مناطق متروك شهري را دريابيد
مرجان يشايايي
اغلب كساني كه در تهران زندگي ميكنند يا حتي گذري از آن كردهاند، پايتخت را شهري فشرده و متراكم ميپندارند كه در هر وجب آن يا خانهاي مسكوني ساخته شده يا دفتر كار يا كارگاهي، اما اگر به مناطقي مانند نزديكي بازار برويد و از آن طرف بيندازيد خيابان اميركبير و پامنار را راست برويد پايين، با كمي دقت و سرك كشيدن در كوچهها و كنجها فضاها و خانههاي خالي فراواني ميبينيد كه يا رها شده و بدل به خرابهاي شدهاند يا شكل و شمايلشان با كاربريهايي مانند انبار هيچ كم از ويرانه ندارد. همه اين فضاها زماني شايد نه چندان دور در مناسبات و بافت اجتماعي تهران تعريف و براي كاري طراحي و ساخته شده بودند، اما با تبديل شدن مناطق مركزي شهر به مراكز بازرگاني و توليدي، ديگر اثري از آن مناسبات اجتماعي به جا نمانده. مردم اول صبح با شتاب خود را به مركز شهر ميرسانند تا كار كنند و عصر خسته و كوفته راه درازي را تا رسيدن به خانههايشان طي ميكنند. به اين ترتيب، مراكز شهرها به خصوص در كشورهاي در حال توسعه به تدريج هم ماهيت اجتماعي و مردمي خود را از دست دادهاند، هم زيبايي و نشاط زندگي شهرنشيني به تدريج از آنها رخت ميبندد. دم غروب كه رو به شب ميرود، ديگر از هياهو و جنبش اين مراكز خبري نميبينيد. كوچهها و خيابانها خالي و سوت و كور ميشوند و مردمي كه اول صبح با شتاب به سر كار آمده بودند، حالا با همان شتاب در ترافيكي جانفرسا خود را به خانههايشان در فاصلهاي دور ميرسانند. اين تصوري است كه بسياري از افراد از سرنوشت محتوم مراكز شهرهاي بزرگ دارند، اما اين سرنوشت تلخ را ميتوان تغيير داد. چند دههاي است كه فعالان مدني تلاش دارند تا جاني را كه زماني در محلههاي قديمي شهر روان بوده، به كالبد بازگردانند. تلاش دارند تا الگويي نو از شهرنشيني ارايه دهند، همان الگويي كه عقيده دارد بايد از رواج بيحساب و كتاب انبارها و كارگاههاي كوچك در مراكز شهرها كه هر گوشه دنجي را به نقطهاي بدشكل و پرسروصدا تبديل ميكنند، جلوگيري كرد. بايد از نو به مراكز شهرها بازگشت و خانههاي آن را ساخت تا مردم بتوانند در آنها ساكن شوند. شاخص اين فعاليتها، تلاش براي احياي خيابان لالهزار است كه يك سر آن به ميدان امام خميني ميرسد و سر ديگر آن به تقاطع خيابان انقلاب. همين خيابان كه زماني مركز تفريحات خانوادهها و مجردها بوده و تا پاسي از شب صداي موسيقي از آن به گوش ميرسيده و بهترين خياطخانههاي شهر را درخود جا ميداده، حالا خياباني است كه بر آن را مغازههاي پرنور الكتريكي در اشغال دارند و كوچههاي آن كه زماني پر از سينما و تئاتر بوده، حالا شده انبار زشت و بدقواره همان فروشگاههاي الكتريكي پرنور. كارهايي كالبدي به خصوص در لالهزار شمالي، حد فاصل تقاطع جمهوري تا خيابان انقلاب انجام گرفته، مثلا پيادهروها عريض شده يا كف خيابان را سنگفرش كردهاند، اما تغييرات كالبدي تنها بخشي از تغييرات اجتماعي در يك محله است. براي آنكه محله محله باشد، بايد مردم در آنجا ساكن شوند و به مدرسه و ورزشگاه بروند و عصرها در كافهها و پاركهاي آن دور هم جمع شوند. يك محله براي آنكه اجتماع سالمي باشد، بايد همهچيز داشته باشد و البته زيبا هم باشد. اين مطالبهاي است كه مردم ازخيابان لالهزار آن را آغاز كردهاند و اميد است كه به ساير نقاط مركزي شهر هم تسري يابد.