• ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3353 -
  • ۱۳۹۴ دوشنبه ۶ مهر

محمد هاشمي از ناگفته‌هاي جنگ در صداوسيما مي‌گويد

جوانان را ترغيب مي‌كرديم تا به جبهه بروند

ناهيد مولوي / در يكي از غروب‌هاي آخرين روزهاي تابستان در مركز جامع سرطان به ديدن محمد هاشمي رفتيم تا پاي صحبت‌هايش از دوران جنگ بنشينيم، اما نه خاطراتي از خط مقدم جبهه‌ها و ناگفته‌هايي از عمليات‌هايي كه اين روزها شايد بيش از گذشته هم به آن پرداخته مي‌شود بلكه از خط مقدم تنها دستگاه رسانه‌اي نظام جمهوري اسلامي در آن دوران. محمد هاشمي كه در روزهاي جنگ، برادرش آيت‌الله هاشمي رفسنجاني فرماندهي جنگ را عهده‌دار بود خودش هم رياست صداوسيما را داشت و در خط مقدم تبليغات حضور داشت. در روزهايي كه تعداد كانال‌هاي تلويزيون از دو تجاوز نكرد و نيمي از شبانه روز هم برنامه‌اي را پخش نمي‌كرد. محمد هاشمي از محدوديت‌هاي آن روزها مي‌گويد و البته منتقدان رنگارنگي كه گله از آنها بارها او را به جماران و خدمت امام رساند تا كسب تكليف كند. وقتي پاي صحبت‌هاي محمد هاشمي بنشيني متوجه مي‌شوي كه تنها برادرش نيست كه از امام خاطرات شنيدني دارد بلكه او هم در مقام رييس صداوسيما مراوداتي با امام داشته است كه خاطراتي شنيدني را براي مخاطبان رقم خواهد زد؛ از مساله حضور زنان بي‌حجاب در سريال‌ها تا پيام مهمي كه به خواست امام توسط يك زن در تلويزيون ملي ايران قرائت شد. محمد هاشمي معتقد است دستگاه صداوسيما در آن زمان به خوبي در خدمت جنگ و دفاع مقدس قرار گرفت و بارها جبهه‌هاي جنگ را از كمبود نيرو نجات داده است، او بدون هيچ ابايي مي‌گويد صداوسيما جوانان را ترغيب مي‌كرد تا به جبهه بروند و اين كار به خواست سازمان‌هاي نظامي انجام مي‌شد. گفت‌وگو با محمد هاشمي از ناگفته‌هاي صداوسيما در دوران جنگ را در ادامه بخوانيد.

 

سوالات زيادي درمورد نوع عملكرد و مديريت صداوسيما در مورد جنگ وجود دارد اما يكي از مهم‌ترين مواردي كه بسيار از آن سخن گفته مي‌شود در مورد نقش صداوسيما و خدماتي است كه در دوران جنگ ارايه كرده است. به عنوان مثال بسياري مي‌گويند صداوسيما مهم‌ترين نقش‌اش تشويق و ترغيب مردم براي رفتن به جبهه‌ها بود. شما به عنوان كسي كه در آن دوران مديريت صداوسيما را عهده‌دار بوديد چقدر اين حرف را درست مي‌دانيد و اينكه آيا در صداوسيما گروه يا كارگروهي با عنوان جنگ وجود داشت كه برنامه‌هاي صداوسيما را جهت دهي كند؟

ابتدا بايد يك موضوع را به طور صريح روشن كنم. بسياري براي آن روزها عنوان جنگ را به كار مي‌بردند اما واقعيت اين است كه ما در آن زمان اين عنوان را به كار نمي‌برديم و به‌طور كلي نگاه‌مان به اين مقوله چيز ديگري بود. همان‌طور كه همه مي‌دانند و سازمان ملل همان زمان طي قطعنامه‌اي صدام را به عنوان آغاز‌گر جنگ اعلام كرد. بنابراين از نگاه ما اين يك دفاع بود نه جنگ. ما هرگز به دنبال جنگ نبوديم، در واقع اين جنگ به ما تحميل شد و ما تنها دفاع كرديم و آنچه در راديو و تلويزيون اتفاق مي‌افتاد حول محور دفاع بود نه جنگ. طبيعي بود كه در آن هشت سال مسائل جنگ و دفاع از كشور نه‌تنها در صداوسيما كه در كل كشور در اولويت قرار داشت و براي كل نهادها و سازمان‌ها مساله اول وضعيت جنگ بود. بر همين اساس طبيعي بود كه ما گروهي به عنوان گروه جنگ يا جهاد در صداوسيما داشته باشيم كه مسوول برنامه‌ريزي براي اين‌گونه برنامه‌ها باشد اما اين‌گونه نبود كه برنامه‌هاي مرتبط با جنگ و دفاع مقدس تنها خروجي اين گروه باشد. در آن دوران تمام برنامه‌ها نيم‌نگاهي به اين موضوع داشتند و به نحوي به مساله جنگ و ضرورت دفاع از كشور اشاره مي‌شد. اينكه مي‌گويند ما جوان‌ها را براي شركت در جبهه‌ها ترغيب مي‌كرديم هم درست است. در آن زمان سرودها و برنامه‌هايي ساخته مي‌شد تا مردم و بسياري از جوانان را نسبت به شركت در جنگ و دفاع از كشور ترغيب مي‌كرديم.

