حمايت هميشگي از زنان» اساسا فشاري به تيم ملي زنان نميآورند كه سياست اشتباهي است.
رسانهها دست از حمايت مصنوعي بردارند!
واقعيت اين است كه ما، منظور فعالان حوزه رسانه اگر دايم مدعي برابري در ورزش زنان و مردان هستيم، در اولين قدم بايد خودمان ثابت كنيم كه اين تنها يك ژست روشنفكري نيست و واقعا به آن باور داريم. اگر تيم ملي مردان به قرقيزستان ميباخت چه اتفاقي در رسانهها رخ ميداد؟ به تيم ملي زنان هم بايد همين نگاه را داشت. بالاخره سالهاست تيمي به اسم تيم ملي فوتبال زنان ايران ساخته شده، مسيري طي شده و اگر برگشت به عقب داشته باشيم بايد سوال مطرح شود و مسوولانش مواخذه شوند. فاطمه ابراهيمي معتقد است: «نميشود كه طي ۱۹سال گذشته پنج بار اردن را برده باشيم، بعد برويم و طي دو مسابقه فقط يك تساوي از آنها بگيريم و هيچ سوالي هم از كادرفني نپرسيم كه چرا چنين نتيجهاي رقم خورده است؟ بله براي باخت به استراليا از شما انتقاد نميكنيم ولي وقتي به بلاروس ميبازيد حق داريم بپرسيم چرا.»
قلعهنويي و مريم آزمون را به يك چشم بايد ديد!
به اعتقاد چهرههاي فعال در حوزه ورزش و مخصوصا فوتبال زنان، رسانه در حال حاضر مهمترين اهرم است. نه فقط در ورزش، بلكه در همه بخشها. با اين حال نگاهي به رسانهها نشان ميدهد آنها به دلايل مختلف در حوزه فوتبال زنان آنطور كه انتظار ميرود، عمل نكردهاند. رسانههايي كه شكست مقابل اردن را ناكامي دانستند به اندازه انگشتان يك دست هم نميرسد. در واقع كمتر كسي به خودش زحمت داده تا برود حتي تقابلهاي زنان ايران و اردن را در تاريخ نگاه كند. كسي همانطور كه از امير قلعهنويي سوال ميكند چرا جوانگرايي نميكني از خانم آزمون نپرسيده چرا به رها يزداني ۳۷ساله در اين مسابقات بازي داديد و اگر نميخواهي در برابر اردن در يك مسابقه دوستانه جوانگرايي كني، چه زماني اين كار را خواهي كرد؟
اوضاع بد فوتبال زنان ايران به همين موارد محدود نميشود و چهرههاي شاخص اين حوزه نظير سرمربي سابق تيم ملي زنان و سرمربي فعلي در رسانهها با هم وارد يك جدال علني شدهاند. مسالهاي كه حقيقتا خجالتآور است. فاطمه ابراهيمي در اين رابطه ميگويد: «سرمربي سابق تيم ملي و سرمربي كنوني تيم ملي حدود سه سال است كه عليه يكديگر مصاحبه ميكنند، كنايه ميزنند، يكديگر را متهم ميكنند و ...، كي تمام ميشود اين ماجرا؟ ديگر رسانهها به اين بازي ورود نميكنند و اخيرا اين عزيزان عليه همديگر استوري منتشر ميكنند. واقعا زشت و زننده است اين رفتار كه درمورد مسائل شخصي يكديگر در اينستاگرام صحبت ميكنند. سالهاست كه اين كارها منسوخ شده و جز تاسف، كلمه ديگري نميتوان براي اين رفتار در نظر گرفت.»
تاج بيخيال نايبرييسي فوتبال زنان شده!
يكي از مشكلات عمده فوتبال زنان كه در حوزه مديريتي وجود دارد، بحث عدم حضور نايبرييس زنان فدراسيون فوتبال است. بعد از اينكه گزينه مهدي تاج براي نايبرييسي زنان از مجمع راي اعتماد نگرفت هشت ماه است كه فدراسيون نايبرييس زنان ندارد و انگار اين مساله براي هيچكس اهميتي ندارد. هيچكدام از مسوولان فدراسيون در اين خصوص اظهارنظر نميكنند و اين موضوع براي آنها فاقد اهميت است.
حق پخش و ممنوعيت استفاده از مربي مرد!
مساله بعدي بحث پخش زنده مسابقات است كه تبديل به يك معضل جدي شده است. تا زماني كه فوتبال زنان ديده نشود، پيشرفتي هم حاصل نخواهد شد. داوران، بازيكنان، مربيان و ... با ديده شدن خودشان را ملزم به پيشرفت خواهند ديد.
ممنوعيت استفاده از مربيان مرد مشكل بعدي است كه اخيرا در قانون حجاب تشديد و مورد تاكيد بيشتر قرار گرفته است. استفاده رسمي و مشخص، از مربيان مرد كه تجربه خوبي در فوتبال دارند و رفع اين ممنوعيت هم بسيار مهم است. خانم ابراهيمي در اين زمينه ادعاي جالبي را مطرح ميكند: «طبق اطلاعاتي كه من دارم بايد بگويم خندهدار است كه تقريبا تمام تيمها ازجمله تيم ملي مربي مرد در اردوي خود دارند، اما آن را مخفي ميكنند، چرا كه استفاده از مربي آقا براي فوتبال زنان ممنوع است! اين هم يكي از همان قوانين عجيب و غريب ماست.»
ورود استقلال، پرسپوليس و سايرين به فوتبال زنان
با اين حال هر چه از جانب فدراسيون و تيمهاي ملي فوتبال و فوتسال درگير مشكلات هستيم، ورود باشگاههاي بزرگ به فوتبال زنان خبر مهمي است كه البته با فشار ايافسي و به خاطر گرفتن مجوز حرفهاي انجام شده است. بعد از سالها انتظار پرسپوليس، استقلال، فولاد، تراكتور، نساجي و... وارد فوتبال زنان شدند و اين بسيار مهم است. پرسپوليس مسابقات زنان خود را از تلويزيون اينترنتي باشگاه پخش زنده ميكند كه اتفاق قابل توجهي است يا باشگاهي مثل گلگهر را داريم كه در اولين سال حضورش در ليگ برتر زنان، بهترين امكانات را براي تيم خود فراهم كرده است. ابراهيمي كه اخيرا از اين استاديوم بازديد كرده، ميگويد: «استاديوم اختصاصي اين تيم از نوددرصد استاديومهاي فوتبال مردان وضعيت بهتري دارد. شرايط در اين باشگاه براي تيم زنان و مردان كاملا حرفهاي پيش ميرود و لذت ميبريم از اينكه در يك شهرستان اينطور به دختران بها داده ميشود.»
شواهد نشان ميدهد كه در بخش باشگاهي فوتبال زنان به سرعت پيشرفت خواهد كرد، اما در حوزه زنان با اين وضعيت ترديدهايي وجود دارد هرچند انتظار ميرود شرايط به مرور بهتر خواهد شد.
با اين حال در گام اول تمام جامعه فوتبال زنان بايد براي مطالبهگري درست تلاش كنند. نبايد بترسند و بايد بدانند كه وظيفه آنها بيان حقيقت است تا فوتبال زنان پيشرفت كند. در حال حاضر اوضاع فوتبال زنان اصلا خوب نيست، هرچه سريعتر مسابقات بايد پخش زنده داشته باشند، باشگاههاي بزرگ بايد با يكديگر رقابت كنند و رسانهها هم بايد اتفاقات مربوط به ليگ و تيم ملي را رصد كنند.