گروه حوادث
اعضاي يك باند كه با استفاده از سلاح گرم، اقدام به تهديد و ترساندن شهروندان در تهران كرده و خودروي آنها را به سرقت برده توسط پليس دستگير شدهاند. اعضاي اين باند سرقتها را با روشهاي مختلفي از جمله زورگيري، تصادف ساختگي، سرقت اموال و گوشي انجام ميدادند. ماموران پليس در آگاهي تهران اعلام كردند كه همه اعضاي اين باند دستگير و تمام اموال مسروقه نيز به صاحبانشان بازگردانده شد. طبق گزارش پليس، يكي از سارقان يك روز بعد از آزادي از زندان مجدد دست به سرقت زده و با اعضاي اين باند همكاري كرده است. با اين حال برخي حقوقدانان معتقدند كه مجرمان متناسب با جرمشان مجازات نميشوند. مجرمان حتي داخل زندان روشهاي ديگري براي اعمال مجرمانه خود ميآموزند.
اظهارات پليس
«اسماعيل محرابي»، رييس اداره مبارزه با سرقت مسلحانه پليس آگاهي پايتخت درباره نحوه فعاليت اين باند و دستگيري اعضاي آن ميگويد: «شب سهشنبه يازدهم دي ماه بود كه شهروندان با تماس با مركز فوريتهاي ۱۱۰ اعلام كردند چند فقره سرقت خودرو و زورگيري در محلههاي مختلف شهر تهران در حال وقوع است.»
او ميگويد: «بر همين اساس تحقيقات كارآگاهان آغاز شد و متوجه شدند ۴ نفر با استفاده از يك خودروي پرايد سفيد و به صورت مسلح، از افسريه به سمت ولنجك در حال زورگيري و سرقت هستند. همچنين با تحقيقات بيشتر مشخص شد كه اين افراد حتي از شگرد تصادف ساختگي نيز استفاده كرده و چند خودرو را به سرقت بردهاند.»
رييس اداره مبارزه با سرقت مسلحانه پليس آگاهي پايتخت در ادامه ميگويد: «تحقيقات براي شناسايي اين افراد ادامه داشت تا اينكه مشخص شد اعضاي اين باند با همان خودروهايي سرقتي، اقدام به سرقت چند خودروي ديگر نيز كردهاند.»
محرابي ميگويد: «در نهايت تمام اعضاي اين باند پس از چند روز با اقدامات پليسي شناسايي و دستگير شدند.»
او با اشاره به اينكه يك كلت كمري از اين باند كشف شده، ميگويد: «اعضاي اين باند ۹ مرد و يك زن بوده و همگي داراي سوابق متعدد سرقت خودرو و غيره هستند. همچنين اين باند توانسته بودند ۶ خودرو و ۱۰ تلفن همراه را با روش تهديد و ترس سرقت كنند.»
رييس اداره مبارزه با سرقت مسلحانه پليس آگاهي پايتخت ميگويد: «نكته قابل توجه در اين پرونده اين است كه مظنون اصلي اين پرونده كه سارق حرفهاي خودرو است؛ دهم دي ماه ۱۴۰۳ از زندان آزاد شده و مجددا از روز يازدهم سرقتهاي خود را آغاز كرده است.»
اظهارات مالباختگان
يكي از مالباختگان اين پرونده كه خودرويش به سرقت رفته، مردي ۷۰ ساله است. او به «اعتماد» ميگويد: « ۱۴ دي ماه ساعت ۷ و نيم صبح براي خريد نان از خانه خارج شدم و به سمت خيابان بهار شيراز مراجعه كردم. سوئيچ را روي ماشين گذاشتم و به نانوايي رفتم. موقع برگشت متوجه شدم يك نفر از خودروي پرايد كه نزديك ماشين من پارك كرد، پياده شد و خودروي مرا دزديد. موبايلم هم در خودرو بود. چند ساعت بعد يك نفر با تلفن من به موبايل همسرم زنگ زد و گفت از سرقت خودرو پشيمان شده است. به شرطي كه ۱۵۰ ميليون تومان به او بدهيم، او ماشين را برميگرداند.»
اين مالباخته در ادامه ميگويد: «ما به او گفتيم كه چنين پولي نداريم. او مبلغ را كاهش داد و گفت با ۳۰ ميليون تومان هم راضي ميشود، اما من باز هم به او گفتم چنين پولي ندارم. من به سارقان گفتم از اشتباه آنها ميگذرم. به شرطي كه ماشين را يك جا رها كنند و بروند، اما ۷ ساعت پس از شكايتم، پليس به من اعلام كرد كه ماشينم پيدا شده و سارقان نيز دستگير شدهاند.»
يكي ديگر از مالباختگان زني ميانسال است كه سارقان خودروي پرايد او را دزديدهاند. او نيز ميگويد: «من به همراه دخترم از شهرستان به تهران آمديم و ماشين را در كوچه پارك كرديم. ما مريض بوديم و اصلا از خانه خارج نشديم. براي همين از ماشين خبري نداشتيم، اما سارقان روز بعد با ما تماس گرفتند و گفتند ماشين ما را دزديدند و با استفاده از آن، دست به سرقت ميزنند. سراغ ماشين رفتيم. فكر ميكرديم دارند با ما شوخي ميكنند، اما ديديم كه ماشين سرجايش نيست و دزديده شده؛ اما پليس چند روز بعد توانست سارقان را پيدا كند.»
يك مالباخته ديگر كه زن است و توسط اين باند مورد سرقت قرار گرفته، ميگويد: «۱۱ دي ماه در غرب تهران با ماشينم در حال حركت بودم كه احساس كردم يك ماشين پرايد سفيد دنبالم است. به همين خاطر جلوي يك دكه نگه داشتم و به بهانه آدرس پرسيدن پياده شدم. بعد همان ماشين نزديك ايستاد و به آينه ماشينم كوبيد. من نميخواستم با اين افراد درگير شوم به همين دليل در كنار دكه ماندم، اما سارقان به ماشينم حمله كردند و بعد از شكستن شيشهها، كيفم را به سرقت بردند. داخل كيفم دو تلفن همراه، مقداري طلا، پاسپورت ايراني و كاناداييم بود.»
اين شاكي در ادامه ميگويد: «پليس بعد از يك هفته سارقان را دستگير كرد و مشخص شد آن خودروي پرايد نيز سرقتي بوده و صاحب آن اصلا از سرقت ماشين خود خبر نداشته است. وقتي كيفم پيدا شد، پاسپورت داخل آن نبود كه اين مساله مشكلات زيادي برايم ايجاد كرد.»
يكي ديگر از مالباختگان اين پرونده نيز كه سارقان قصد داشتند با تصادف ساختگي ماشينش را سرقت كنند، ميگويد: «دوازدهم دي ماه بود كه در بلوار بوعلي، تنها در ماشينم نشسته بودم. يك دفعه ديدم يك پرايد با چراغ خاموش در بلوار دور زد و به ماشين من كوبيد. وقتي پياده شدم تا ببينم ماشينم چقدر خسارت ديده، دو نفر به من حمله كردند. يكي از آنها اسلحه داشت و ديگري يك قمه بيخ گلويم گذاشت. آنها من را تهديد كردند و ساعت هوشمند، تلفن همراه آيفونم و كيف پولم را به زور از من گرفتند.»
اين شاكي در ادامه ميگويد: «در ادامه اين زورگيران قصد داشتند ماشين ۲۰۷ مرا هم بدزدند كه با آنها درگير شدم و اجازه اين كار را ندادم و آنها پس از پنچر كردن لاستيكها فرار كردند.»
اظهارات متهمان
يكي از متهمان اصلي اين پرونده به «اعتماد» ميگويد: «چند ماه به جرم سرقت ماشين زنداني بودم، اما دهم دي ماه از زندان آزاد شدم، از روز بعد دوباره شروع به سرقت كردم و با چند نفر از دوستانم اينبار با زورگيري و ترساندن مردم توانستيم ماشينهاي بيشتري بدزديم، اما من در زورگيريها نقشي نداشتم و فقط پس از سرقت خودروها پشت فرمان مينشستم. يكبار در كمتر از يك هفته توانسته بوديم به همين روش ۶ ماشين و ۱۰ تلفن همراه سرقت كنيم.»
اين متهم در ادامه ميگويد: «من به يك ماشين ۲۰۶ از پشت كوبيدم. سرنشينان آن وقتي اسلحه را دست همدستم ديدند، فرار كردند و من ماشين آنان را دزديدم. همدستانم برايشان مهم نبود كه كجا دست به سرقت بزنند و در خيابانهاي مختلف پرسه ميزدند تا يك موقعيت مناسب پيدا كنند.»
طبق اعلام پليس، در مخفيگاه اين متهم يكي از ماشينهاي سرقتي كشف شده است. همچنين يك ماشين سرقتي ديگر نيز با فاصله كمي از خانهاش پارك شده بود.
سارق ديگر نيز ميگويد: «من تنها با اين گروه آشنا شدم و از قبل آنها را نميشناختم. يك شب در نظامآباد كه محلهمان است، ديدم كه چند نفر در حال مواد كشيدن هستند. من هم جلو رفتم و با آنها همراه شدم. بعد متوجه شدم وجه اشتراكمان سرقت ماشين است. حدود دو ماه بود كه آزاد شده بودم و به شغل خودم كه آرايشگري است، مشغول بودم، اما اين دوستان جديدم روز بعد از ديدارمان از من خواستند كه با آنها به سرقت بروم. من در اولين روز توانستم يك سمند بدزدم كه صاحب آن به نانوايي رفته بود.»
اين سارق مدعي است كه بعد از اولين سرقت، چون متوجه شده سن مالك ماشين بالاست ترسيده كه بلايي سرش بيايد. او ميگويد: «بعد از سرقت با خانواده صاحب ماشين تماس گرفتم و گفتم اگر ۳۰ ميليون تومان به من بدهيد ماشين را پس ميدهم، اما كار به آنجا نرسيد و دستگير شدم.»