اين ترغيب و تشويق جوانان براي شركت در جنگ و دفاع از كشور چگونه انجام مي‌شد؟ مثلا صداوسيما در كنداكتور برنامه‌ها يك زمان مشخصي را به اين موضوع اختصاص مي‌داد يا اينكه اين برنامه‌ريزي كه چه زماني اين‌گونه برنامه‌ها پخش شود از جاهاي ديگري براي صداوسيما انجام مي‌شد؟

معمولا اين‌گونه بود كه سازمان‌هاي نظامي اعلام مي‌كردند به نيرو نياز دارند اما در برنامه‌سازي‌ها دخالتي نداشتند. وقتي كمبود نيرو بود ما برنامه‌هاي ويژه‌اي را تدارك مي‌ديديم؛ از سرودهاي ويژه گرفته تا پخش صحبت‌هاي امام و مسوولان در لابه‌لاي برنامه‌ها ي پر بيننده پخش مي‌شد تا جوانان را براي حضور در جبهه‌ها و دفاع از كشور تشويق كنيم. اين شيوه‌اي بود كه بسيار رايج بود.

چقدر اين شيوه موثر بود؟ يعني تحقيق يا آماري وجود دارد كه نشانگر اين موضوع باشد در آن زمان پخش چنين برنامه‌هاي ويژه‌اي در دوران كمبود نيرو توانسته كارساز باشد و به كمك نيروهاي نظامي برود؟

بله، اين شيوه بسيار موثر بود. بارها پيش آمده بود كه وقتي سازمان‌هاي نظامي به ما اعلام مي‌كردند كه كمبود نيرو دارند و ما شروع به پخش برنامه‌هاي ويژه مي‌كرديم. دو سه روز بعد دوباره به ما اعلام مي‌كردند كه برنامه‌هاي ويژه خود را قطع كنيد زيرا ظرفيت نيروهاي‌شان تكميل مي‌شد و ديگر گنجايش و ظرفيت پذيرش نيرو را نداشتند و مي‌گفتند كه به حد اشباع رسيده‌اند. اين خودش بهترين سند براي اين است كه تاثيرگذاري برنامه‌هاي تلويزيون را به اثبات رساند.

شما به عنوان رييس سازمان صداوسيما از عمليات‌ها باخبر بوديد؟ به اين معنا كه قبل از عمليات‌ها ماموريت پخش برنامه‌هاي ويژه‌اي را داشته باشيد؟

نه. من هرگز از زمان هيچ عملياتي مطلع نبودم. اينكه بگوييم فلان روز در فلان ساعت در فلان نقطه از مرز قرار است چه نوع عملياتي انجام شود، اين‌گونه نبود. در آن زمان ما دو شورا در كشور داشتيم ؛ يكي شوراي تبليغات جنگ و ديگري شوراي عالي براي تداركات و پشتيباني جنگ بود. من به عنوان رييس سازمان صداوسيما عضو هر دو شورا بودم. اين شوراها متشكل از نخست‌وزير، فرماندهان نظامي، برخي وزراي كابينه و رييس‌جمهور بود كه در آنجا مسائل گوناگون در اين زمينه‌ها به بحث گذاشته مي‌شد و تصميم‌گيري مي‌شد تا بر محوري كه در آن زمان اولويت داشت كار تبليغي انجام شود. اما اينكه بگوييم در آن جلسات يا جلسات مشابه به من گفته شود كه فلان عمليات در پيش است، هرگز درست نبوده و اتفاق نيفتاده. تنها فرماندهان عالي و مسوولان عالي‌رتبه كشور در جريان چنين رويدادهايي بودند.

