آزمون و خطا با روان مردم
نيوشا طبيبي
بعد از كش و قوسهاي فراوان و نگرانيهاي آنهايي كه دغدغه اموال با ارزش شهر و كشورشان را دارند، ميراث فرهنگي استان تهران اعلام کرد كه «ساختمان سينگر از فهرست آثار ثبت ملي خارج نشده.»! چند روزي طول كشيد تا اين خبر از سوي معاون مديركل ميراث استان تهران صادر شد. اين شيوه خبر رساني و بعد تاييدها و تكذيبها به صورت روالي عادي و معمولي درآمده و هيچ دولتي هم نتوانسته در اين روش بسيار بد و ناراحتكننده تغييري دهد. روشي كه بنايش بر بياعتنايي به افكار عمومي و نگرانيهاي مردم است. معمولا دستگاههاي ذيربط خود را در برابر مردم ملزم به پاسخگويي نميدانند تا در مورد موج نگرانيهايي كه برميخيزد چيزي بگويند. اين شرايط به ويژه در حوزههاي فرهنگي و به خصوص در امور مربوط به ميراث تاريخي و فرهنگي شدت بيشتري دارد.
از منظر ديگري هم ميتوان اين رفتار را تحليل كرد: اين شيوه خبررساني- انتشار خبر بد، احتمال ويران كردن بنايي تاريخي- و تاخير در تكذيب آن بيشتر براي گمانهزني و به دست آوردن تخميني از ميزان حساسيت مردم است. اگر مردم واكنشي نشان ندادند كه شهرداري و سرمايهدار صاحب ساختمان پيروز داستان خواهند بود و مثل هزار مورد مشابه، ساختمان تاريخي را ويران و به جايش پاساژ و مركز خريد برپا ميكنند. اگر هم مثل همين مورد با واكنش گسترده مردم و نهادهاي مردمي مواجه شدند كه خرجش يك تكذيبيه است و تمام.
اما در صورتي كه سناريوي بالا اتفاق نيفتاده و توافقي بين سرمايهدار صاحب ساختمان ميراثي و شهرداري مربوطه و ميراث در كار نباشد، كاهلي و بيمسووليتي نهادي مثل اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران و به خصوص روابط عمومي آن اداره در پيگيري و اطلاعرساني موضوعاتي مانند اين بسيار زشت است. واقعا شرح وظايف دستگاههاي عريض و طويل روابط عمومي در ادارات دولتي چيست؟ چنان كه از نام اين ادارات برميآيد، احتمالا كار آنها انتقال اخبار و نظرات مرتبط با حوزه كاري اداره متبوعشان به مديران و همينطور پاسخگويي و واكنش به موقع نسبت به نگرانيهاي جامعه است.
اين اتفاق نمونهاي بود از صدها مورد مشابه. آزمون و خطا با روان مردم. بازي كردن با احساسات عمومي و مطالبات ملي و القاي اين مفهوم كه «ما كار خودمان را ميكنيم و شما هم حق دخالت نداريد.» شهرداري آقاي زاكاني تاكنون چنين رفتار كرده است و انتظاري هم از ايشان و جمعيت مديران همفكر ايشان نيست. در همان قضيه شرمآور و مبهم فروش آثار هنري موزه امام علي(ع) مسوول مربوطه جلوي دوربينها گفت اين كار را كردهايم و باز هم ميكنيم و پاسخگوي كسي هم نيستيم (قريب به مضمون). اما از دولتي كه با وعده شفافيت و اصلاح وضعيت پيشين بر سر كارآمده و وزير ميراثش به ملايمت و نرمخويي و آشنايي با فرهنگ اشتهار دارد انتظار چنين برخوردهايي نميرود.
اغلب مواقع وقتي كه وضع اقتصادي و مضايق زياد ميشوند عدهاي به طمع ميافتند كه از آب گل شده ماهي بگيرند. اينها همانهايي هستند كه وقتي از دغدغه فرهنگي و نگرانيهاي اينچنيني سخن ميرود، ميگويند«در اين شرايط و با اين مضايق گرفتاري مردم تخريب ساختمان سينگر است؟». سعي ميكنند اين دغدغهها را مخصوص قشر مرفه و شكم سير جلوه دهند و حال آنكه مردم نگران طبيعت و محيط زيست و ميراث فرهنگي و تاريخي عمدتا از قشر كم درآمد و اهل فرهنگ هستند كه خود بيشترين مشكلات اقتصادي و معيشتي را متحمل ميشوند اما نيك ميدانند كه در اين شرايط است كه سودجويان به جان طبيعت و تاريخ ميافتند و از فرصت استفاده ميكنند. بيشتر بافت تاريخي شهرهاي ايران در دوره جنگ و در شلوغي گرفتاريها و سختيها به دست «بساز و بفروشها» نابود شدند و از بين رفتند.
همين حالا ببينيد كه سودجويان و تخريبكنندگان آثار باستاني به بهانه گنجيابي فعاليت علني با تبليغات و سر و صداي زياد در اينستاگرام و شبكههاي اجتماعي دارند با جعل عنوان خود را دكتر در باستانشناسي جا ميزنند، هر روز لباسهاي عجيب و غريب به بر، در كوه و بيابان خلايق را سركيسه ميكنند و به آنها جاي گنج نشان ميدهند، نقشه گنج ميفروشند، عتيقههاي واقعي را به ثمنبخس از دست صاحبانشان بيرون ميكشند و آثار جعلي تاريخي به مردم ميفروشند و هيچكس هم پيگير تخلفات علني آنها نيست.
آنها كه دغدغه اين امور را دارند به همراه گروههاي مردمنهاد و روزنامهنگاران و اهالي مستقل و پاكدست رسانهها با هزار سختي، جلوي ويرانيهاي بيشتر و نابودي آثار و ابنيه تاريخي و ميراث فرهنگي و طبيعي كشورمان ايستادهاند و سالهاست كه تلاش ميكنند مسوولان اين حوزهها را پاسخگو كنند.