عليرضا رحيم زاده، آرين ريحانه/
- آقا ميگم اصن نيست
+ چرت ميگي. امكان نداره نوستالژي وجود نداشته باشه. نوستالژي يه حسه. تلخ يا شيرين. هر آدمي هم اين حس رو داره
- ما دهه هفتاديا نداريم. چون هر چي داشتيم، شصتيا اولين بار داشتن و مال اوناست. واسه اينكه تكنولوژي خيلي سريع پيشرفت كرده و وقت نشده تا كاري رو به شكل مداوم براي مدت طولاني انجام بديم
+ قبول ندارم. چون يه سري چيزا بعد از تولد ما شكل گرفت و نوستالژي اونا نيست. اگرم باشه، مال ما هم هست.
- هر چيزي سني داره. مثلا PS1 كه اواخر دهه 70 اومد، ميتونه به راحتي مورد ادعاي نوستالژيك يه نفر كه اواخر دهه 60 به دنيا اومده باشه. نه اينكه يه دهه هفتاديا با سن كمش بياد و بگه كه PS1 مال ماست. حالا چه برسه به سگا و ميكرو.
+ مشكل تو مثالته. به نظرم اگر به فرض PS2 رو در نظر بگيريم، نظرت رد ميشه و كاملا حس شيرين نوستالژيك يه دهه هفتادي اصيل رو قلقلك ميده.
- بازيهاي PS2 هيچوقت نوستالژي به معناي واقعي كلمه نبوده. مثلا كراش PS1 رو با نسخه PS2 مقايسه كن. يكيش نوستالژي نابه. مال دو نسله. اون يكي به هيچ عنوان نميتونه جاشو بگيره. چرا؟ چون از PS1 به بعد، سرعت رشد تكنولوژي به حدي بالا رفت كه ديگه هرگز نتونست تو يه مدت زمان مشخص خاطره طولاني ايجاد كنه. به علاوه، دهه 70 پلي بين سرگرميهاي تكنولوژيكي و غير تكنولوژيكي بود.
+ قبول دارم كه اواسط دهه 70، خودش اين نسل رو به دو قسمت تبديل كرد. ماها كه اوايل 70 متولد شديم، خاطرات نزديكي به شصتيا داريم ولي قسمت دوم اين دهه كه به نظر من با ورود تكنولوژي از سال 76، 77 به بعد همراه بود، اصلا قابل مقايسه با ماها نيست. با اينكه شايد تفاوت بيشتر از 4، 5 سال نباشه.
- تو كه حرف من رو زدي! الان منم همين رو ميگم. ما در دوران گذار بوديم و هيچ اتفاق بزرگ خاص ما نيفتاد. تنها اتفاق مهم، انفجار تكنولوژي در اوايل كودكي ما بود.
+ الان بحث تو بيشتر سر قضيه بازيـه...
- ببين مثلا فيفا ۹۸ رو در نظر بگير. اولين افرادي كه جويدنش، شصتيا بودن. يا فيفا ۹۹. ما هم كلي خاطره داريم اما اصلش مال اوناست! همينطور متالگير و اويل!
+ من ميگم بيا جلوتر. برس به اولين God of War. سال ۲۰۰۵ براي PS2 اومد.
- ببين اين يه قلم رو قبول دارم. ولي باز به خاطر همون پيشرفت سريع تكنولوژي، موندگاريش كم بود. مثل Call of duty. شخص كاپيتان پرايس كبير!
+ كالاف از نسخه ۱ سال ۲۰۰۳ تا ۴ مال سال ۲۰۰۷، خاطره يك نسله قشنگ! و اونم نسل ما!
- صد درصد كالاف نوستالژي ماست! ما منتظر ميمونديم كه هر سال نسخه جديد بياد و بازي كنيم. نه اينكه بعد از چند سال تازه باهاش آشنا بشيم. ما اينو ميتونيم به عنوان يه ادعاي قوي در مقابل دهه هشتاديا و حتي شصتيا داشته باشيم!
+ خب. تو قسمت بازي كه قانع شدي كم و بيش! اگر وقايع و رويدادها رو در نظر بگيريم، باز براي پايه و اساس نظر اوليهت خيلي مثال نقض پيدا ميشه.
- مثلا؟
+ به فرض جام جهاني 98 يا 2002 كه بيشتر يادمونه. گل استيلي رو من قشنگ يادم مياد. 2002 هم اكثر بازيها تو ذهنم هست. باخت فرانسه رو يادته؟
- آره
+ فينال رو كه ديگه همه يادشونه. لايي خوردنهاي اليور كان!
- (خنده) اولا كه 98، سنمون در حدي نبود كه چيزي يادمون بمونه. تو چي يادته؟
+ من گل استيلي رو فقط يادمه.