شما به اين موضع اشاره كرديد كه در همه برنامه‌هاي صداوسيما بحث دفاع و لزوم دفاع از كشور را لحاظ مي‌كرديد. آيا براي محقق شدن اين موضوع در برنامه‌هاي صداوسيما يك مديريت واحد وجود داشت يا اينكه هر گروهي براي خودش برنامه‌ريزي‌هايي داشت؟ راحت‌تر اگر بخواهيم بگوييم آيا اين برنامه‌ريزي‌ها از يك مديريت واحد به همه بخش‌هاي صداوسيما ديكته مي‌شد يا اينكه هر بخش و هر گروه خودش براي برنامه‌ها جنگ برنامه‌ريزي مي‌كرد؟

در آن زمان ما در صداوسيما شوراهاي مختلف داشتيم؛ از شوراي جنگ تا شوراي عالي برنامه‌ريزي و افرادي از شوراهاي صداوسيما در چند شورايي كه در مورد جنگ وجود داشت عضويت داشتند. من وقتي مي‌گويم بحث دفاع در همه برنامه‌ها لحاظ مي‌شد به اين معنا نبود كه در همه برنامه‌ها مستقيما به موضوع جنگ پرداخته مي‌شد. در هر صورت ما برنامه‌هايي هم در صداوسيما داشتيم براي سرگرمي. تفريح مردم بود. مثل سريال سربداران يا سايه و همسايه. اما شيوه به اين‌گونه بود كه قبل يا بعد از اين سريال‌ها كه بسيار پربيننده بودند از سرودهايي كه در رابطه با جبهه و دفاع از كشور بود براي پخش استفاده مي‌شد. پخش همين دو سه دقيقه سرود مي‌توانست فضاي برنامه را تحت تاثير خود قرار دهد.

رياست شوراي جنگي كه در صداوسيما قرار داشت با چه كسي بود؟

در واقع رياست شوراي جنگ صداوسيما به عهده معاونت سياسي خود صداوسيما بود كه در آن زمان اگر اشتباه نكنم آقاي دكتر زورق اين سمت را عهده‌دار بودند.

در آن زمان سريال‌هاي خارجي زيادي از صداوسيما پخش مي‌شد و آيا مدنظرتان بود كه با توجه به شرايط كشور اولويت با سريال‌هاي جنگي باشد؟

همان‌طور كه گفتيد ما در آن زمان سريال‌هاي خارجي زيادي را پخش كرديم. بالاخره تلاش بر اين بود كه موضوعات سريال‌ها متناسب با زمان و شرايط باشد و اين موضوع فقط در مورد مساله جنگ نبود بلكه شرايط اجتماعي مردم و جامعه هم در نظر گرفته مي‌شد. براي مثال سريال سال‌هاي دور از خانه كه در ميان مردم به اوشين معروف شد با اين هدف پخش مي‌شد تا به مردم بگوييم زن هم مي‌تواند در جامعه فعال باشد و در نقش‌هاي مهم‌تري خود را نشان دهد و در واقع سعي ما اين بود كه مساله حضور پررنگ زنان در جامعه را اين‌گونه مطرح كنيم. بنابراين اوشين الگوي يك زن تلاشگر بود و اين نياز جامعه آن روز ما بود كه زنان تلاشگر وارد عرصه‌هاي اجتماعي شوند. خب در اين سريال هيچ نشاني از جنگ و دفاع نبود اما نياز اجتماعي جامعه ما حضور فعال زنان بود كه اين‌گونه به آن پرداخته مي‌شد. حتي برنامه‌هايي كه براي كودكان پخش مي‌شد هم داراي چنين نگاهي بود. مثلا كارتون بچه‌هاي آلپ كه يك سريال كارتوني سوييسي بود بيشتر به مساله نهاد خانواده مي‌پرداخت و لزوم دفاع از خانواده. به عبارت ديگر ما متناسب با موضوعاتي كه مي‌خواستيم در جامعه القا و تبليغ كنيم به دنبال سريال و برنامه‌هاي خارجي مي‌گشتيم و در واقع خود آن سريال پيغامي را كه مدنظر ما بود خيلي نرم به جامعه منتقل مي‌كرد و هرجايي كه لازم مي‌ديديم كمي بيشتر و مستقيم‌تر به موضوع جنگ و جبهه بپردازيم در واقع با ملات سرودها در لابه‌لاي برنامه‌هاي اينچنيني به آن مي‌پرداختيم.

