دغدغه اين روزهاي كامبيز درم بخش
درباره يك ضرورت
دنيا عيوضي
كامبيز درمبخش، طراح، كاريكاتوريست و گرافيست صاحب سبك، دغدغه اينروزهاي خود را محدود ماندن هنر معاصر ايران ميداند و اينكه هنوز هنر ايران فرصتي براي معرفي به جهان پيدا نكرده و براي شروع روايت دغدغههايش، حرفهايش را اينطور آغاز ميكند: «كشور ايران از گذشته تا امروز هنرمندان زيادي را در رشتههاي مختلف داشته. اما هنرمندان عصر جديد هنوز به رسميت شناخته نميشوند و آنچنان كه بايد به آنها بها نميدهند. هنرمندان معاصر نياز به موقعيت و فضاي مناسب براي شكوفايي و خودنمايي در سطوح بالاتر دارند، هنر ايران در مرزها محصور مانده و فرصتي براي ارايه به جهان نمييابد، بايد مرزها به روي هنر باز شود.»
درمبخش مديران فرهنگي دورههاي گذشته را مسوول محدوديت هنر معاصر ميداند و انتظار دارد فصل ديپلماسي فرهنگي همزمان با فصل تازه ديپلماسي بينالمللي ايران و توافق هستهاي، آغاز شود: «حالا كه ديپلماسي فرهنگي در ايران باب شده، بايد از هنرمندان معاصر بيشتر از قبل حمايت شود. اغلب كشورها هنر سرزمين خود را به رسميت ميشناسند و فرصتي را در اختيار هنرمندان قرار ميدهند كه آثار آنها در سطح جهاني عرضه شود. در ايران اما از هنرمندان به اين شيوه حمايت نميشود و هنرمند ايراني هنوز دنبال فرصتي براي ارايه آثار خود به جهان ميگردد. مسوولان فرهنگي هيچوقت فرصتي را براي هنر ايران فراهم نكردند كه هنرمندان در سطح جهاني عرضاندام كنند و موفقيت خود را به رخ جهان بكشند.»
آبان 93 دولت فرانسه نشان شواليه را به كامبيز درمبخش اعطا كرد و نام او جهاني شد، البته او قبل و بعد ازاين نشان هم جوايز داخلي و خارجي زيادي را نصيب شده بود؛ باوجود اين همه افتخار و مهارت درمبخش اما از مشكلات اقتصادي خودش و خيلي از هنرمندان حرف ميزند، هنرمنداني كه با وجود سالها فعاليت هنري، هنوز نميتوانند يك خانه براي خود بخرند و ازمستاجري خلاص شوند. هنرمنداني كه آثارشان در كتابهاي درسي دانشگاهها بارها چاپ ميشود تا الگويي براي نسل جوان باشند، درحالي كه زندگي مالي آنها الگوي مناسبي براي اين نسل نيست. نگرانيهاي نسل جوان يكي ديگر از دغدغههاي اينروزهاي اوست و تاكيد ميكند: «نسل جوان توانمند هستند، گاهي يكي از آنها پيش من ميآيد و ميگويد كه اگر زندگيام را روي هنر بگذارم و دنبال حرفه پردرآمدي نروم، نميدانم بعدها از اينكار پشيمان ميشوم يا نه؟ نميدانم در پاسخ او چه بگويم.»
در طول سالها فعاليت حرفهاي اين هنرمند، بسياري از آثاراو به موزههاي معتبر دنيا راه پيدا كرده؛ موزه كاريكاتور بازل در سوييس، موزه كاريكاتور گابروو در بلغارستان، موزه هيروشيما در ژاپن، موزه ضدجنگ يوگسلاوي، موزه كاريكاتور اسلامبول در تركيه، موزه كاريكاتور ورشو در لهستان و مجموعه شهرداري شهر فرانكفورت آلمان. شايد همين تجربه حضور در موزههاي مختلف جهان است كه باعث ميشود درمبخش در كنار مشكلات اقتصادي و محدوديت مرزهاي هنر به موضوع جديدي هم اشاره كند: «ما هنوز در ايران مكان مشخصي براي ارايه آثارهنري معاصر نداريم كه علاقهمندان كه از كشورهاي ديگر براي بازديد از هنر معاصر ايران به كشور ما سفر ميكنند، بتوانند اين آثار را مشاهده كنند. مراكزي كه با اين هدف مقرر شده كافي نيست و جوابگوي آثار هنري معاصر نيست. بايد براي اين موضوع گالريها را گسترش داد.»
اين كاريكاتوريست پيشكسوت، چند توقع هم از دولت دارد: «دولت بايد رنگ، ابزار و مواد نقاشي و هنرهاي تجسمي را وارد كند و با قيمت مناسبي در اختيار هنرمندان قرار دهد. همچنين نهادهاي دولتي بايد مراكزي را به عنوان كارگاه در اختيار هنرمندان قرار دهند. هنرمندان زيادي را ميشناسم كه براي فعاليت هنري خود نه كارگاه دارند و نه ابزار. دولت بايد از هنرمندان معاصر ايران حمايت كند و براي پيشرفت و شكوفايي آنها را پشتيباني كند. هنرهاي تجسمي نياز به حمايت جدي دولت دارد، بودجههاي زيادي در جاهاي مختلف خرج ميشود كه لازم نيست، در حالي كه هنرمندان نيازمند حمايت مسوولان هستند.»
درمبخش كه تا امروز بيش از 60 نمايشگاه انفرادي و جمعي در داخل و خارج از كشور داشته، اين روزها مشغول آماده كردن چند نمايشگاه جمعي است. نمايشگاههايي كه ميتواند فرصت خوبي براي معرفي به علاقهمندان اين سبك باشد و براساس گفتههاي او ميتوان از اين فرصت براي معرفي آثار هنري به كشورهاي ديگر استفاده كرد. شايد روزگاري برسد كه گالريها و نمايشگاههاي آثار تجسمي ايران پر از بازديدكنندگان خارجي شود و اينچنين مرزها به روي هنر باز شود.