- اينكه نشد نوستالژي. يه گله كه فقط تو يادته. البته 2002 رو ميشه راجع بهش حرف زد ولي يه دهه هفتادي نهايتا 10، 11 ساله در مقابل يه شصتي 14، 15 ساله در اين مورد حرفي براي گفتن نداره. قبول نداري؟
+ من بحث فوتبال رو ريزتر ميكنم. ميخوام از بازيكناي فوتبال مثال بيارم. مثلا كاكا! كاكا تازه ۲۰۰۴، ۲۰۰۵ بود كه اوج گرفت و ۲۰۰۷ هم كه مرد سال شد. يا مثلا رونالدينيو. دوران اوجش تو بارساي رايكارد بود كه اونم مربوط به سالهاي ۲۰۰۵، ۲۰۰۶ بود.
- اينو واقعا قبول دارم. نمونه خيلي خيلي بارزتر براي من كريس رونالدو و مسي هستن كه هيچوقت ديگه تو تاريخ فوتبال دنيا تكرار نميشن. فكر كن ۷۰ سالته و داري واسه نوههات از يه نوستالژي نابي ميگي كه فقط و فقط مختص نسل خودته!
+ مچت رو بد خوابوندم! مطمئنم فينال ۲۰۰۵ استانبول بين ليورپول و ميلان رو هم نميتوني انكار كني كه مال ما نيست. اون ۳- ۳ ديوونهكننده تو معجزه استانبول!
- آخ آخ. دست گذاشتي رو نقطه ضعفم! مگه ميشه مثلث طلايي و تكرار نشدني بارساي پپ رو با ژاوي، اينيستا و مسي از ياد برد؟! تيكي تاكاي بارسا مختص دوران ماست! البته يه نكته خيلي كوچيك ميمونه كه اونم بعدا كليتر ميگم.
+ ميتونم تو بخش كارتون، فيلم يا سريال هم مثالهاي زيادي واست بيارم كه ادعاهاتو از دم رد كنه.
- نوستالژي فيلم كه مال دهه شصتيا است. ويديوكلوپها خاطره ناب اونا است و تا به ما رسيد، سيدي اومد كه به راحتي تو دسترس بود.
+ كارتون چي؟ فوتباليستها. سطل سحرآميز و بيمبل. يادته يك هفته صبر ميكرديم ببينيم توپ ميره تو دروازه يا نه؟! الان كه فكرشو ميكنم، ميبينم كارگردانه معناي ايجاز در سينما رو برده بود زير سوال.
- فوتباليستها رو قبل ما هم نشون ميداد. سطل سحرآميز و بقيه رو نميدونم. تو اين قسمت يه كم اطلاعاتم ضعيفه.
+ كلاه قرمزي هم مال ماست. اولين فيلمش اگه يادت باشه، اون دايناسوره حمله ميكرد آخر فيلم. من هميشه ميترسيدم ميرفتم پشت پرده قايم ميشدم.
- اشتباه ميكني. اينجا (ويكيپديا) نوشته كلاه قرمزي از يك عروسك تبديل به يك پديده فرهنگي شد و تونست مخاطبهاي زيادي به خصوص متولدين دهه ۶۰ رو به خودش جذب كنه. اوايل دهه ۷۰ شروع شد كه ما اون موقع خيلي كوچيك بوديم و چيزي يادمون نيست.
+ سيب خنده چطور؟ رضويان و عطاران و بقيه كمدينها تو يه برنامه تلويزيوني طنز خوب جمع شده بودن.
- سيب خنده رو قبول دارم خدايي. اين از معدود برنامههاي مختص بچگيهاي ما بود.
+ يا مثلا ديجيمون! آگومون تبديل ميشه به. . . ! من هميشه پيش خودم ميگفتم چرا مدرسههاي ما از اين ماجراجوييهاي هيجانانگيز ندارن! ديجيمون يه نوستالژي ناب دوران كودكي منه!
- ديجيمون جدا يه نوستالژي به معناي واقعيه. حتي اون نكته ريزي كه من ميخواستم سر قضيه فوتبال بگم هم اينجا صدق نميكنه. هيچ باكي نداره! شايد در حد سوباسا اوزاراي شصتيا، ديجيمون واسه ماها نوستالژي بود. همه جا دفترهاش، كيفهاش و اسباب بازيهاش بود!
+ تن تن رو چي ميگي؟! من همه ۲۴ جلد كتاباشو داشتم! بليك و مورتيمر رو يادته؟! همون يارو ريش قرمزه!
- تن تن رو قبول دارم. مال خود ما بود. اما بليك و مورتيمر هم قديمي بود. صرفا زمان ما هم نشون دادن و ما هم ديديم. ولي در اصل مال شصتيا است.
+ اين سرياله چي بود؟! ناصر نصير بازي ميكرد... پليس بود... آهان... پليس آسماني!
- اصلا يادم نمياد.
+ سعيد آقاخاني هم بازي ميكرد. اوايل ۸۰ نشون ميداد.
- اصلا آشنا نيست. چيزاي خفن بگو!
+ بابا خفنه ديگه. تو نميديدي، دليل نميشه نوستالژي نباشه. خيلي ادعا داري، يه كم هم تو فشار بيار به مغزت.
- تو ميخواي ثابت كني ما نوستالژي داريم. نه من!
+ مثلا خودروي تهران 11. . . مال هفتادياس، يا همين زيزيگولو.