در آن دوران شما با امام يا حتي برادرتان آيت‌الله هاشمي كه فرمانده جنگ بودند جلسات منظم داشتيد؟ معمولا توصيه‌هاي آنها در اين جلسات به صداوسيما چه بود؟

ببينيد در آن دوران جلسات خاص و روتين يا منظم نه با امام و نه با آيت‌الله هاشمي نداشتم. منتها امام به من فرموده بودند هر وقت سوال يا مساله‌اي پيش‌آ‌مد كرد خدمت‌شان برسم و كسب تكليف كنم و تاكيد كرده بودند زمانش هم اصلا مهم نيست و هر وقت احساس نياز كردم و در هر زماني به دفترشان مراجعه كنم. با آيت‌الله هاشمي هم به همين ترتيب بود، ممكن بود سوالاتي در مورد برنامه‌ها و مسائل جنگ در برنامه‌ها براي بچه‌هاي سازمان پيش بيايد، آنها اين موضوع را به من منتقل مي‌كردند و من نه‌تنها با آيت‌الله هاشمي كه با نخست‌وزير كه مهندس موسوي بود يا با رييس‌جمهور كه آن زمان آيت‌ا‌الله خامنه‌اي بودند در ميان مي‌گذاشتم. در واقع اين‌گونه نبود كه من تنها با امام يا آيت‌الله هاشمي جلسه داشته باشم در واقع به فراخور موضوع با مسوولان جلسه مي‌گذاشتم اما در مسائل مهم قطعا خدمت امام مي‌رفتم و از ايشان سوال مي‌كردم.

مي‌توانيد يكي از موضوعات مهمي را كه به خاطرش به امام مراجعه كرديد، بيان كنيد؟

عمده سوال‌هايي كه ما از امام داشتيم حول دو محور بود؛ يكي سوالاتي كه محور شرعي داشت و دوم سوالات با محور سياسي و فرهنگي. يادم هست سريالي را در آن همان اوايل انقلاب سازمان ساخته بود به اسم اشك تمساح كه داستان يك خانواده وابسته به رژيم پهلوي بود كه در ايران مانده بودند و به طور مخفيانه زندگي مي‌كردند و براي رژيم سابق جاسوسي مي‌كردند و اطلاعاتي را به خارج مي‌فرستادند. در اين سريال فيلمنامه به اين‌گونه بود كه زن خانواده كه وابسته به رژيم گذشته بود بدون حجاب در سريال حضور داشت و موهاي بلند و بلوندي داشت و با بازيگر مرد سريال در لوكيشن سريال كه در يك خانه بود اين سريال را ضبط كرده بودند و از تلويزيون پخش مي‌شد. قسمت چهارم اين سريال كه پخش شد يك عده در نماز جمعه 15 هزار نفر توماري را عليه صداوسيما امضا كردند كه خواستار توقف پخش اين سريال شدند و دليل آن را نداشتن حجاب بازيگر خانم سريال عنوان كردند. روزنامه كيهان هم روز شنبه اين تومار را منتشر كرد. بعد از اين موضوع من خدمت امام رفتم و به ايشان گفتم كه چنين اتفاقي رخ داده است. تكليف ما نسبت به اين سريال چيست، پخشش را متوقف كنيم يا ادامه دهيم؟ امام فرمودند: به نظرم ليبرال‌ها اينها را هم فريب دادند. شما به كار خودتان ادامه دهيد. امام فقط همين جمله را به من گفتند.

