جامعه ايراني در اين روزها حق دارد كه تمام حواسش را به خبرهاي در امتداد توافق هستهاي و موفقيتهاي اقتصادي بدهد و بعد از آن به اميدهاي بعدي بينديشد. توافق هستهاي و رفع تحريمها آنقدر در ايجاد آرامش براي مردم تاثير داشت كه موضوعات ديگر را تحتالشعاع خود و در درجه دوم قرار داد.
اين روزها مردم آنقدر در اين باره حرف ميزنند كه انگار مساله دومي براي آنها وجود ندارد چون همه مردم يا حداقل كساني كه در انتخابات به حسن روحاني راي دادند و به حل مشكلات آري گفتهاند پس اگر حسن روحاني به عنوان رييسجمهور در حل مشكلات ديپلماسي ايران موفق نميشد، مشروعيت رياستجمهوري زير سوال ميرفت؛ مشروعيت رياستجمهوري ايشان منوط به ايفاي تعهد و استفاده از آن كليد بود.
البته كه ممكن است از حالا به بعد مشكلاتي پيش بيايد، اما مهم اين است كه رييسجمهور وظيفهاش را انجام داده و به قولش وفا كرده است. براي همين است كه مساله هستهاي براي مردم تا اين اندازه مهم و در درجه اول قرار دارد.
مردم با مشكلات زيادي درگير هستند و بزرگترين آن، مشكلات اقتصادي است، ايجاد اشتغال و افزايش توليد داخلي از مشكلات مهم مردم است. حل اين مشكلات منوط به حل مساله بزرگي بود كه امروز با تدبير دولت و تيم مذاكرهكننده حل شده است. اما از حالا به بعد بايد به مسائل و مشكلات كشور دقيقتر نگاه كرد و آنها را با اولويتبندي جلو برد و يك به يك حل كرد.
توليد داخلي اولويت مهمي براي مردم محسوب ميشود چون در چند سال اخير، صنايع ايران با 20 يا 30 درصد ظرفيت كار ميكردند و 70 يا80 درصد ظرفيتشان خالي بود، نه اينكه توليدكنندگان نخواهند توليد كنند يا از توليد خسته باشند، بلكه دلارهاي نفتي عجيب وغريبي كه دست دولت سابق ميرسيد، واردات را بدون هيچ نظارتي در زمينههاي مختلف افزايش داد و باعث شد صنايع داخلي و كارخانهها به تعطيلي كشيده شوند و به وضعيت وخيمي كه امروز ميبينيم دچارشوند. توليدكنندگان ميگفتند اگر ما با ظرفيت كامل كار كنيم، با توليدمان چه كار كنيم؟
محصول توليد داخلي قابل صدور نبود. صادرات نياز به ارتباطات بينالمللي و بانك دارد كه كشتيرانيها به درياي ايران بيايند، محصول را بار بزنند و ببرند، اما وقتي ارتباطها محدود باشد، بيمه و بانك نباشد، يعني مانع صادرات كارخانهها بودند و بايد آنها ظرفيتشان را كاهش ميدادند در حالي كه واردات آسانتر بود، فروشنده جنس را ميفروخت، پولش را تحويل ميگرفت و ميرفت.
حالا اما با رفع تحريمها امكان صادرات به تدريج و خود به خود باز ميشود و وضعيت اقتصادي مردم رو به بهبود خواهد رفت. مردم هم بايد باوركنند و بپذيرند كه در 9 سال گذشته فقيرتر شدهاند و تا مدتي بايد زندگيشان را با اين وضعيت وفق دهند، تا پس از آن بتوانند در اين باند طولاني به سمت اقتصاد ايدهآل پرواز كنند و بپذيرند مشكلات اقتصادي چيزي نيست كه يك روزه و دو روزه بهبود پيدا كند و براي رسيدن به روزهاي بهتر بايد كمي صبر كرد.
از طرف ديگر دولت و مديران اقتصادي هم بايد بدانند كه اگر بخواهند دلارهاي نفتي را صرف واردات كنند و با قيمت ارزان به مردم رشوه دهند و جلب رضايت كنند، شايد به ظاهر مشكلات اقتصادي كمتر شود، اما در اصل اقتصاد دوباره بيمار خواهد شد. صرف كردن درآمد نفت در راه واردات به تعبيري يعني آوردن نفت سر سفره مردم، يعني رشوه دادن به مردم. در حالي كه جاي نفت سرسفره مردم نيست، نفت را بايد تبديل به صنعت، اشتغال، كارخانجات بزرگ و راه وجادهسازي و خيلي موارد كاري ديگر كرد.
اشتغالهايي كه مردم را صاحب كار و درآمد كند و آنها حقوق بگيرند و از حقوقشان نان را سر سفره خانههايشان ببرند. اين روش درستي از آوردن نفت سر سفره مردم است، نه اينكه مثل دولت سابق بروند و از شيلي انگور وارد كنند و بگويند كه ما انگور شب عيد مردم را وارد كرديم. الان بايد كارشناسان اقتصادي دولت براي حل مشكلات اولويتبندي و برنامهريزي كنند و مردم هم بايد بدانند فقير شدهاند ومدتي را تحمل كنند كه به وضعيت اقتصادي خوب از راه مناسبي برسيم.
در حال حاضر همه بايد بدانيم كه هنوز در مرحله درمان هستيم و تا سلامت كامل، راه درازي در پيش است؛ رييسجمهور ابتدا بايد مشكلات را درمان كند تا زماني كه نوبت به برنامههاي معقول و منطقي بعدي برسد.
در حوزه اقتصاد و ساير حوزهها هم بايد بدانيم كه هنوز مشكلات زياد است و به جاي انكار آنها و يا پيدا كردن راهحلهايي مثل تزريق پول نفت، به دنبال راههاي اساسي و اصولي باشيم. بايد از اين فرصت پيشآمده و همراهي دولت و مردم استفاده كنيم و در اين زمينه با چشمهايي باز و آگاهانه به قصد رفع مشكلات آستين بالا بزنيم. اگر امروز اين فرصتهاي پيشآمده را ناديده بگيرم، از آنها سرسري بگذريم و بخواهيم به همان روشهاي مديريت گذشته، كارها را سامان ظاهري بخشيم، راهي كه تا امروز براي رسيدن به توافق هستهاي گذرانديم و مسير درستي كه آمديم از دست ميرود.