• ۱۴۰۳ سه شنبه ۹ بهمن
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 5967 -
  • ۱۴۰۳ يکشنبه ۷ بهمن

ديپلماسي اهرمي كارآمد براي اجراي منافع ملي ايران در برابر دولت ترامپ‌2 است

جاويد قربان اوغلي

در راستاي ارزيابي و پيش‌بيني رويكرد احتمالي دونالد ترامپ در قبال ايران بايد گفت كه از مهم‌ترين ويژگي‌هاي ترامپ غير قابل پيش‌بيني بودن اوست. طي بيش از ۴ دهه گذشته در روابط پر فراز و نشيب ايران و امريكا، شايد به جرات بتوان ادعا كرد كه دوره اول رياست‌جمهوري ترامپ (۲۰20-۲۰16) پر تشنج‌ترين دوران بود. رييس‌جمهوري امريكا در دوره نخست رياست خود از برجام خارج شد، شديدترين تحريم‌ها را عليه ايران به اجرا گذاشت، صادرات نفت ايران به كشور‌هاي ديگر كه عمدتا به چين و هند بود را با فشار به اين كشورها به پايين‌ترين سطح ممكن رساند، سردار سليماني را ترور كرد و به شهادت رساند و ...
در سطح منطقه نيز، سفارت امريكا را به بيت‌المقدس تغيير داد، بر خلاف معاهدات بين‌المللي رسما انضمام بلندي‌هاي جولان اشغالي به خاك رژيم صهيونيستي را اعلام كرد و با پيشبرد طرح صلح ابراهيم و عادي‌سازي روابط ۵ كشور عربي با اسراييل را رقم زد. كه جمله اين موارد مقابله مستقيم با ايران بود. در كنار اين موارد، بر خلاف اعلان دوره مبارزات انتخاباتي (دوره اول) كه گفته بود در صورت پيروزي، توافق هسته‌اي را پاره خواهد كرد، حدود ۱۷ ماه نه تنها برجام را پاره نكرد، بلكه براي دستيابي به توافق جديدي با ايران، به‌طور مرتب به صورت علني و از طريق واسطه‌ها پيغام داد. اين موارد نمايانگر شخصيتي است كه در عين غير قابل پيش‌بيني بودن، چهره‌اي اهل مذاكره و معامله از خود به نمايش گذاشته است. او با رهبر كره‌شمالي كه از منظر واشنگتن از ياغي‌ترين كشورهاي دنياست ملاقات مي‌كند، پوتين را دوست خود مي‌نامد و از طرف ديگر متحدين سنتي امريكا (قاره سبز) را به نحو فزاينده‌اي در موارد مختلف منجمله ناتو تحت فشار مي‌گذارد. 
اما درخصوص ايران نيز تصور مي‌كنم ترامپ مايل به برپايي جنگ جديدي در منطقه نيست و ترجيح او حل مشكلات به شمول مساله هسته‌اي ايران، ديپلماسي و البته باحفظ رويكرد فشار حداكثري است.
دلايل نسبتا قابل توجهي براي اين مدعا را مي‌توان برشمرد، از جمله: 
*عدم به‌كارگيري افراد تندرو مانند مايك پمپئو، نيكي هيلي و.... و بيان اينكه اينها (با تعابير توهين‌آميز) مي‌خواستند مرا به جنگ با ايران بكشانند.
* تفاوت رويكردهاي شخص ترامپ در مقايسه با دوره اول رياست‌جمهوري و تاكيد مكرر به قصد او براي پايان دادن به جنگ‌ها.
*انتشار خبر انتصاب استيو ويتكاف به مديريت امور ايران. هرچند اين خبر تكذيب شد اما نمي‌توان نقش ويتكاف در آتش‌بس غزه به رغم مخالفت و سنگ‌اندازي نتانياهو را ناديده گرفت.
با اين وجود ساده انگاري موضوع و تصور اينكه توسل به زور به‌طور كلي از گزينه‌هاي ترامپ كنار گذاشته شده است نادرست است و بايد در تصميم‌گيري‌هاي كشور مورد توجه قرار داشته و به هر طريق ممكن از آن جلوگيري شود. اشتباه محاسبه در شرايط كنوني و خصوصا پس از فاجعه غزه، ضرباتي اعمالي به مواضع حزب‌الله، نتايج محسوس دو‌بار رويارويي نظامي ايران و اسراييل، نتايج زيانباري را متوجه كشور خواهد كرد. 
فارغ از موارد مذكور رصد و تحليل محتواي گفتمان ترامپ در دوره جديد نشان مي‌دهد، علاوه بر رويكرد‌هاي داخلي كه موضوع ديگري است، در سياست خارجي نيز موضوعاتي وجود دارد كه در اولويت‌هاي بعدي به ايران مربوط مي‌شود: 
- مهار چين به عنوان اولويت اول 
- پايان دادن به جنگ‌ها.
ذيل اين گزينه گفتني است آتش‌بس در غزه را بايد در اين چارچوب ارزيابي كرد.پيش‌بيني مي‌شود پايان دادن به جنگ اوكراين هدف بعدي است.
- پيشبرد طرح ابراهيم و عادي‌سازي روابط ديگر كشورهاي عربي با اسراييل. 
- حل نهايي بحران هسته‌اي ايران 