منظورشان دقيقا چه كساني بود؟

منظور امام امضاكنندگان تومار بود كه فريب خوردند و عليه اين سريال چنين مساله‌اي را به وجود آوردند. ما به پخش سريال ادامه داديم. اين سريال 13 قسمتي بود و همچنان فشار و تبليغات عليه آن ادامه پيدا كرد و برخي مسوولان آن دوره تصميم گرفتند سريال را در قسمت نهم تمام كنند. يادم هست اين سريال در روزهاي دوشنبه پخش مي‌شد كه يك روز عصر از دفتر امام به من تماس گرفتند فكر مي‌كنم آقاي انصاري پشت خط بود و به من گفت ما شنيده‌ايم اين سريال اشك تمساح امشب قرار است تمام شود. من در جريان اين موضوع نبودم و به ايشان گفتم نه اين سريال 13 قسمت است و امشب قسمت آخر آن نيست. آقاي انصاري گفتند ولي ما اين‌گونه شنيده‌ايم. شما پيگيري كنيد، ببينيد جريان از چه قرار است. آقاي علي جنتي كه الان وزير ارشاد هستند آن دوره مدير شبكه يك سيما بودند. من با دفتر او تماس گرفتم و ماجرا را جويا شدم و به من گفتند كه اين قضيه صحت دارد و امشب اين سريال تمام مي‌شود. من با دفتر امام تماس گرفتم و توضيح دادم كه به دليل فشارها تصميم بر اين شده كه در اين قسمت سريال تمام شود. امام به من گفتند كه بعد از اتمام سريال اطلاعيه‌يي را از تلويزيون پخش و اعلام كنيد اين سريال بعدا هم ادامه خواهد داشت و سري دوم آن هم ساخته و پخش خواهد شد و يك نكته را براي مردم توضيح دهيد و بنويسيد كه از خبرگان در مورد مساله شرعي اين سريال سوال شد و آنها گفتند كه شايد در تولد اين سريال اتفاق خلاف شرعي رخ داده باشد اما در پخش آن از تلويزيون هيچ خلاف‌شرعي رخ نداده است و مساله‌اي ندارد. ما هم اين كار را كرديم. قبل يا بعد از سريال بود كه اين اطلاعيه را پخش كرديم و به گفته امام نامي از ايشان نبرديم و طبق خواسته ايشان عنوان كرديم كه يكي از خبرگان چنين نظري را داشتند. فرداي آن روز شوراي سرپرستي صداوسيما من را خواست و از من پرسيدند اين خبره كيست كه چنين نظري را داشته؟ من ابتدا امتناع كردم اما داستان به‌جايي رسيد كه در نهايت گفتم كه امام خودشان اين مساله را بيان داشتند. بحث آنقدر بالا گرفت كه ما مجبور شديم دوستان را به نزد امام ببريم تا از زبان خود امام بشنوند. اين يك نمونه از مسائلي بود كه من با امام مطرح مي‌كردم و از اين اتفاق‌ها زياد بود.

در ديدارهايي كه با امام داشتيد حس‌تان اين بود كه خود ايشان برنامه‌هاي تلويزيون را مي‌بينند و بر اين اساس نظرشان را مي‌گويند يا اينكه اطرافيان ايشان را در جريان قرار مي‌دادند؟

نه، امام خودشان برنامه‌هاي تلويزيون را مي‌ديدند و هرگز تنها به نظر اطرافيان اتكا نمي‌كردند و معمولا نظرشان در مورد بيشتر برنامه‌هاي آن دوره مثبت بود. واقعيت اين است كه طيف منتقدان ما در آن دوره در صداوسيما بسيار گسترده بود. در آن زمان هم شبكه‌ها و همزمان پخش برنامه هم محدود بود و مثل امروز نبود كه هم تعدادشبكه‌هاي تلويزيون زياد است و هم 24 ساعته امكان پخش وجود دارد. از طرف ديگر مردم هم مثل امروز به ماهواره و اينترنت دسترسي نداشتند و همين مساله كار صداوسيما را سنگين‌تر مي‌كرد و به همان نسبت منتقدانش هم زياد بودند. توجه داشته باشيم كه مشتريان تلويزيون در آن زمان خيلي بيشتر بودند و در ميان آنها همه نوع سليقه و ديدگاه هم وجود داشت. مثلا عده‌اي مي‌گفتند چرا كشتي‌گيران را با لباس ورزشي‌شان در تلويزيون نشان مي‌دهيد، حتي گاهي به پخش اخبار فوتبال اعتراض مي‌كردند و مي‌گفتند چرا اينها را با شورت نشان مي‌دهيد. بنابراين ما ناچار بوديم كه موردي همه اينها را از امام سوال كنيم. وقتي هم نظر ايشان را جويا مي‌شديم و مي‌ديدم نظر ايشان مثبت است، به انتقادها توجه نمي‌كرديم و همان مسير را ادامه مي‌داديم و دليل هم نمي‌ديديم سر هر موردي اعلام كنيم كه نظر امام را جويا شديم.