- خودروي تهران 11 باز يه مثاله شبيه قبليا... ولي زيزيگولو واقعا هست چون دقيقا با سن ما همخواني داشت. اين بحث فيلمهاي اين مدلي زياد به نظرم قانع كننده نيست. البته بازم ميگم تو اين موضوع سيب خنده و زيزيگولو رو ميشه نوستالژي به حساب آورد.
+ خب از دوران تحصيل واست مثال ميارم! ما مدرسههاي دوران ابتداييمون يادت باشه چرخشي بود...
- اين داستان اواخرش ميافته اوايل دهه هفتاد كه.
+ درسته ولي مال ما هم بود من راهنمايي هم بودم حتي برقرار بود اين موضوع.
- خب خودت داري ميگي مال ما «هم» بود! يعني مختص ما نيست. حواست باشه داريم راجع به نوستالژيهايي كه فقط مختص خودمون هست بحث ميكنم نه چيز ديگه. . .
+ ببين باز داريم برميگرديم به اين موضوع كه شروعش كجا بود! تو نميتوني اون پاككن آبي نارنجياي معروف كه قسمت آبيش قرار بود خودكار رو پاك كنه از خاطراتمون پاك كني، يا مثلا خودكارهاي چند رنگ كه زمان ما مد شد. يا حتي همين فلورايدايي كه تو يك روز مشخص و هر هفته به ما ميدادند. دهه شصتيها ديگه همچين چيزي رو نداشتن و نميتوني انكارش كني!
- نه بحث جذاب شد! بايد فكر كنم...
+ فكر كن!
- آقا قبول. اينها هم به دو تا كارتوني كه مال ماها بود اضافه شد. البته اون پاك كنها كه مال خيلي قبلتر از ماها هستش حتي دهه شصتيا هم نميتونن ادعايي روشون داشته باشن! ببين مشكل من با اين موارد اينـه كه تو فكر كن ما بعدا قراره نوستالژيهاي خودمون رو به دهه هشتاديا بگيم. بهشون بگيم يادش بخير چه دوراني بود فلورايد ميدادن به خوردمون؟ يا بگيم مثلا شما يادتون نمياد خودكارهاي چند رنگ داشتيم؟ منظورم رو ميفهمي؟ وگرنه قطعا اگه خيلي ريز نگاه كنيم من به اين صراحت نميگم كه ما نوستالژي نداريم.
+ ميفهمم چي ميگي. ولي اينكه بياييم و از پايه و اساس اصالت دهه هفتادي بودن خودمون رو زير سوال ببريم، اين اشتباهه.
- من باز ميگم. ويژگي دهه ۷۰ اينه كه نوستالژي خفني نداره!
+ ما راجع به فيلمهاي خارجي نگفتيم. ماتريكس يه نمونه كامله! مال ماست!
- قبول ندارم. به همون دليل كه جام جهاني ۹۸ رو قبول ندارم. اينكه يه فيلم بياد و ما چند سال بعدش بفهميم كه نشد نوستالژي. در ضمن در هر دورهاي يه سري فيلم بودن كه اومدن و خاص همون دوران شدن. اين هم نميتونه جزو نوستالژيها باشه.
+ هري پاتر رو ديگه نميتوني انكار كني.
- هري رو قبول دارم. اما باز برميگرده به اون توضيحم راجع به وجود هر فيلمي در يك دوره خاص. به نظر من فيلم نميتونه منظور ما رو از نوستالژي به درستي منتقل كنه.
+ اولا كه هري مال يه دوره خاص نبوده. از ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ فيلماش ادامه داشته و كاملا در يه دوره مستمر يه هفتادي مثل من رو از همون اول درگير كرد. به علاوه اينكه كتاباش هم در نوع خودش خاطرهسازي كردن.
- ممممم... من نميتونم درك كنم يه فيلم، نوستالژي يه نسل بشه. سبك ميتونه باشه. ولي فيلم نه! مثلا يه دورهاي علمي- تخيلي مد بود. يه دورهاي فيلم ترسناك. همه ميرفتن اره ميديدن مثلا.
+ چطور يه پاك كن دو هزاري ميتونه خاطره ساز بشه؛ يه فيلم به اون خفني و كتابهاي ابر خفنش نميتونه؟!
- چه ميدونم والله. ولي قبول دارم كه هري پاتر خاطرهاس. به خصوص كتاباش كه طرفداران خاص خودش رو داشت.
+ خيلي با مصداق و مثال حرف زديم. به نظرم ساختار نوستالژيهاي ما با مال شصتيا يه كمي فرق داره.
- به نظرم توي نوستالژيهاي ما، اتفاق مهم، حركت از بازيهاي سنتي به سمت بازيهاي كامپيوتريه. وگرنه فيلم و كارتون و فوتبال صرفا نوع و ساختش عوض شد و دوباره همون بود. ولي بازيها دگرگوني وسيعي داشتن. به جاي اينكه هفت سنگ و گل كوچيك بشه خاطره ما، كالاف و فيفا و گيم نت و كانتر شدن نوستالژي نسلمون.
+ به دهه ۷۰ خوش آمديد!