هواداران پر و پا قرص آقا ابراهيم
حسن لطفي
ناتوردشت اسم جذاب و كنجكاوكنندهاي است. اگر رمان ماندگار سلينجر به همين نام را نخوانده باشي و از معناش خبر نداشته باشي، جذابتر هم هست. اما اگر خوانندهاي باشي كه بارها رمان سلينجر را مطالعه كرده باز هم به محمدرضا خردمندان براي انتخاب اين نام احسنت ميگويي. البته وقتي فيلم را ببيني درمييابي انتخاب نام فيلم درستترين انتخاب در بين فيلمهاي جشنواره امسال است. خود فيلم هم در رديف بهترينهاي جشنواره امسال است. شروع خوبي دارد. مخاطب را با اتفاق و پيش از آن نشانههاي بصري و دراماتيك به داخل فيلم ميكشد و او را وادار ميكند روي صندلي بنشيند. سكانس پاياني فيلم هم پركشش است و راضيكننده (البته با حذف چند پلان انتهايي كه انگار اضافي است و فيلم قبلتر از آنها تمام شده است) ميانه فيلم به قدرت شروع و پايانش نيست. دليلش شايد به خاطر شخصيتهاي منفي فيلم و دلايل رفتار ضد قهرمان فيلم است. ضد قهرماني كه بازيگرش (ميرسعيد مولويان) هم با بازي نسبتا خوبش نتوانسته ضعفهاي شخصيتپردازيش را جبران كند. ناگفته نماند ناتوردشت تنها فيلمي نيست كه به دليل تعدد شخصيت و پيرنگهاي فرعي زياد ضربه خورده است. فيلمهاي دفاع مقدسي جشنواره و بهطور مشخصتر آخرين ساخته ابراهيم حاتميكيا نيز در رديف اين فيلمها هستند. منظورم فيلم موسي كليمالله است، فيلمي كه در روز نمايشش در برج ميلاد با ديدن بعضيها متوجه ميشدي فيلمسازش هنوز هواداران زيادي در بين تصميمگيران سينمايي دولتهاي مختلف دارد. اتفاقي كه اگرچه براي جذب حمايت از حاتميكيا و اختصاص بودجههاي هنگفت به او خوب است، اما در ارتباط با قضاوت تماشاگران خاص (منتقدين، فيلمسازان و...) و تماشاگران عام نتيجهاي به نفع اين فيلمساز ندارد. به همين دليل اگر موسي را كس ديگري ميساخت با همين شكل نمره بيشتري از منتقدين و تماشاگران و حتي برخي بينندگان طرفدار حاتميكيا دريافت ميكرد. ناگفته پيداست اين ادعا حدس و گمان است و علاوه بر آن به معناي اين نيست كه فيلم موسي كليمالله فيلم خوبي است كه نيست. خصوصا با بودجهاي كه صرفش شده است. تمركز حاتميكيا روي وقايعي كه مخاطب از آن مطلع است و انتظار ايجاد تعليق و حس انتظار از اين لحظات، عبور سطحي از شخصيتها (پدر موسي، فرعون، همسر فرعون، مادر موسي) موقعيت تاريخي و... باعث شده تا نه درامي شكل بگيرد و نه گزارش تاريخي جذابي به وجود آيد. شايد يكي از نكاتي كه در فيلمهاي جشنواره چهل و سوم ديده ميشود، اين باشد كه فيلم خوب فيلمي نيست كه هزينه بالا داشته باشد و فيلمسازش با بودجههاي دولتي حمايت شود. فيلم خوب فيلمي است كه فيلمسازش با كمترين بودجه دنياي مطلوب خودش را به تصوير بكشد (نمونهاش داد ابوالفضل جليلي و سونسوز و...) ناگفته نگذارم هر وقت در فيلم خاص فيلمسازي مطرح مديران دولتي حضور پيدا ميكنند، احساس ميكنم بين فيلمسازان ايراني فرق ميگذاريم و اين خوب نيست. اصلا خوب نيست. وقتي در جايگاهي دولتي قرار داريم اگر قرار است فيلمي ببينيم، بهتر است به قيد قرعه باشد و تماشاگران حساس و مردم را هم در جريان بگذاريم. اگر چنين نكنيم متهم به بيعدالتي ميشويم.