موردي بود كه امام شخصا وارد شوند و پاسخ منتقدان را بدهند؟

سال 66 اوج هجمه‌ها عليه صداوسيما و شخص من بود. من يادم هست در همان سال آقاي محمدي گيلاني در نماز جمعه نام مرا برد و گفت: آقا محمد هاشمي من تو را مي‌شناسم، تو فرد متديني بودي اين كارها چيست كه در صداوسيما مي‌كني و براي توجيه آن به تحريرالوسيله امام استناد مي‌كني، در كتاب امام اين كارها حرام است كه تو انجام مي‌دهي. من بعد از اين خدمت امام رفتم و گفتم: آقاي محمدي گيلاني، عضو فقهاي شوراي نگهبان در نماز جمعه چنين حرف‌هايي را زدند و به استناد كتاب شما من را تكفير مي‌كند. من چه كنم و چه جوابي به او بدهم؟ امام فرمودند تو اين موضوع را بنويس من شخصا پاسخ خواهم داد و سر اين ماجرا بود كه امام آن جواب تاريخي را دادند و اعلام كردند همه برنامه‌ها و به صراحت اسم بردند، همه برنامه‌ها اعم از ورزشي، سريال، سياسي و فرهنگي و سرودها و آهنگ‌ها مفيد و آموزنده است و خلاف به طور نادر ديده مي‌شود. امام بر يك نكته تاكيد داشتند؛ اينكه بيننده نبايد از روي شهوت نظر دهد و اينكه در گريم بازيگران بايد مراعات شود. در واقع كلا مساله را روي بيننده بردند و گفتند كسي كه به گناه مي‌افتد، نبايد ببيند وگرنه پخش آن منع شرعي ندارد.

موردي بود كه امام شخصا به شما تذكر بدهند؟

بله. من خدمت امام رفتم و درمورد گريم سوال كردم و ايشان جوابي دادند كه براي من جالب بود و مني كه اين همه سال در صداوسيما رياست را عهده‌دار بودم متوجه اين موضوع نبودم كه ايشان آنقدر دقيق به آن توجه كرده بودند. ايشان گفتند: «من برنامه‌ها را نگاه مي‌كنم در پايان و يا آغاز برنامه كه نام توليدكنندگان و دست‌اندركاران نوشته مي‌شود دقت مي‌كنم و متوجه شدم كه در برخي برنامه‌ها بازيگر زن وجود دارد اما در پايان تنها نام يك گريمور مرد نوشته مي‌شود و يا در برنامه‌هايي تنها گريمور زن وجود دارد در حالي كه بازيگر مرد در آن برنامه هست. اين خلاف شرع است». ببينيد امام به چه نكات كاربردي و‌ ريزي دقت مي‌كردند و همه اينها به اين دليل بود كه ايشان شخصا مي‌نشستند و برنامه‌هاي تلويزيون را دنبال مي‌كردند و حتي تيتراژ برنامه‌ها را هم نگاه مي‌كردند. امام بارها گفتند كه برنامه‌هاي تلويزيون در آن سال‌ها مثبت و سازنده بوده است. يادم هست يكي از ائمه جمعه درمورد سريال اوشين يا همان سال‌هاي دور از خانه در نماز جمعه عليه من صحبت كرده بود كه امام به ايشان پيغام دادند كه اين سريال بسيار سازنده و مفيد است.

شما اشاره كرديد با فرماندهان نظامي ارتش و سپاه جلساتي داشتيد. آيا برنامه‌اي بود كه موردانتقاد و اعتراض اين فرماندهان قرار بگيرد و اين اعتراض را به شما منتقل كنند؟

بعضا اين اتفاق رخ مي‌داد. يادم هست يك سريالي پخش مي‌شد كه الان حضور ذهن ندارم و نامش يادم نيست ولي فكر مي‌كنم ساخت كشور روسيه بود اگر اشتباه نكنم نام سريال نفر پنجم بود يا چنين چيزي؛ در آن زمان مورد اعتراض و انتقاد ارتش و فرماندهان ارتشي قرار گرفت و گفتند آن سريال به نوعي تبليغ ايدئولوژي ماركسيستي است. معمولا از اين دست انتقادها وجود داشت و همان‌طور كه گفتم طيف منتقدان ما گسترده بود.

به جز اين‌گونه انتقادها ديگر با چه نوع انتقادهايي روبه‌رو بوديد؟

من خاطره‌اي را براي شما بازگو مي‌كنم تا خودتان حديث مفصل بخوانيد. يادم هست يك بار دو تن از نمايندگان مجلس به ديدن آيت‌الله خامنه‌اي كه آن زمان رييس‌جمهور بودند، رفته بودند و ما هم گروهي را اعزام كرديم تا خبر و گزارش آن را تهيه كنند. بعد از آنكه خبر و گزارشش پخش شد يكي از نمايندگان به من اعتراض كرد و گفت شما خطي و جناحي عمل مي‌كنيد زيرا در گزارش‌تان تصوير من كمتر از آن نماينده ديگر پخش شده و اين كار عمدي است. به او گفتم برادر من، من كه پشت دستگاه پخش ننشستم تا تعيين كنم تصوير شما را مثلا سه ثانيه و تصوير ديگري را پنج ثانيه پخش كنند، در پخش، اين‌گونه اتفاقات طبيعي است و عمدي در كار نيست. كار آنقدر بالا گرفت كه مجبور شديم كورنومتر بگذاريم و مشخص شد كه اتفاقا تصوير ايشان دو ثانيه هم بيشتر از نماينده ديگر پخش شده است و من هم به شوخي به او گفتم: معلوم شد خط من سمت شماست. اين‌گونه بود كه ما در صداوسيما از اين‌گونه انتقادها هر روز داشتيم تا كساني كه به مسائل شرعي انتقاد داشتند تا جايي كه آرم خبر را موسيقي مي‌دانستند و مي‌گفتند پخش آن از صداوسيما حرام است و اين حرف‌ها را از تريبون‌هاي رسمي اعلام مي‌كردند و عليه صداوسيما حرف مي‌زدند. من يادم هست به ديدن يكي از علماي بزرگ رفتم كه نمي‌خواهم نامش را بياورم و در مورد موسيقي از او سوال كردم. ايشان مدادي را كه دستش بود روي ميز زد و گفت كه اين صدايي كه از اين كار حاصل شده موسيقي و حرام است. بنابراين ببينيد ما با چه انتقاداتي روبه‌رو بوديم و چه كساني منتقدان ما بودند.

همان‌طور كه مي‌دانيد در زمان جنگ بسياري از مردان خانواده در جنگ بودند و اين زنان بودند كه خانواده و زندگي را اداره مي‌كردند. براي زنان چه ديدگاهي در صداوسيما وجود داشت؟ آيا امام هيچ‌وقت توضيحي در اين مورد ندادند يا توصيه‌اي نداشتند؟

بهتر است پاسخ اين سوال را با يك خاطره بدهم. در همان سال‌هاي جنگ يك خانمي به نام مريم رياضي گوينده خبر بود كه از دوران پهلوي در صداوسيما گويندگي خبر مي‌كرد و بعد از انقلاب هم در كشور ماند و كار مي‌كرد. ايشان يكي از بهترين و توانمندترين گوينده‌هاي آن زمان صداوسيما بود. عده‌اي شروع كردند انتقاد از اينكه چرا يك خانم بايد در صداوسيما و تلويزيون گويندگي اخبار بكند. من بارها به اين منتقدان اعلام كردم الان زمان جنگ است و اگر مردان را به جبهه مي‌فرستيد بايد بسياري از كارهاي ديگر را هم به زنان بسپاريم و نقش آنها را در جامعه پر رنگ كنيم. خلاصه اينكه اين مساله به قدري بالا گرفت كه خدمت امام رفتم و مساله را با ايشان مطرح كردم و از ايشان كسب تكليف كردم. امام سكوت كرد و چيزي نگفت. دو هفته بعد امام به مناسبتي يك پيام مهم داشتند و قرار بود اين پيام از صداوسيما پخش شود. مرحوم حاج سيد احمد‌آقا با من تماس گرفتند و پرسيدند شيفت كاري مريم رياضي چه روزي است؟ من گفتم مي‌پرسم و به شما اطلاع مي‌دهم. كنداكتور را نگاه كردم و به حاج احمد زنگ زدم گفتم شيفت ايشان فرداست. حاج احمد به من گفتند: مي‌شود به او بگويي امروز بيايد. وقتي شيفت كاري را تغيير داديم و خانم رياضي آمد ايشان پيام را ارسال كردند و گفتند امام گفته‌اند مي‌خواهم پيام من را مريم رياضي بخواند. خانم رياضي بدون كوچك‌ترين تپق و اشتباه لفظي پيام امام را بسيار شيوا خواند. امام با اين شيوه‌ها و اين كارها از عملكرد ما در آن دوران حمايت مي‌كردند. وقتي به نزد ايشان رفته بودم از من پرسيد پاسخ تو به اين انتقادها چيست؟ من گفتم با توجه به اينكه در جنگ هستيم و مردها در جبهه هستند بار زندگي به دوش زنان است و ما بايد زنان‌مان را تشويق كنيم مسووليت‌هاي اجتماعي بيشتري را به عهده بگيرند تا مردان به جبهه بروند. امام چيزي نگفت و تنها لبخند زد و سكوت كرد و دو هفته بعد پيغام‌شان را دادند تا خانم رياضي بخواند. حتي وقتي امام متوجه شد كه خانم رياضي در خانه استيجاري زندگي مي‌كند، دستور داد تا براي‌شان يك خانه تهيه كنيم. بعد از مدتي خانم رياضي با يك استاد دانشگاه ازدواج كرد و مدتي بعد همسرش گفت من دوست ندارم همسرم در تلويزيون اخبار بگويد، من هم ايشان را فرستادم گويندگي راديو اما بعد از مدتي دوباره بهانه گرفت و گفت دوست ندارم صداي همسرم از راديو پخش شود، من هم خانم رياضي را فرستادم به بخش اديت اما بهانه‌جويي‌ها ادامه پيدا كرد و در نهايت يك روز يك ماشين در ميدان ونك به عمد به خانم رياضي زد و ايشان دچار خونريزي مغزي شد و فراموشي گرفت، همسرش هم او را رها كرد و رفت. اين را گفتم تا بدانيد ما با چه طيف از منتقدان در آن دوران روبه‌رو بوديم. در شرايطي كه كشور در جنگ بود عده‌اي هم اين‌گونه رفتار مي‌كردند و صلاح و مصلحت كشور و جامعه را تشخيص نمي‌دادند و حاضر بودند مريم رياضي را ناك‌اوت كنند تا يك زن در تلويزيون و راديو خبر نگويد اما از آن سو امام پيامش را مي‌داد تا يك زن در تلويزيون بخواند. اين تفاوت ديدگاه‌هاي اول انقلاب باعث مي‌شد تا اداره كردن صداوسيما كار دشواري باشد. بنابراين قطعا ما در ميان فرماندهان نظامي هم منتقداني داشتيم و به همان نسبت حامياني هم نيز وجود داشت.

در روزهاي خاص جنگ چگونه برنامه‌سازي مي‌شد؟ مثلا براي آزادسازي خرمشهر تلويزيون چگونه خود را آماده كرد؟

سازمان در روزهاي خاص برنامه از پيش ساخته نداشت. عمده برنامه‌هاي صداوسيما در اين روزها برنامه‌هاي گزارشي بود. در واقع يك نفر گزارشي را تهيه مي‌كرد و گوينده متن آن گزارش را مي‌خواند و لا به لاي اين متن سرودها و مارش‌هاي انقلابي و نظامي و سخنان امام و مسوولان پخش مي‌شد. در واقع برنامه‌هاي ما براي چنين روزهايي كه از پيش تعيين نشده بود عمدتا گزارشي بود. البته اين را هم بگويم امكاناتي كه در آن روزها در اختيارما بود هم بيش از اين امكان فعاليت را به ما نمي‌داد. با همه اينها برخي چيزها در ذهن مردم ماندگار شدند مثل صداي آقاي كريمي كه خبر آزادسازي خرمشهر را خيلي ساده و بدون هيچ برنامه‌ريزي خاصي از راديو اعلام كردند، همان صدايي كه گفت: شنوندگان عزيز توجه فرماييد خونين‌شهر، شهر خون آزاد شد.

در آن دوران در هر صورت كشور در حال جنگ بود و طي سال‌هاي جنگ عمليات‌هاي زيادي انجام شد كه همه آنها هم پيروزمندانه نبود. شما در صداوسيما براي پخش اخبار اين‌گونه عمليات‌ها كه به پيروزي ختم نشدند آيا سياستگذاري خاصي داشتيد؟

ببينيد تمام اخبار مربوط به جنگ و عمليات‌ها مربوط به شوراي عالي تبليغات جنگ بود. البته ما در جبهه و مراكزي كه جنگ در آنها در جريان بود خبرنگاراني داشتيم كه گزارش‌هايي را تهيه مي‌كردند اما سياستگذاري در مورد اخبار و پاره‌اي از تبليغات تماما به عهده شوراي عالي تبليغات جنگ بود و تمام خطوط را آنها تنطيم مي‌كردند كه دبير آن شورا در آن زمان آقاي كمال خرازي بودند.

آيا شوراي عالي تبليغات جنگ هم برنامه‌اي مي‌ساخت؟

نه آنها سياست‌ها را ابلاغ مي‌كردند و ما برنامه سازي مي‌كرديم اما درمورد اخبار به ويژه اخبار رسمي و گزارش‌هايي كه قرار بود درمورد عمليات‌ها پخش شود، سياستگذاري‌ها و تنطيم خبرها به عهده آنها بود و ما فقط چيزي را كه شوراي عالي تبليغات جنگ در اختيارمان گذاشته بود ،پخش مي‌كرديم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون