نقش قدرتهاي متوسط
در معادلات جهاني
عليرضا قزيلي
قدرتهاي متوسط
Middle powers امروز بيش از هر زمان ديگر از جنگ جهاني دوم، قدرت نقشآفريني و اثرگذاري بر معادلات جهاني پيدا كردهاند. كشورهايي مثل برزيل، هند، اندونزي، عربستان، آفريقاي جنوبي و تركيه كه در زمره «قدرتهاي مياني» قرار ميگيرند اگرچه هم وزن قدرتهاي جهاني (امريكا و چين) نيستند اما اهرمهاي قابلتوجهي براي نقشآفريني و تغيير معادلات جهاني دراختيار دارند. دلايلي كه موجب اهميت رو به رشد قدرتهاي متوسط شده است عبارتند از:
اول - تحولات تاريخي: دردوره جنگ سرد، مرزبندي سختي ميان دو بلوك متخاصم قدرت وجود داشت، ازاين رو حوزه مانور قدرتهاي مياني بسيار محدود بود. پس از فروپاشي كمونيسم و در دوره تكقطبي نيز وفاداري به ايالاتمتحده براي قدرتهاي مياني اجتناب ناپذير بود. اما امروزه دوقطبي ميان چين- ايالاتمتحده بسيار ضعيفتر از دوقطبي دوره جنگ سرد است و همين امر آزادي عمل بيشتري به تمام قدرتهاي مياني ميدهد. عدم وابستگي ايدئولوژيك قدرتهاي مياني به قدرتهاي جهاني به اين كشورها كمك ميكند تا در سياست خارجي خود يك رويكرد معاملهگرانه سخت اتخاذ كنند كه به نوبه خود اثرگذاري آنها بر معادلات بينالمللي را افزايش ميدهد.
دوم- تغيير روند اقتصاد جهاني: جهان در دو دهه گذشته به طرز مهمي از «جهاني شدن» خارج شده و درنتيجه روابط ژئوپليتيك و ژئوكونوميك جديدي در سطح منطقهاي شكل گرفته است. ماهيت رقابت قدرتهاي جهاني از «سياسي-ايدئولوژيك» به «اقتصادي- تجاري» تبديل شده و به همين دليل روند «برونسپاري يا فراساحلي» حاكم در دوره جهاني شدن كنارگذاشته شده و فرآيندهاي «انتقال زنجيرههاي تامين به خانه» near-shoring يا انتقال آنها از كشور رقيب به كشور دوست و همسو
friend-shoring بر اقتصاد جهاني حاكم شده است. نتيجه اين تغيير روند، قدرتهاي منطقهاي را به مراكز تجاري منطقهاي تبديل كرده و بازيگري قدرتهاي ميانه را افزايش داده است. هند بهترين نمونه اين روند بهشمارميرود، زيرا برخي از شركتهاي امريكايي زنجيرههاي تامين جديد را به آنجا هدايت كردهاند. بازار انرژي در حال منطقهاي شدن است كه عربستان از آن نفع ميبرد. علاوه براين عربستان با برنامه اصلاحات اقتصادي و چشمانداز 2030 به عنوان يك مركز مالي منطقهاي در حال ظهور است.
سوم- فرصتهاي جديد رقابتهاي جهاني: قدرتهاي مياني از رقابت فزايندهاي كه در روابط ايالاتمتحده و چين شكل ميگيرد به عنوان اهرمي درجهت افزايش قدرت خود بهره ميگيرند. در روند رقابتهاي اقتصاد جهاني هر ابرقدرت به دنبال آن است تا قدرتهاي ميانه را با خود همراه كند و همين امر فرصتهايي براي قدرتهاي ميانه به وجود ميآورد تا از يكي در برابر ديگري امتياز بگيرد. براي مثال، قدرت هند از سال 2007 و پيوستن به گفتوگوي امنيتي چهارجانبه (هند، استراليا، ژاپن و امريكا) كه مهمترين تلاش ايالاتمتحده براي مهار چين بهشمار ميرود، به طور چشمگيري افزايش يافته است. مطالعه رفتارهاي اخير قدرتهاي مياني نشان ميدهد هر يك درحالي كه در يك موضوع خاص به سمت ايالاتمتحده يا چين حركت ميكنند، اما بيشتر آنها در همسويي با يكي از دو قدرت موازنه را برقرار و در بسياري از حوزهها آزادي عمل خود را حفظ ميكنند. تنها فناوريهاي پايه از جمله نيمههاديها، هوش مصنوعي، فناوري كوانتومي، مخابرات نسل پنجم و بيوتكنولوژي، موارد استثنا هستند. در اين حوزهها قدرتهاي متوسط ناچارند بين ايالاتمتحده يا چين، يكي را انتخاب كنند.بههمين ترتيب، كشورهاي داراي قدرت متوسط، با اقتصاد در حال رشد خود، در حوزه آب و هوايي نيز نقشآفريني ميكنند. بدون مشاركت اين كشورها تقريبا چالشهاي ناشي از آلودگي محيطزيست و تغييرات اقليمي حل نخواهد شد. صرفنظر از عملكرد اين كشورها در انتشار گازهاي گلخانهاي، بازار كربن به طور فزايندهاي منابعي را دراختيار قدرتهاي متوسط قرار ميدهد، زيرا شركتهاي غربي براي رسيدن به هدف «انتشار صفر گاز كربن» ناچار به معامله هستند. برزيل و اندونزي در زمينه مقابله با جنگلزدايي و هند و اندونزي در برنامههاي كاهش كربن، بهويژه عدم استفاده از زغالسنگ نقش كليدي دارند. اينها نمونهاي از نقش قدرتهاي متوسط در حوزه چالشهاي آب و هوايي است.
چهارم- نقشآفريني در حوزه تحريمها: قدرتهاي متوسط نقش مهمي در تحريمها و چارچوببندي چشمانداز جنگ در اوكراين ايفا كردهاند. اين كشورها با اين استدلال كه جنگ اوكراين يك موضوع امنيت اروپايي است نه امنيت جهاني و منافع ملي آنها را در توسعه، كاهش بدهي، امنيت غذايي، امنيت انرژي و ساير زمينهها پيش نميبرد، از همان ابتدا، از قرار گرفتن درصف كمك نظامي به اوكراين يا اعمال تحريم عليه روسيه خودداري كردند. اما مهمترين اثرگذاري اين كشورها بر جنگ اوكراين نقش رهبري آنها در مخالفت و در برخي موارد تضعيف تحريمهاي غربي عليه روسيه بوده است. تركيه يكي از چندين كشور درگير در هدايت حجم زيادي از اقلام دوگانه به روسيه است كه تحريمهاي غربي را نقض ميكند، به همين دليل ايالاتمتحده چهار شركت تركيهاي را تحريم كرده است. اگرچه آفريقايجنوبي بهسمت روسيه متمايل است اما بيشتر قدرتهاي مياني در مناقشه روسيه-اوكراين بيطرف ماندند. قدرتهاي متوسط ديگر برزيل، هند، اندونزي، عربستان و تركيه از زمان شروع جنگ تجارت و ساير روابط با روسيه را حفظ يا افزايش دادهاند. صندوق بينالمللي پول پيشبيني ميكند كه اقتصاد روسيه امسال 0.7درصد رشد خواهد كرد اين بهمعناي آن است كه تاثير فلجكنندهاي كه غرب اميدوار بود، محقق نخواهد شد. قدرتهاي متوسط به روسيه كمك كردهاند تا تاثير تحريمها را از بين ببرد و به اين كار ادامه خواهند داد و به نظر ميرسد كرملين به همين دليل باور دارد كه ميتواند با تبديل تجارت خود به جنوب و شرق زندگي كند. كارشناس ارشد روابط بينالملل