به باور من طراحي سناريو‌هاي لازم براي شرايط مختلف از طرف ايران از موضوعاتي است كه بايد در دستور كار قرار گيرد. چرا كه تيم سياست خارجي و امنيتي ترامپ تندروتر از دوره اول است، با اين حال شخصيت ترامپ به گونه‌اي است كه خودش تصميم مي‌گيرد.
ذيل اين خصلت رفتارهاي ما نبايد بگونه‌اي باشدكه: اولا تيم ترامپ و نتانياهو او را در مورد ايران هم صدا سازد. دوم چين و علي‌الخصوص روسيه از كارت ايران براي مذاكره و امتياز‌گيري از امريكا استفاده كنند. بارها گفته‌ام ما بايد قبل از توافق پوتين و ترامپ در مساله اوكراين، رويكردهاي خود را تغيير دهيم و با فاصله گرفتن از روسيه در جنگ اوكراين منافع خودمان را در اولويت قرار دهيم. سوم با سقوط سوريه و در صورت تمديد آتش‌بس در غزه و عزم جهان براي بستن پرونده منازعه ديرپاي خاورميانه و احتمال پيشبرد طرح دو دولت، صلح ابراهيم به ديگر كشورهاي عربي نيز تسري پيدا خواهد كرد. چهارم مخالفت اسراييل با تشكيل دولت فلسطيني است كه اگرچه براي ايران يك فرصت است، اما شايسته است ايران در فعاليت‌هاي خود عليه رژيم صهيونيستي از فاز قدرت‌سخت فاصله گرفته و رويكرد سياسي  را در دستور كار قرار دهد. لذا با اتخاذ چنين رويكردي هم كابينه تند‌رو ترامپ و از آن مهم‌تر اسراييل و نتانياهو را آچمز (زمينگير) خواهد كرد. ضمن اينكه بعد از حملات به مواضع محور مقاومت، امكان بازسازي آن و نقش‌آفريني براي حزب‌الله و حماس فراهم خواهد كرد.
لازم به ذكر است كه امروز ما در مقابل كسي قرار گرفته‌ايم كه جورج بوش را كه دو جنگ ويرانگر را در منطقه ما رهبري كرد، در ماه‌هاي اوليه دولت خود در قبال اقدامات افراطي او زبان به اعتراض گشوده و او را با القابي مانند «زورگو، متعصب و خشك‌انديش» توصيف كرد.
هرچند ترامپ در دوره دوم رياست‌جمهوري با ترامپ اول فرق محسوس دارد، ولي بايد توجه كرد كه ايران كنوني نيز با ايران ۸ سال قبل تفاوت‌هاي زيادي دارد. حال سوال اين است كه با چنين سياستمداري كه بار ديگر سكان اداره بزرگ‌ترين قدرت اقتصادي و نيرومندترين ارتش جهان را در دست گرفته چه بايد كرد. به بيان ديگر چه رويكردي مي‌تواند متضمن منافع كشور و مانع از تشديد بحران بين ايران و امريكا شود كه هيچكس ترديدي ندارد بقاي چنين وضعيتي به زيان ايران خواهد بود.اما با لحاظ كردن فرضيه خوش‌بينانه در صورت توسل به رويكرد ديپلماسي توسط دولت دوم ترامپ موضوع برنامه هسته‌اي مهم‌ترين دستور كار رييس‌جمهوري امريكا در مورد ايران است. به باور من ضروري است در مورد كارآمدي و تاثير زبان تهديد (خروج از NPT و تغيير دكترين هسته‌اي) نيازمند بررسي دقيق‌تر هستيم. هسته تصميم‌گير كشور نبايد متاثر از جناح محافظه‌كار باشد.اگرچه در پرتو شرايط كنوني تصور دستيابي به توافق با امريكا در اختلافات دوجانبه و بحران‌هاي منطقه دور از واقع‌بيني است، با وجود اين دنياي سياست هيچ‌وقت سياه و سفيد نيست و حتي در سخت‌ترين شرايط نيز درهاي ديپلماسي را مي‌توان همچنان باز نگاه داشت. اعتقاد راسخ دارم كه ديپلماسي كارآمدترين ابزار براي پيشبرد منافع كشور است و در اين راستا هيچ كشوري (البته روشن است به جز اسراييل) را نمي‌توان مستثني كرد.از ياد نبرده‌ايم كه همسويي منافع ايران و امريكا در طول سال‌هاي گذشته در بحران‌هايي مانند افغانستان و عراق و همكاري‌هاي دو كشور در رهايي از رژيم منحط طالبان و ديكتاتوري صدام در دوره حاكميت جورج بوش كه از نئوكان‌ها بود، رقم زده شد. به نظر مي‌‌رسد در اين مرحله، بايد از دست ‌زدن به اقداماتي كه هرچند از موضع قدرت بوده ولي باعث تحريك و تحقير فرد ماجراجويي مثل ترامپ مي‌شود، به‌شدت پرهيز كرد. اين امر مغايرتي با پيگيري مقتدرانه قدرت دفاعي كشورمان كه از منطقي قوي براي روزآمد‌كردن برخوردار است، ندارد.
 سفير اسبق ايران در آفريقاي جنوبي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون