• ۱۴۰۳ سه شنبه ۲۵ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5925 -
  • ۱۴۰۳ شنبه ۱۷ آذر

به مناسبت 16 آذر

مثل يك دانشجو

محسن آزموده

پاسخ‌تان چيست اگر از شما بپرسند، در ميان هويت‌هاي گوناگوني كه در زندگي داشته‌ايد يا داريد، كدام يك را بيش از بقيه دوست داريد و انتخاب مي‌كنيد؟ خب همه ما در طول زندگي خواسته يا ناخواسته هويت‌هاي زيستي و فرهنگي متفاوتي را تجربه كرده‌ايم، مثلا من تاكنون كودك بوده‌ام، نوجوان بوده‌ام، جوان بوده‌ام، حالا ميانسالم، ايراني‌ام، تهراني‌ام، مسلمان شيعه‌ام، مرد هستم، روزنامه‌نگارم و ... . 
انتخاب بسياري از اين هويت‌ها، دست ما نيست و تغيير بعضي از آنها يا غيرممكن است يا بسيار دشوار. بعضي مثل كودكي و جواني از دست مي‌روند و ديگر نمي‌توان آنها را به دست آورد يا جامه آنها را به تن كرد. ميانسالاني كه اداي جوان‌ها را در مي‌آورند، بيشتر رقت‌انگيزند. با تغيير تعريف‌ها هم نمي‌توان جوان شد. مثل اينكه بگوييم جواني به روحيه يا حال و هواست. همچنين است كودكي يا پيري يا هر هويت گذراي ديگري. اما بعضي از هويت‌ها را مي‌توان حفظ كرد يا باز جست، اگر چه ممكن است زمان باعث تغيير و تحول در كيفيت اين هويت شود. مثلا يك فرد مي‌تواند هميشه مسيحي بماند يا تغيير كيش بدهد و باز به دين اوليه بازگردد. همچنين است فردي كه نجار است. مي‌تواند مدتي تغيير شغل بدهد و باز به نجاري بازگردد. خلاصه اينكه هويت‌ها گاه فرار و سيالند، زماني هم تغييرناپذير.
من در ميان هويت‌هايي كه در اين 43 سال زندگي تجربه كرده‌ام، دانشجو بودن و دانشجويي را بيشتر از بقيه دوست داشته‌ام و دوست دارم تا جايي كه مي‌توانم، آن را حفظ كنم و تداوم ببخشم، اگرچه هميشه موفق نيستم. وقتي در 19 سالگي دانشجو شدم، ناگهان از پيله بسته و كوچك به دنيايي بارها بزرگ‌تر و متنوع‌تر پرتاب شدم. تا پيش از آن درك و دريافتم از جهان و آدم‌ها بسيار محدود و ناچيز بود. دانشگاه و مهم‌تر از آن زندگي دانشجويي در خوابگاه و سپس خانه دانشجويي، باعث شد كه با انسان‌هايي از فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌هاي متفاوت آشنا شوم و مهم‌تر آنكه با ايشان زندگي كنم. دانشگاه تنها علم و دانش و واحد و رشته و كلاس درس نبود كه آنها هم بود و بسيار هم مهم. اما مهم‌تر از آن زندگي دانشجويي بود. مواجه شدن با دشواري‌هاي زندگي و دست و پنجه نرم كردن با آنها، در بهترين سن و سال‌هاي زندگي، منتها مشكلاتي كه امروز مي‌توان گفت محدود و قابل كنترل بود.
 بنابراين اغراق نيست اگر بگويم و بنويسم كه روز دانشجو به اندازه روز تولد زيست شناختي‌ام برايم اهميت دارد، چون اين روز برايم به شكل نمادين نشانه تولد هويت جديدم است كه همچنان دوست دارم آن را حفظ كنم. اگرچه مي‌دانم كه اين كار هميشه آسان نيست و هميشه نمي‌توانم آن‌طور باشم. با اين همه آرزو و آرمانم اين است كه همچنان دانشجو باشم. مثل يك دانشجو بخوانم، مثل يك دانشجو آرمان‌خواه باشم، مثل يك دانشجو تجربه‌هاي جديد داشته باشم، مثل يك دانشجو كله داغ و پرشور باشم، مثل يك دانشجو دوست‌هاي جديد پيدا كنم و وارد دوستي‌هاي جديد شوم، مثل يك دانشجو عاشق شوم، مثل يك دانشجو از بي‌پولي رنج بكشم، مثل يك دانشجو نسبت به سياست و جامعه و فرهنگ حساس باشم، مثل يك دانشجو تندروي كنم، مثل يك دانشجو بخواهم كه دنيا را تغيير بدهم، مثل يك دانشجو تحقير شوم، مثل يك دانشجو هيچ كس به هيچ جايش حسابم نكند، مثل يك دانشجو نگران آينده و كار و بار و زندگي باشم، مثل يك دانشجو از ندانستن و نفهميدن بترسم، مثل يك دانشجو براي آزادي و برابري و خواهر-برادري مبارزه كنم، مثل يك دانشجو خام و ساده‌دل باشم، مثل يك دانشجو اشتباه كنم، مثل يك دانشجو به ايدئولوژي‌هاي بزرگ دل ببندم و براي آنها كتك بخورم و كميته انضباطي و تهديد به اخراج بشوم، مثل يك دانشجو زندگي دانشجويي داشته باشم، ساده و محقر و سرخوشانه و ديوانه‌وار، مثل يك دانشجو همه وجودم شور و هيجان و احساس باشد، مثل يك دانشجو ساده‌انگارانه به ديگران و ديگري اعتماد كنم و از اين اعتماد نترسم و پشيمان نشوم. خلاصه اينكه در ميان همه هويت‌هايي كه تاكنون داشته‌ام، همواره دوست دارم دانشجو باشم. روز دانشجو هميشه مبارك. با اميد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون